مترادف حزین : اندوهگین، غمناک، غم انگیز، حزن آور، حزن انگیز ، غمین، محزون، متاسف، مغموم، ملول، نژند
متضاد حزین : شاد، مشعوف
برابر پارسی : اندوهگین، پژمان، افسرده
sad, sorry
سوگوار , عزادار , غمگين , اندوگين , غمناک , نژند , محزون , اندوهناک , دلتنگ , افسرده وملول , بدبخت , ناکام , نامراد , شوربخت , بداقبال
۱. اندوهگین، غمناک، غمانگیز
۲. حزنآور، حزنانگیز ≠ شاد، مشعوف
۳. غمین، محزون، متاسف، محزون، مغموم، ملول، نژند
اندوهگین، غمناک، غمانگیز ≠ شاد، مشعوف
حزنآور، حزنانگیز
حزین . [ ح َ ] (اِخ ) آبی است به نجد. (معجم البلدان ).
منوچهری .
ناصرخسرو.
ناصرخسرو.
سنائی .
خاقانی .
خاقانی .
خاقانی .
نظامی .
مولوی .
سعدی .
سعدی (گلستان ).
سعدی .