[ویکی فقه] ابریق به معنای آبریز، آبدستان، جام شراب بهشتى است.
این واژه، یک بار در قرآن کریم و به شکل جمع، در و در وصف یکى از مجالس شادکامى مقرّبان آمده است: «یَطوفُ عَلیهِم وِلدَنٌ مُخلَّدونَ• بِأَکوَابٍ وَ أَباریقَ و کَأسٍ مِن مَعینٍ: نوجوانانى جاودان در شکوه و طراوت پیوسته با قدح ها و کوزه ها و جام هایى از نهرهاى جارى بهشتى (و شراب طهور) گرداگرد آنان مى گردند».
واقعه/سوره۵۶، آیه۱۷-۱۸.
ابریق را به شکل ها و کاربردهاى گوناگونى شناسانده اند که به نظر مى رسد، انواع متفاوتى داشته یا در هر جا به گونه اى خاص بوده است.کسانى، فقط به دسته دار بودن،
طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج ۲۳، ص ۱۰۲.
درباره مبدأ پیدایش این واژه، دو دیدگاه وجود دارد:بسیارى از لغت شناسان و مفسّران پیشین و معاصر مسلمان و غیر مسلمان، آن را عربى شده واژه فارسى «آبریز» «آبراه» و «آبرى به معناى آب ریختن» دانسته اند.
آلوسی، شهاب الدین، روح المعانی، ج ۱۴، ص ۱۳۶.
...
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
ابریق:آبریز، آبدستان، جام شراب بهشتی
این واژه، یک بار و به شکل جمع، در آیه 18 سوره واقعه/56 و در وصف یکی از مجالس شادکامی مقرّبان آمده است: «یَطوفُ عَلیهِم وِلدَنٌ مُخلَّدونَ * بِأَکوَاب وَ أَباریقَ و کَأس مِن مَعین »؛ نوجوانانی جاودان پیوسته با قدح ها و کوزه ها و جام هایی از نهرهای جاری بهشتی گرداگرد آنان می گردند.
ابریق را به شکل ها و کاربردهای گوناگونی شناسانده اند که به نظر می رسد، انواع متفاوتی داشته یا در هر جا به گونه ای خاص بوده است. کسانی، فقط به دسته دار بودن، گروهی به لوله دار بودن و برخی به هر دو اشاره کرده و آن را ظرفی با دهانه ای کشیده و دسته ای بلند دانسته اند.
این تفاوت شکل ها می تواند اشاره ای به گوناگونی کاربرد آن باشد؛ چنان که برای شست و شو، از آفتابه ای دسته دار و با لوله و برای نوشیدن از کوزه مانندی دسته دار و بی لوله استفاده می شده است. درباره مبدأ پیدایش این واژه، دو دیدگاه وجود دارد: بسیاری از لغت شناسان و مفسران پیشین و معاصر مسلمان و غیرمسلمان آن را عربی شده واژه فارسی «آبریز» «آبراه» و «آبری به معنای آب ریختن» دانسته اند.
از ادلّه این گروه، آن است که این گونه واژه ها را فقط در میان اشعار کسانی می توان یافت که تحت تأثیر تمدّن ایران آن روزگار می زیسته و بادیه نشینان ناآشنا با مجالس طرب اشراف، الفتی با آن نداشته اند.
برخی دیگر از این گروه حتی اصل «برق» را هم برگرفته از واژه فارسی «برّه» می دانند که به جهت ظرافت و حُسن، به این نام خوانده شده است؛ بدین سان معنای درخشندگی نیز از «ابریق» برمی آید. از دیدگاه این گروه، وجود واژگانی چند از زبان های گوناگون در قرآن، آسیبی به عربی بودن آن نمی رساند؛ زیرا این واژه ها هنگام نزول، جزئی از فرهنگ عرب زبانان بوده است.
برخی دیگر گامی فراتر نهاده، بر این باورند که در گزینش این واژه از زبان فارسی، رازی نهفته است؛ به این معنا که خداوند برای ترغیب مؤمنان و نمایاندن شادکامی مقربان، این واژه را از زبان فارسی بکار برده؛ زیرا مجالس طرب اشراف ایرانی برجسته ترین خوشی های دنیایی آن روزگار بوده است؛ اما برخی با استدلال به آیاتی که قرآن را کتابی عربی معرّفی کرده، به عربی بودن واژه اعتقاد داشته، آن را از ریشه «برق» و به معنای چیز درخشنده و برّاق می دانند.