کلمه جو
صفحه اصلی

تومان


مترادف تومان : تومن، ده ریال، ده قران، ده هزار دینار، ده هزار سرباز امیرتومان

برابر پارسی : دریک

فارسی به انگلیسی

toman

مترادف و متضاد

۱. تومن، ده ریال، دهقران، ده هزار دینار
۲. ده هزار سرباز (امیرتومان= ده هزار سرباز)


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - ده هزار ( ۲ . ) ۱٠ ٠٠٠ - ده هزار دینار . ۳ - سکه ای معادل ۱٠ قران یا۱٠ (( یک هزار ) ) بود( قاجاریان ) . ۴ - امروزه معادل ۱٠ ریال است . یا امیر تومان .فرمانده ۱٠ ٠٠٠ سرباز .

فرهنگ معین

[ تر - مغ . ] (اِ. ) ده ریال .

لغت نامه دهخدا

تومان. ( مغولی ، عدد، اِ ) ده هزار. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). کلمه مغولی به معنی ده هزار است. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) ( حاشیه برهان چ معین ) : از هر ده یک نفر را امیر نُه دیگر کرده و از میان ده امیر یک کس را امیر صد نام نهاده و تمامت صد را در زیر فرمان اوکرده و بدین نسبت تا هزار شود و به ده هزار کشد، امیری نصب کرده و او را امیرتومان خوانند و بدین قیاس و نسق هر مصلحتی که پیش آید.... ( جهانگشای جوینی یادداشت ایضاً ). چون جغتای بازگشت و سلطان جلال الدین رانیافت چنگیزخان ، توربای تقشی را با دو تومان لشکر مغول نامزد کرد. ( جهانگشای جوینی ). پسر بزرگتر را با چند تومان از سپاهیان جلد و مردان مرد به حد.... ( جهانگشای جوینی ). بوقاتیمور با تومانی لشکر بر سر راه مداین و بصره نشسته بود. ( رشیدی ). با یک تومان بهادر نامدار. ( رشیدی ). امیر چوپان... با دو تومان لشکر... به کنار آب کر رسید. ( ذیل حافظ ابرو بر رشیدی ).
- امیرتومان ؛ فرمانده ده هزارسپاهی. رئیس ده هزار نفر.
|| مبلغی از پول ، معادل ده هزار. درهم سیمین تازی که تقریباً یک ثلث کمتر از درهم یونان است. ( ناظم الاطباء ). و به معنی زر نقد که به قدر بیست روپیه باشد. از لغات ترکی است. ( آنندراج ). ده هزار مسکوک زر. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : پس گفته اند که چه مبلغ ضرورت باشد وزیر گفته پانصد تومان. ( مزارات کرمان ص 51 از یادداشت ایضاً ). || ده قران مسکوک معادل ده مثقال نقره. ده قران. ده هزار دینار. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). ده ریال رایج امروز. چون ریال امروزی معادل قران سابق و قران سابق هزار دینار نامیده می شد لذا ده ریال امروزی را به همان اعتبارقران سابق یک تومان نامند. رجوع به حاشیه برهان چ معین شود. || هر یک از ایالاتی که از آنها ده هزار مرد جنگی خیزد، مانند ایالت سمرقند که دارای هفت تومان بوده و هفتاد هزار مرد جنگی از آنجا برمی خاسته. || قسمت بزرگ از هر طایفه. ( ناظم الاطباء ). || به معنی گروه و پرگند و میغ. ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. ده هزار.
۲. (نظامی ) [قدیمی] ده هزار سرباز.
۳. در دورۀ قاجاریه، واحد غیررسمی پول ایران، معادل ده ریال.

دانشنامه عمومی

دَریک. «تومان» واژه ای ترکی است به چَمِ (معنی) ده هزار. پارسی اش می شود «دریک».


تومان (آوایش عامیانه: تُمَن) یکای شمارش و یکای پول غیررسمی ایران است. هر تومان برابر ۱۰ ریال یا ده هزار دینار، یکای جزء پول ایران، محسوب می شود. این یکا در زبان عامیانه مردم ایران، رسانه ها و مسئولان کشوری به کار می رود که بر اساس مصوبهٔ دولت به تاریخ ۱۷ آذرماه ۱۳۹۵ و در صورت تصویب مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی به یکای رسمی پول کشور تبدیل می شود.
طرح اصلاح پول ملی ایران
اقتصاد ایران
فهرست یکای پول رایج کشورها
«تومان» وام واژه ای مغولی به معنای ده هزار (۱۰۰۰۰) است. در بخش بندی های لشکری به ده هزار سرباز، تومان گفته و فرمانده آن را امیرتومان می نامیدند. این واژه از دوران امپراتوری مغول (سدهٔ ۷) در سرزمین ایران متداول گردید.
اصل این واژه در از ریشه هندو-اروپایی و از زبان تخاریان وارد زبان های آسیای مرکزی شده است، ریشه این واژه از زبان های تخاریان-آ tmāṃ و تخاریان-ب tmāne/tumane گرفته شده است که به معنی هزار می باشد.
" از هر ده یک نفر را امیر نُه دیگر کرده و از میان ده امیر یک کس را امیر صد نام نهاده و تمامت صد را در زیر فرمان او کرده و بدین نسبت تا هزار شود و به ده هزار کشد، امیری نصب کرده و او را امیرتومان خوانند و بدین قیاس و نسق هر مصلحتی که پیش آید…. (جهانگشای جوینی)"

دانشنامه آزاد فارسی

واژه ای مغولی ایغوری به معنی ۱۰هزار از هر چیز (مثلاً ۱۰هزار سرباز). درپی استیلای مغول، جانشین مترادف فارسی آن، یعنی «بیور»، شد. تومان در مسکوکات در حکم ۱۰هزار واحد و به طور اخص به معنی ۱۰هزار دینارِ زَر بود. قرن ها این اصطلاح در شمارش پول به کار می رفت، اما سکه ای به این نام وجود نداشت. در دورۀ سلطنت نادرشاه بیست مسکوک نادری را معادل یک تومان درنظر می گرفتند. در بعضی از فرمان های کریم خان زند نیز از اصطلاح «تومان تبریز» به معنی ۱۰هزار دینار تبریز استفاده شده است. سکۀ طلای تومان نخستین بار در زمان سلطنت فتحعلی شاه قاجار (۱۲۱۲ق) ضرب شد. وزن این سکه نخست۱۶.۱۶ گرم بود و سپس به۴.۵ و دست آخر به۳.۴ گرم کاهش یافت. وزن یک تومان طلا در ۱۲۲۴ق دقیقاً یک مثقال و ۲۸ نخود بود. در زمان سلطنت ناصرالدین شاه (۱۲۹۵ق) تومان طلای۵۳.۲۸ گندمی از طلای ۹۰ درصد ضرب شد. در این زمان تعدادی سکۀ دَه تومانی هم ضرب شد که هر تومان آن ده قران یا ۱۰ هزار دینار ارزش داشت؛ ولی سکه ای به نام دینار موجود نبود. در ۱۳۰۸ش، در دوران رضاشاه پهلوی، به موجب قانون مصوب مجلس شورای ملی، تقسیمات پولی ایران رسماً به ریال تغییر یافت. با این حال، لفظ تومان به مفهوم دَه ریال همچنان در محاورۀ روزمرۀ مردم و معادلات رایج کاربرد دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تومان (یا تومن/ تُمان/ تُمن/ تومانه/ طومان)، واحد شمارش معادلِ ده هزار، قصبه ای مشتمل بر صد دِه، قشونی متشکل از ده هزار سپاهی، واحدِ پول.
ریشه واژه تومان را مغولی، ترکی ـ مغولی و ترکی آذری دانسته اند و بعضی بر آن اند که این واژه از زبان چینی کهن یا پیش از چینی به زبان تُخاری راه یافته است. تومان در تخاری کهن با ضبط تمان و در تخاری متأخر به شکل تومانه در معنای ده هزار به کار رفته است. به نوشته بوداگوف، تومان در اصل بر رقمهای کلان دلالت می کرده و تُومانْمَقْ به معنای ثروتمند شدن و زیاد شدن، از همین کلمه مشتق شده است.
پیشینه واژه
کاربرد تومان در سنگنبشته های ترکی حکایت از پیشینه کهن این واژه دارد؛ با وجود این، نخستین شواهد کاربرد تومان در زبان فارسی به متون تاریخی دوره مغول باز می گردد. (به گفته روشن و موسوی نخستین بار این واژه در سده ششم در کتاب قند یا قندیه به کار رفته اما متن این کتاب را محمد عبدالجلیل سمرقندی ، از مؤلفان دوره تیموری، بازنویسی کرده است و همه کاربردهای تومان در آن به دوره تیموری باز می گردد)
کاربردهای تومان
← واحد تقسیمات کشوری
...

گویش مازنی

تنبان


/toommaan/ تنبان

پیشنهاد کاربران

تومان در زبان ترکی ( آذربایجانی ) بمعنای شلوار ( پوشاننده از کمر به پایین و پاها ) مورد استفاده میباشد.

در گویش برخی از شهرستان های کرمان ، تُمن است.

( در زبان گیلکی ) = شلوار

ریشه یابی واژه ی #تومان ✅
این واژه در کتیبه های اورخون به صورت t�men آمده و به معنی ده هزار بوده این عدد معامله ی تعداد بوده که گفته میشود ده هزار ارزش کالا ها در حکومت به ارزش ده هزار سرباز بوده یا اینکه در بخش بندی های لشکری به ده هزار سرباز تومان گفته و فرمانده آن را امیرتومان می نامیدند آقای دهخدا بدون اطلاع از اعداد مغولی از گفتن ترکی بودن این واژه خودداری کردند. 🔴

واژه ی تومن متشکل از دو بخش است
t�n min
تون شکل سابق واژه ی اون به معنی عدد 10 است
که در اعداد اروپایی و هندی به صورت ten chen ده داس و امثالهم دیده میشود❎

( احتمالات )
که تفسیر اعداد بخاطر نداشتن معانی خاصی سخت است اما صد درصد امثال اعداد دیگر ترکی فعل رایج دارد
بنظر بنده این واژه از بن دونماق - donmaq به معنی منجمد شدن است که به هیبت و بزرگی عدد 10 اشاره دارد یا اینکه دون - d�n به معنی تاریک و شب است که نماد پلیدی بوده که روش درستی برای تفسیر چنین اعدادی نیست
باید بن آن را از تفسیر های اساطیری دنبال گشت.

تومان ( Tuman ) :در زبان روسی به معنی مِه است


کلمات دیگر: