کلمه جو
صفحه اصلی

تسییر

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - راندن روانه کردن بیرون کردن . ۲- تصور کردن حرکت نقطه ایست از منطقها لبروج در صورت طالع بر توالی هر چند فی الحقیقه به آن حرکت متحرک نباشد اهل احکام گویند که آن عبارت است از رسیدن اثر دلیل اول بدلیل ثانی تا از امتزاج دلیلین استدلال بیکی از حوادث مستقبل حاصل شود. جمع تساییر.

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) راندن ، روانه کردن ، بیرون کردن .

لغت نامه دهخدا

تسییر. [ ت َ س ْ ] ( ع مص ) راندن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || از شهر بیرون کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( از غیاث اللغات ) ( ازآنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اخراج کردن کسی از شهری به شهری دیگر. ( از متن اللغة ). اخراج و اجلای کسی از شهری. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || جامه مخطط بافتن به خطها چون دوال. ( تاج المصادر بیهقی ). جامه خطدار بافتن مانند دوال. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قرار دادن مرد خطهای چون دوال را بر جامه اش. ( از متن اللغة ). قراردادن خطهای چون دوال بر جامه و نیزه. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || جل از پشت ستور بازکردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || مثل پدید کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). روان کردن مثل میان مردم. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || احادیث اوائل آوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || حنای مخطط بستن زن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خضاب کردن زن. ( از متن اللغة ). || روان کردن. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || سیر دادن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || ( اصطلاح احکام نجوم ) در اصطلاح منجمان تسییر استخراج بعد است از درجه دلیل تا آن درجه که مدار حکم بدوست و در بیشتری از تسییرات که رانندمدت هر درجه ای را سالی شمرند و گاهی ده یا صد یا هزار سال و گاهی یکروز یا کمتر ( ح التفهیم. ص 525. چ جلال همایی ). تسییر، سیردادن درجه است بمقدار معینی و در احکام نجوم مقرر است که چون درجه طالع مولودی را سیر دهیم و به درجه ای از درجات سهامات یا جایگاه سیارات رسد اثر خاصی بر آن مترتب است. ( یادداشت از سیدجلال الدین تهرانی ). نزد منجمان نام عملی است و بیانش در لفظ حد بگذشت. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) :
از طالع میلاد تو دیدندرصدها
اختر شمران ، رومی و یونانی و مائی
تسییر براندند و براهین بفزودند
هیلاج نمودند که جاوید بقائی.
خاقانی.
هرکه را تسییر درجه طالع دولت به جرم قاطع محنت رسید. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ عمید

راندن، روانه کردن، به راه انداختن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَسییر، اصطلاحی در احکام نجوم دوره اسلامی به معنای سیر فرضیِ جِرم یا نقطه ای فرضی در آسمان تا جرم یا نقطه فرضی دیگر، برای پیش بینی طول عمر افراد و اوقات خوش یُمن و بد یُمن و مانند اینهاست.
برای این کار، فاصله زاویه ای میان تصاویر دو جرم (ستاره یا سیاره) یا دو موضع قراردادی، مانند آغاز بیتها (بیت)، یا یک موضع قراردادی تا جرمی مشخص را روی استوای سماوی محاسبه می کردند و بدین ترتیب «کمان تسییر» به دست می آمد. سپس با تبدیل این فاصله زاویه ای به اندازه معیّنی از زمان، در باره خیر و شر و حوادث آینده پیشگویی می کردند.

اهمیت محاسبه تسییر
محاسبه تسییر برای پیش بینی طول عمر اشخاص اهمیت بسیار داشت. جزئیات این روش را نخستین بار بطلمیوس در سده دوم میلادی در کتاب تترابیبلوس بیان کرد.
عمربن فَرُّخان در زمان مأمون عباسی (۱۹۸ـ ۲۱۸)، تترابیبلوس را به عربی ترجمه کرد و از آن پس، بسیاری از منجمان دوره اسلامی بخشهایی از کتابهای خود را به تسییر و روشهای گوناگون محاسبه آن اختصاص دادند و این موضوع در فرهنگ عامه نیز وارد شد.
بعدها حتی صفحه خاصی در اسطرلاب برای محاسبه تسییر ابداع گردید.
تأثیر روش محاسبه تسییر به چین نیز راه یافت، چنانکه در ترجمه چینیِ کتاب المَدخل فی صناعه احکام النجوم اثر کوشیاربن لبان گیلانی (متوفی ۴۲۰) این موضوع دیده می شود.

انواع تسییر
بر اساس وضع قرارگرفتن نقاط و نسبت به هم، دو گونه تسییر تعریف می شد: مستقیم و غیرمستقیم.
در تسییر مستقیم، نقطه نسبت به در جهت توالی بروج، جلوتر فرض می شد؛ یعنی در شرق قرار می گرفت.
اما در تسییر غیرمستقیم، نقطه نسبت به در جهت حرکت روزانه کره آسمان، جلوتر بود و بدین ترتیب در غرب قرار می گرفت.

روش تسییر منجمان
...


کلمات دیگر: