کلمه جو
صفحه اصلی

همزه

فارسی به انگلیسی

the Arabic ' consonant alef ' marked thus (')


hamzeh, the arabic consonant alef marked thus ()

مترادف و متضاد

tittle (اسم)
ذره، نقطه، خرده، همزه

فرهنگ فارسی

← انسدادی‌ـ‌چاکنایی


همزه یاالف حرف اول الفبای فارسی که دراول کلمه آید، همزه قبول حرکت میکندولی الف ساکن است، غماز، عیبجو، سخن چین
( اسم ) حرفی است صامت.یا همز. مسمار. میخ کج و معوج مقابل الف مسمار ( میخ راست ).
عیب جوی مردم سخن چین

فرهنگ معین

(هَ زِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - حروف صامتی که به صورت «ء» نوشته می شود و ممکن است ساکن باشد مانند: رأی . یا مانند: جرئت . ۲ - نشانه ای به صورت «ء» روی «ها»ی غیرملفوظ به جای «یا» ی اضافه مانند: خانة حسن که تلفظ می شود خانه ی حسن .

لغت نامه دهخدا

( همزة ) همزة. [ هَُ م َ زَ ] ( ع ص ) عیب جوی مردم. || سخن چین. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || ( اِخ ) عنوان سوره صدوچهارم قرآن که آن 9 آیه دارد و از سورهای مکی است. ( یادداشت مؤلف ).
همزه. [ هََ زَ / زِ ] ( از ع ، اِ ) نام نخستین حرف از حروف الفبای فارسی و عربی است. آن را از حروف حلق خوانند و گاه آن را پس از الف ، دومین حرف به حساب آورند. شکل آن در آغاز کلمه چون الف است با این تفاوت که همزه خود حرکت میگیرد. در وسط و آخرِ کلمه به صورت شبیه عین ( ء ) نوشته میشود. در حساب جُمَّل مانند الف برابر یک به شمار آید. ( از یادداشتهای مؤلف ). حرف اول از حروف مبانی. ج ، همزات. ( از اقرب الموارد ) :
آن برگهای شاسپرم بین و شاخ او
چون صدهزار همزه که بر طرف مد بُوَد.
منوچهری.
|| کندگی ، مانند هزمة. ( از اقرب الموارد ).

همزه . [ هََ زَ / زِ ] (از ع ، اِ) نام نخستین حرف از حروف الفبای فارسی و عربی است . آن را از حروف حلق خوانند و گاه آن را پس از الف ، دومین حرف به حساب آورند. شکل آن در آغاز کلمه چون الف است با این تفاوت که همزه خود حرکت میگیرد. در وسط و آخرِ کلمه به صورت شبیه عین (ء) نوشته میشود. در حساب جُمَّل مانند الف برابر یک به شمار آید. (از یادداشتهای مؤلف ). حرف اول از حروف مبانی . ج ، همزات . (از اقرب الموارد) :
آن برگهای شاسپرم بین و شاخ او
چون صدهزار همزه که بر طرف مد بُوَد.

منوچهری .


|| کندگی ، مانند هزمة. (از اقرب الموارد).

همزة. [ هَُ م َ زَ ] (ع ص ) عیب جوی مردم . || سخن چین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِخ ) عنوان سوره ٔ صدوچهارم قرآن که آن 9 آیه دارد و از سورهای مکی است . (یادداشت مؤلف ).


فرهنگ عمید

نام حرف «ء».


صد‌وچهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹ آیه؛ لُمَزَة.


صد وچهارمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۹ آیه، لُمَزَة.
نام حرف «ء».

دانشنامه عمومی

کلمهٔ «همزه» می تواند به موارد زیر اشاره داشته باشد:
هُمَزه، صدوچهارمین سورهٔ قرآن
ء (علامت) یا ء، از حروف الفبای عربی ـ فارسی

دانشنامه آزاد فارسی

هَمزه
از نشانه های خط عربی و فارسی که به صورت «ء» می آید. همزه هرچند جزء تعداد الفبا به حساب نمی آید، اما در کلمات دخیل از عربی و گاهی غیرعربی به کار می رود. همزه از نظر آوایی همانند حروف «ع= ‘» نمایندۀ صامت چاکنایی ـ انفجاری است و فارسی زبانان تفاوتی در تلفظ این دو حرف نمی گذارند. همزه غالباً بر روی حرفی دیگر (کرسیِ همزه) می نشیند. همزه در آغاز، روی کرسیِ دندانه می آید. مثل ئیدروژن، و در وسط، روی کرسیِ الف، مثل تأکید، تأخیر، و روی کرسی «و» مثل مؤسس، مؤمن و روی کرسی دندانه مثل توطئه، ایدئالیسم، سیئات و در پایان کلمات، روی کرسی الف، مثل منشأ، ملأ، ملجأ، و روی کرسی «و» مثل لؤلؤ، تلألؤ می آید و به شکل جدا و بدون کرسی، مثل ماء، سوء، شیء.

فرهنگستان زبان و ادب

[زبان شناسی] ← انسدادی چاکنایی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] همزه (ابهام زدایی). واژه همزه ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: قرآن• سوره همزه، یکصد و چهارمین سوره قرآن کریمادبیات• همزه (حرف)، شکلی از ملحقات حرف «الف» (صامت) در الفبای فارسی• اسقاط همزه، عدم تلفظ یکی از دو همزه• تخفیف همزه، تسهیل در ادای همزه
...

[ویکی فقه] همزه (حرف). همزه، اولین حرف تهجی در زبان عربی بوده و در علم تجوید دارای احکامی است.
همزه اولین حرف تهجی در زبان عربی است، و به صورت شش کوچک (ء) نمایش داده می شود.همزه اول و وسط و آخر کلمات قرار می گیرد مانند: امام ـ یؤمن ساء ـ جئ ـ جاء.
اقسام همزه
همزه بر دو قسم است: همزه وصل و همزه قطعهمزه وصل آن است که در ابتدای جمله تلفظ می شود، و در میان جمله لفظا می افتد. و دو حرف قبل و بعد خود را بهم وصل می کند مانند: ادخلوا که همزه آن خوانده می شود. و در میان جمله مثل: یا قوم ادخلوا، که همزه تلفظ نمی شود. و یا مانند: قل ادعوا و یا قوم اذکروا و ما اکتسب که همزه تلفظ نمی شود. همزه وصل با صاد کوچک (صـ) نشان داده می شود.همزه قطع ـ آن است که در ابتدا و یا در میان جمله باقی مانده و نمی افتد، و تلفظ می شود مانند: ما احسن زیدا (چه چیز زید را نیکو کرده) و یا ابصر به و اسمع، قل اتخذتم (بگو آیا فراگرفتید؟) و اشرکه فی امری (هارون را در کار من شریک گردان).
عناوین مرتبط
علم تجوید؛ اصطلاحات تجوید.
منبع
...

جدول کلمات

غماز

پیشنهاد کاربران

حرف صامتی که روی برخی حروف ( از جمله الف / ی . . . ) میگذارند.

کلماتی که اولشان و آخرشان صدای اوایی ع ا دارند را همزه می گویند


کلمات دیگر: