کلمه جو
صفحه اصلی

چوب سرخ

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان تل بزان بخش مسجد سلیمان شهرستان اهواز ٠

لغت نامه دهخدا

چوب سرخ . [ س ُ ] (اِ مرکب ) بقم . (ناظم الاطباء). چوبی است سرخ که چیزها بدان سرخ کنند. (یادداشت مؤلف ).


چوب سرخ . [ س ُ ] (اِخ ) دره ای است که در خوزستان ، واقع شده است .


چوب سرخ . [ س ُ ] (اِخ )دهی است از دهستان تل بزان بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز که در 19 هزارگزی جنوب خاوری مسجد سلیمان سر راه شوسه ٔ شرکت نفت واقع است . کوهستانی و گرمسیر است . 200 تن سکنه دارد. از لوله ٔ شرکت نفت و رود کارون مشروب میشود. از محصولاتش غلات و لبنیات است . اهالی بیشتر کارگر شرکت نفت اند و زراعت و گله داری میکنند. راهش اتومبیل رو است و چاه نفت دارد. ساکنینش از طایفه ٔ هفت لنگ بختیاری اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


چوب سرخ. [ س ُ ] ( اِ مرکب ) بقم. ( ناظم الاطباء ). چوبی است سرخ که چیزها بدان سرخ کنند. ( یادداشت مؤلف ).

چوب سرخ. [ س ُ ] ( اِخ ) دره ای است که در خوزستان ، واقع شده است.

چوب سرخ. [ س ُ ] ( اِخ )دهی است از دهستان تل بزان بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز که در 19 هزارگزی جنوب خاوری مسجد سلیمان سر راه شوسه شرکت نفت واقع است. کوهستانی و گرمسیر است. 200 تن سکنه دارد. از لوله شرکت نفت و رود کارون مشروب میشود. از محصولاتش غلات و لبنیات است. اهالی بیشتر کارگر شرکت نفت اند و زراعت و گله داری میکنند. راهش اتومبیل رو است و چاه نفت دارد. ساکنینش از طایفه هفت لنگ بختیاری اند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

دانشنامه عمومی

چوب سرخ. (اِخ) دهی است، از دهستان تل بزان شهرستان مسجدسلیمان شهر اهواز در استان خوزستان، که در ۱۹ هزار گزی جنوب خاوری مسجد سلیمان سر راه شوسه ٔشرکت نفت واقع است.
لغت نامه دهخدا
آب و هوای آن، کوهستانی و گرمسیر است. ۲۰۰ تن سکنه دارد. از لولهٔ شرکت نفت و رود کارون مشروب می شود.
از محصولاتش غلات و لبنیات است.اهالی بیشتر کارگر شرکت نفت اند و زراعت و گله داری می کنند.راهش اتومبیل رو است و چاه نفت دارد.
ساکنینش از طایفه ٔشهنی، از شاخه هفت لنگ ایل بختیاری اند.

دانشنامه آزاد فارسی



کلمات دیگر: