کلمه جو
صفحه اصلی

چسبندگی

فارسی به انگلیسی

adhesiveness, tenacity, tack, viscosity

adhesiveness, tenacity


tack, viscosity


فارسی به عربی

اصرار , تمسک , عصا

مترادف و متضاد

stick (اسم)
وقفه، وضع، چسبندگی، چسبناک، چوب، چماق، عصا، چوب دستی، تاخیر، باهو، شلاق، پیچ درکار

adherence (اسم)
چسبیدن، تبعیت، چسبندگی، طرفداری، پیوستگی، الصاق، هواخواهی، دوسیدگی

cohesion (اسم)
چسبندگی، پیوستگی، همبستگی، جاذبه مولکولی

tenacity (اسم)
چسبندگی، سختی، سفتی، سر سختی، اصرار

pastiness (اسم)
چسبندگی، حالت خمیری

فرهنگ فارسی

چسبنده بودن چسبناک بودن .

اتصال نابهنجار بخش‌های مختلف بدن متـ . چسباک


فرهنگ معین

(چَ بَ دِ ) (حامص . ) چسبنده بودن ، چسبناک بودن .

لغت نامه دهخدا

چسبندگی. [ چ َ ب َ دَ / دِ ] ( حامص ) رجوع به چسب و چسپ و چسپندگی شود.

فرهنگ عمید

چسبنده بودن، چسبناک بودن، چسب داشتن.

دانشنامه عمومی

چسبندگی (به انگلیسی: Adhesion) تمایل دو یا چند ماده ناهم نوع برای قرارگیری در کنار یکدیگر گفته می شود. این فرایند را نباید با پیوستگی (Cohesion) که تمایل کنارهم قرارگیری ماده هم جنس است، اشتباه گرفت.
کشش سطحی
مویینگی
همدوسی
پیوستگی
چسبندگی مکانیکی سازوکاری شبیه سازوکار کشش سطحی دارد. سطح های دو ماده درهم رفتگی فیزیکی دارند.
چسبندگی شیمیایی هنگامی رخ می دهد که پیوند شیمیای بین دو سطح برقرار شود. تواناترین پیوند یونی و کوالانس است. اگر در یک سو هیدروژن و در سوی دیگر نیتروژن، اکسیژن یا فلوئور وجود داشته باشد، پیوند کم زور هیدروژنی ایجاد خواهد شد.
در چسبندگی فیزیکی (Dispersive adhesion یا Physisorption) جذب فیزیکی دو ماده به وسیلهٔ نیروهای واندروالسی است. سازوکار این گونه چسبندگی بر پایه وجود قطبش در اتم ها و مولکول ها است که در آن ها قطب های مثبت و منفی به وجود می آورد و این قطب ها با ربایش یکدیگر، پیوند واندوالسی می سازند.

دانشنامه آزاد فارسی

چسبندگی (پزشکی). چسبندگی (پزشکی)(adhesion)
در پزشکی، اتصال غیرطبیعی دو بافت، به سبب التهاب یا آسیب دیدگی. التهاب سطوح متحرک مفصل ها یا اعضای داخلی و درنتیجه، تشکیل مایع بافتی بین این سطوح ممکن است باعث چسبندگی شود. گاه پس از جراحی های شکمی چسبندگی ایجاد می شود که ممکن است به بروز دردهای قولنجی و انسداد روده بینجامد. به دنبال التهاب جنب دولایۀ پردۀ جنب به یکدیگر می چسبند. چسبندگی های صفاقی پس از پریتونیت (التهاب صفاق) و چسبندگی دولایۀ برون شامۀ قلب پس از التهاب برون شامۀ قلب بروز می کنند.

چسبندگی (کشاورزی). چسبندگی (کشاورزی)(flocculation)
در خاک ، گردآوردن مصنوعی ذرات، برای بهبود هوادهی و زهکشی. خاک های رُس، که ذراتی بسیار ریز دارند و مشکل می توان با آن ها کار کرد، غالباً با این روش بهبود می یابند. این شیوه مبتنی بر افزودن آهک به خاک است.

فرهنگستان زبان و ادب

{adhesion} [علوم پایۀ پزشکی] اتصال نابهنجار بخش های مختلف بدن متـ . چسباک

پیشنهاد کاربران

جذب کردن

چسبندگی ( Affinity ) [اصطلاح اعتیاد]تمایلی که یک مواد مخدر به رسپتورهای خود دارد.


کلمات دیگر: