کلمه جو
صفحه اصلی

البیزره

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] البیزره اثر بازیار عزیز بالله فاطمی به زبان عربی در قرن چهارم هجری پیرامون شکار حیوانات و فضائل فنون و ابزار صید تألیف شده است.
کتاب در 14 باب با موضوعات متفاوت و بدون ذکر فصل خاصی تنظیم شده و با حکایاتی از نحوه شکار اشراف و سنت شکار و اجازه شرع مقدس اسلام به این عمل شروع می گردد و با انواع شکار توسط حیوانات و ابزار مختلف شکاری به همراه اشعار ادیبان در این زمینه به ابواب مختلف تقسیم می گردد.
محقق در مقدمه کتاب مختصری درباره تاریخ بیزره، زندگی مؤلف که جزئیات دقیق زندگی او مجهول است، و نسخه های خطی کتاب مطالبی ذکر کرده است.
وی در ابتدا در تعریف واژ بیزره می نویسد: بازداری (به عربی: بَیْزَرَه) فنّ شکار با پرندگان شکاری به معنای اعمّ و نه لزوماً با باز است. عربها بی گمان پیش از ظهور اسلام نیز با کاربرد پرندگان شکاری (به عربی: «کاسِر»، جمع آن: «کواسر») به عنوان جانوران شکارگیر (جَوارح) آشنا بودند، و امرؤ القیس در قصیده «ایّام الصَّید» خود صحنه هایی از اینگونه شکار را به اجمال وصف کرده است.با اینهمه، بازداری فقط پس از فتوحات بزرگ مسلمانان، که موجب حشر و نشر عربها با ایرانیان و رومیان شد، نزد ایشان اهمیت یافت و دیری نگذشت که امیران عرب به آن علاقه مند شدند و آن را مایه سرگرمی و سبب ارضای عشق مفرط خود به اسب سواری یافتند. خلفا و بزرگان مسلمان بازداری و شکار را به صورت نهاد و سازمانی به ریاست یک میرشکار (در عربی نخست با عنوان «امیرالصید» و، بعدها «امیرشکار») ارتقا دادند. یزید بن معاویه، خلیفه اموی، یکی از نخستین کسانی بود که رغبتی مفرط به بازداری نشان داد. مورّخان و تذکره نویسان و وقایع نگاران عرب زبان، هر یک به مقتضای روزگار و سرزمین خود، اطلاعاتی درباره شیوه رایج بازداری داده اند و حکایت های جالبی از هنرنمایی های برخی از امیران عرب در این زمینه در کتاب نقل شده است.
این رواج بازداری در همه کشورهای اسلامی وسیله ارتزاق جمعیّت کثیری از مردم بود و عمل به آن، برخلاف کشورهای مسیحی، اختصاص به طبقات ممتاز جامعه نداشت.روستاییان و صحرانشینان تا اوایل قرن چهاردهم پیوسته به این کار پرداختند و سنت های آن را حفظ کردند. ازین رو، ارزیابی اهمیت نقش پرندگان شکاری در زندگانی اقتصادی مسلمانان، به ویژه در قرنهای اول هجری، به سبب داد و ستدی که ایجاد می کرد و شمار کسانی که برای تربیت و نگهداری آنها لازم بود، آسان است.


کلمات دیگر: