کلمه جو
صفحه اصلی

جان استوارت میل

دانشنامه عمومی

جان استوارت میل (به انگلیسی: John Stuart Mill)(زاده ۲۰ مه ۱۸۰۶ در لندن - درگذشته ۸ مه ۱۸۷۳ در آوینیون)، فیلسوف بریتانیایی سدهٔ نوزدهم است. او گذشته از آن که نویسنده بود و در زمینه منطق، شناخت شناسی، اخلاق و اقتصاد قلم می زد، در عرصه سیاست نیز فعال بود.
انقیاد زنان، ترجمه علاءالدین طباطبایی، تهران: انتشارات هرمس، ۱۳۸۵
فایده گرایی، مرتضی مردیها (مترجم)، تهران: نشر نی، ۱۳۸۸
در راه آزادی
میل دوره ای دراز کارمند کمپانی هند شرقی بود و چندی هم رئیس آن شد. در دهه ۱۸۶۰ او نماینده مجلس عوام در پارلمان بریتانیا شد و به دفاع از سیاست لیبرال در مسائل قانون گذاری و آموزش همت نهاد. نوشته های سیاسی میل در باره مسائل مربوط به حقوق و آزادی سیاسی، حکومت پارلمانی و جایگاه و پایگاه زنان در جامعه بوده است. میل در شناخت شناسی قائل به تجربه گرایی و در فلسفه اخلاق فایده گرا بود. مکتبی که بنیادگذارانش جرمی بنتام و پدرش جیمز میل بودند.
جان استوارت میل در سال ۱۸۰۶ در خانواده ای متوسط و شاید هم از لحاظ اقتصادی فقیر در لندن به دنیا آمد. پدرش جیمز میل فرزند یک کفاش روستایی در اسکاتلند بود. جان استوارت میل از سه سالگی آموختن زبان لاتین را آغاز کرد. پدرش هرگز او را به مدرسه نفرستاد تا فرزندش را به شیوه خاص خودش تربیت کند. افسانه های ازوپ نخستین کتابی بود که جان توانست به زبان یونانی بخواند.وقتی جان هشت ساله شد، جرمی بنتام در اقدام سخاوتمندانه ای دیگر خانه شماره یک خیابان کوئین اسکویرپلیس را در اختیار خانواده میل گذاشت. جان پیش از آن که ۱۰ ساله شود، شش محاوره از محاورات افلاطون را خوانده بود تا برای آموختن منطق آماده شود؛ جان در ۱۲ سالگی علاوه بر مطالعه آثار کلاسیک یونان و حتی «ریطوریقا» ی ارسطو، (به لاتین: Ars Rhetorica)، جبر، هندسه و حساب دیفرانسیل هم آموخته بود. آموختن علم منطق در ۱۲ سالگی آغاز شد. آن هم با رساله های لاتینی دربارهٔ منطق اسکولاستیک (مَدرسی). جان در کتاب بیوگرافیکی که بعدها نگاشت، بر اهمیت این قسمت از آموزشش بسیار تأکید کرد. ۱۳ سالگی آغاز آموزش اقتصاد بود. جیمز در این سال یک دوره کامل اقتصاد سیاسی را به جان تدریس کرد و او را موظف کرد کتاب های آدام اسمیت و هم چنین اثر تازه تألیف شده دیوید ریکاردو با عنوان «اصول اقتصاد سیاسی و مالیات بندی» را بخواند و خلاصه نویسی کند که جان در سال ۱۸۲۰ آن ها را در قالب کتاب «اصول اولیه اقتصاد سیاسی» منتشر کرد. در همین سال بود که به دعوت همان خانواده نوع دوست به فرانسه رفت تا یک سالی را در آن جا سر کند. وی در آن جا زبان فرانسوی آموخت و شش ماهی هم در مون پلیه شیمی و ریاضیات خواند.
وی پس از بازگشت از فرانسه و پژوهش و تحقیق دربارهٔ انقلاب فرانسه، در زمستان سال ۱۸۲۱ «قانون رومی» را مطالعه کرد. همراه جان در این بخش از مطالعاتش جان آستین بود که شاید بتوان او را بهترین میراث دار اندیشه های «فایده گرایانه» جرمی بنتام دانست. در زمستان ۱۸۲۲ جان و دوستان جوانش انجمنی تشکیل دادند که هر دو هفته یک بار تشکیل جلسه می داد و به بحث و بررسی دربارهٔ موضوعات مختلف می پرداخت. آن ها معیار تمام بحث هایشان را در اخلاق و سیاست «اصل فایده» گذاشته بودند. در سال ۱۸۲۳ جیمز میل کاری برای جان در کمپانی هند بریتانیایی پیدا کرد. از همان سال روزنامه نگاری را هم آغاز کرد. در سال ۱۸۲۴ هم جان به انتشار مقاله در وست مینستر ریویو پرداخت؛ نشریه ای که جرمی بنتام یک سال قبل راه اندازی کرده بود. نوشته های آغازین او در مورنینگ کرونیکل منتشر شد. جان از سال ۱۸۲۵ سخنرانی های عمومی اش را آغاز کرد. بحث و جدل های او با دیگران، منجر به شکل گیری یک انجمن بحث و جدل شد که تقریباً تمام وقت جان را پر کرد. او آخرین مقاله اش را در وست مینستر، در بهار سال ۱۸۲۸ نوشت؛ مقاله ای دربارهٔ انقلاب فرانسه.در سال ۱۸۳۰ میل باز هم به فرانسه رفت. او در آن جا با انقلابیان انقلاب دوم فرانسه دیدار کرد و با نوشته های آگوست کنت و سن سیمون، جامعه شناس فرانسوی نیز آشنا شد. در همین ایام میل دست به کار نگارش پنج رساله شد که بعدها تحت عنوان «رساله هایی در باب برخی مسائل حل و فصل نشده اقتصاد سیاسی» منتشر شد. آشنایی او با هریت تیلور در سال ۱۸۳۰ هم در تغییر برخی دیدگاه های سیاسی اش بی تأثیر نبود؛ تیلور همان زنی بود که بعدها پس از مرگ همسرش به عقد جان استوارت میل درآمد و تا آخر عمر با او ماند. او در سلسله مقالاتی که با عنوان «روح زمانه» در سال ۱۸۳۱ نگاشت، کوشید تا دیدگاه های تازه اش در باب حکومت را مدون کند. حال جسمی پدرش در سال ۱۸۳۵ وخیم شد و در ژوئن ۱۸۳۶ بود که جان استوارت میل بزرگ ترین معلم همه دوران های زندگی اش را از دست داد. یک سال پس از مرگ پدر، وی تألیف کتاب «نظام منطق» را که پنج سال پیش به کناری نهاده بود، از سرگرفت و آن را در سال ۱۸۴۰ به پایان برد. البته آن را طبق روال همیشگی اش در سال ۱۸۴۱ بازنویسی کرد و اندیشه های منطقی اش را در قالب ردیه ای بر «فلسفه علوم استقرایی» ویول که تازه منتشر شده بود، عرضه کرد. میل اما هنوز به مهم ترین موضوعات زندگی اش نپرداخته بود.

نقل قول ها

جان استوارت میل (۲۰ مه، ۱۸۰۶ – ۸ مه، ۱۸۷۳) نویسنده و متفکر بزرگ انگلیسی قرن نوزدهمجان استوارت میل در اواخر عمرش دست به کار نگارش کتاب اتوبیوگرافی اش شده بود که به زعم بسیاری ادیبان از مهم ترین آثار دوره ویکتوریایی به شمار می رود. این کتاب چند ماهی پس از مرگ میل منتشر شد.
• «می دانید که کارم را کرده ام.»آخرین جمله ای که هنگام مرگ از دهان میل خارج شد• «بزرگترین احترام بخداوند این است که بگوییم ما چیزی نمی دانیم.»مشهورترین گفته جان استوارت میل در مورد خدا• «جهان مبهوت خواهد شد اگر بداند که تابناک ترین گوهرهایش، برجسته ترین چهره هایی که عقل و فضیلت شان شهره ی خاص و عام است، کاملاً در قبال دین شکاک اند.»• «کسانی خوشبخت هستند که فکر و اندیشه شان بسوی چیزی غیر از خوشبختی خودشان است.»• «من نمی توانم موجودی را خیر بدانم که به همان معنایی از خیر که برای موجودات دیگر مراد می کنیم خیر نباشند.»• «ارزش یک دولت، وابسته به ارزش افرادی است که آن را تشکیل می دهند.»• در راه آزادی• مبانی اقتصاد سیاسی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جان استوارت میل، متفکر بریتانیایی سدهٔ نوزدهم است. وی گذشته از آن که نویسنده بود، در زمینه منطق، نظریه شناخت، اخلاق و اقتصاد نیز قلم می زد و شخصیتی فعال در عرصه سیاست به شمار می آمد.
جان استوارت میل، فرزند ارشد جیمز میل، در بیستم ماه مه ۱۸۰۶ در لندن به دنیا آمد.
تحصیلات
آموزش او از سه سالگی به بعد منحصرا تحت نظر پدر دانشمندش صورت گرفت. نوآموز جوان در درجه اول افکار و عقاید منطقی پدر را اقتباس کرد و سپس شیوه خاصی را که جیمز میل برای دفاع از آن افکار و عقاید به کار می برد، یاد گرفت. موقعی که سه ساله شد، پدرش به یاد دادن زبان یونانی به وی مبادرت کرد و او تا هشت سالگی، زبان یونانی را فرا گرفت. جیمز میل کودک نوآموز را رفیق و مصاحب دایمی خود قرار داده بود. قبل از ۱۴ سالگی به سه دانش مهم اقتصاد، منطق و روان شناسی آشنا گردید. میل، هم ادیب بود، هم خطیب. نخست وزیر وقت انگلیس به یکی از دوستان خود گفته بود، موقعی که میل در مجلس صحبت می کند، همیشه این طور احساس می کنم که به گفته پیغمبر گوش می دهم.
منصب وی
در سال ۱۸۲۳ موقعی که ۱۷ ساله بود، با استفاده از نفوذ پدر، شغلی در کمپانی هند شرقی پیدا کرد و این شغل را تا سال ۱۸۵۶ به عهده داشت. در همان سال ها ترفیع مقام پیدا کرد و به ریاست اداره ی اسناد و مراسلات کمپانی هند شرقی منصوب گردید.
ورود به سیاست
...


کلمات دیگر: