کلمه جو
صفحه اصلی

عزی

فرهنگ فارسی

یکی از دو بت معروف طایفه قری (عرب ) در عهد جاهلیت و دیگری [ لات ] نام داشته و اعراب بت پرست آنها را دختران خدا میدانستند .
مونث اعز، زن گرامی وارجمند، ونام یکی ازبتهای قبیله قریش قبل ازظهوراسلام
بت یکی از دو بت معروف طایفه قریش در عهد جاهلیت و دیگری لات نام داشته و اعراب بت پرست آنها را دختران خدا میدانستند بتی است یا درخت طلح که قوم غطفان می پرستیدند نخستین کسی که آنرا به پرستش اتخاذ کرد ظالم بن اسعد بود که در نه میلی بالای ذات عرق بسوی البستان بر آن خانه ای بساخت و آنرا بس نامید و مردم از آن اصواتی می شنیدند رسول خدا ( ص ) خالد بن ولید را بفرستاد و آن خانه را واژگون ساخت و آن درخت سمره بسوزاند بت و صنمی بود قریش و بنی کنانه را

فرهنگ معین

(عُ زّا ) [ ع . ] (اِ. ) یکی از دو بت معروف طایفة قریش (عرب ) در عهد جاهلیت و دیگری «لات » نام داشته و اعراب بت پرست آن ها را دختران خدا می دانستند.

لغت نامه دهخدا

عزی . [ ع َ زی ی ] (ع ص ) شکیبا و صابر. (ناظم الاطباء). صبور. (اقرب الموارد).


عزی . [ ع َزْ زا ] (اِخ ) (حَفر...) ناحیه ای است به موصل . (منتهی الارب ).


عزی . [ ع ِ زا / ع ِ زَن ْ ] (ع اِ) ج ِ عِزة.(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به عِزَة شود.


عزی . [ ع ُزْ زا ] (ع ص ) زن ارجمند و کمیاب و زن دوست داشته . (منتهی الارب ). زن عزیز و شریف . (از اقرب الموارد). || (ن تف ) مؤنث أعزّ. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به اعز شود.


عزی. [ ع َ زی ی ] ( ع ص ) شکیبا و صابر. ( ناظم الاطباء ). صبور. ( اقرب الموارد ).

عزی. [ ع َزْ زا ] ( اِخ ) ( حَفر... ) ناحیه ای است به موصل. ( منتهی الارب ).

عزی. [ ع ِ زا / ع ِ زَن ْ ] ( ع اِ ) ج ِ عِزة.( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به عِزَة شود.

عزی. [ ع ُزْ زا ] ( ع ص ) زن ارجمند و کمیاب و زن دوست داشته. ( منتهی الارب ). زن عزیز و شریف. ( از اقرب الموارد ). || ( ن تف ) مؤنث أعزّ. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به اعز شود.

عزی. [ ع ُزْ زا ] ( اِخ ) بت. ( دهار ). یکی از دو بت معروف طایفه قریش ( عرب ) در عهد جاهلیت ، و دیگری لات نام داشته و اعراب بت پرست آنها را دختران خدا میدانستند. ( فرهنگ فارسی معین ). بتی است یا درخت طلح که قوم غطفان می پرستیدند. نخستین کسی که آن را به پرستش اتخاذ کرد ظالم بن اسعد بود که در نه میلی بالای ذات عرق بسوی البستان ، بر آن خانه ای بساخت و آن را بُس نامید، و مردم از آن اصواتی می شنیدند. رسول خدا ( ص ) خالدبن ولید را بفرستاد و آن خانه را واژگون ساخت و آن درخت سَمُرة را بسوزاند. ( از منتهی الارب ). بت و صنمی بود قریش و بنی کنانة را، و گویند آن درخت سمره ای بود بنی غطفان را که آن را می پرستیدند و بر آن خانه ای ساخته بودند و سدنه و خادمانی بر آن گماشته بودند. ( از اقرب الموارد ). لات صنمی بود ازآن ِ ثقیف ، و عزی درخت سمره ای ازآن ِ بنی غطفان که مورد پرستش آنان بود. وآن تأنیث أعز است مثل کبری مؤنث اکبر. و گویند عزی درختی بود که در نخله ای قرار داشت و آن را بتی بود که غطفان آن را می پرستیدند و خدمه و سدنه آن از بنی صرمةبن مرة بوده اند، و عزی را جدیدتر از لات و مناةدانند، و آن عظیم ترین ِ اصنام قریش است و آن را زیارت میکردند و هدیه میدادند و بوسیله ذبح قربانی ، بدان تقرب می جستند. و قریش مردمی از وادی حُراض برای حمایت آن قرار داده بودند که آنان را سُقام میگفتند. واین بت را منحری بود که هدایا را در آن نحر میکردندو آن را غبغب میگفتند. و آخرین تن از سدنه آن دبیةبن حزمی سلمی است. اهمیت بتها در نزد اعراب جاهلیت بترتیب ازآن ِ عزی و لات و مناة بود. و قریش عزی را مهمتر از آن دو میدانست و ثقیف لات را و اوس و خزرج مناةرا. ( از معجم البلدان ) : اء فرأیتم الللات و العزی ( قرآن 19/53 )؛ پس آیا لات و عزی را دیدید؟

عزی . [ ع ُزْ زا ] (اِخ ) بت . (دهار). یکی از دو بت معروف طایفه ٔ قریش (عرب ) در عهد جاهلیت ، و دیگری لات نام داشته و اعراب بت پرست آنها را دختران خدا میدانستند. (فرهنگ فارسی معین ). بتی است یا درخت طلح که قوم غطفان می پرستیدند. نخستین کسی که آن را به پرستش اتخاذ کرد ظالم بن اسعد بود که در نه میلی بالای ذات عرق بسوی البستان ، بر آن خانه ای بساخت و آن را بُس ّ نامید، و مردم از آن اصواتی می شنیدند. رسول خدا (ص ) خالدبن ولید را بفرستاد و آن خانه را واژگون ساخت و آن درخت سَمُرة را بسوزاند. (از منتهی الارب ). بت و صنمی بود قریش و بنی کنانة را، و گویند آن درخت سمره ای بود بنی غطفان را که آن را می پرستیدند و بر آن خانه ای ساخته بودند و سدنه و خادمانی بر آن گماشته بودند. (از اقرب الموارد). لات صنمی بود ازآن ِ ثقیف ، و عزی درخت سمره ای ازآن ِ بنی غطفان که مورد پرستش آنان بود. وآن تأنیث أعز است مثل کبری مؤنث اکبر. و گویند عزی درختی بود که در نخله ای قرار داشت و آن را بتی بود که غطفان آن را می پرستیدند و خدمه و سدنه ٔ آن از بنی صرمةبن مرة بوده اند، و عزی را جدیدتر از لات و مناةدانند، و آن عظیم ترین ِ اصنام قریش است و آن را زیارت میکردند و هدیه میدادند و بوسیله ٔ ذبح قربانی ، بدان تقرب می جستند. و قریش مردمی از وادی حُراض برای حمایت آن قرار داده بودند که آنان را سُقام میگفتند. واین بت را منحری بود که هدایا را در آن نحر میکردندو آن را غبغب میگفتند. و آخرین تن از سدنه ٔ آن دبیةبن حزمی سلمی است . اهمیت بتها در نزد اعراب جاهلیت بترتیب ازآن ِ عزی و لات و مناة بود. و قریش عزی را مهمتر از آن دو میدانست و ثقیف لات را و اوس و خزرج مناةرا. (از معجم البلدان ) : اء فرأیتم الللات و العزی (قرآن 19/53)؛ پس آیا لات و عزی را دیدید؟
ز بان و ارغوان و اقحوان و ضیمران نو
جهان گشته ست از خوشی بسان لات و العزی .

منوچهری .


از میان خانه ٔ کعبه فروآویختند
شعر نیکو را به زرین سلسله پیش عزی .

منوچهری .


اینکه می بینی بتانند ای پسر
کرد باید نامشان عزی و لات .

ناصرخسرو.


همچنان کو گفت میگوید سخن
دیو در عزی و لات اندر منات .

ناصرخسرو.


گذر من بسوی دیر افتاد
لات را دیدم آگه از عزی .

(منسوب به ناصرخسرو).


بیا کعبه ٔ عزت دل ز عزی
تهی کن کز این به غزائی نیابی .

خاقانی .


بت پرست صورتی در خانه ٔ مکر و حیل
با منات و با سواع و لات و با عزی منم .

سعدی .


به لا قامت لات بشکست خرد
به اعزاز دین آب عزی ببرد
نه از لات و عزی برآورد گرد
که تورات و انجیل منسوخ کرد.

سعدی .


اگر نقش رخت ظاهر نبودی در همه اشیا
مغان هرگز نکردندی پرستش لات و عزی را.

سلمان ساوجی .



دانشنامه عمومی

عُزّی از بت های عرب های پیش از اسلام است. ظالم بن اسعد، نخستین کسی از عرب بوده است، که بت عزی را پرستش نموده است. پرستندگان عزی، خود را عبدالعزّی می نامیدند، که به معنی بنده عزی است. عزی، از بزرگ ترین بت ها نزد قریش شمرده می شد. عرب ها، سه بت لات، مَنات و عزی را بنات الله الثلاثة یعنی سه دختر الله می نامیدند و آن سه را شفیعان خود نزد خدا می دانستند. قبیله قریش برای پرستش عزی، در حراض، پرسشتگاهی مانند کعبه ساخته بودند، که به آن سقام می گفتند. در قرآن، نام عزی در کنار دو بت مهم دیگر عرب، آمده است خالد پسر ولید، به دستور محمد، این بت را شکست.
اساف
ایشتار
اقیصر
لات
آستارته
اترثه (سوری)
بعل شمن
بعل
بس (مصری-عربی)
ذوالخلطه
ذوالشرا
الله (سامی)
ایشتار
غبغب

دانشنامه آزاد فارسی

عُزّی
عُزّی
(با تلفظ عُزّا) نام یکی از بت های عرب جاهلی که عبادت آن نزد قریش بسیار معمول بود. تا آن جا که ابولَهَب «عبدالعزّی» نامیده می شد. نام آن فقط یک بار در کنار بت دیگری به نام لات در قرآن آمده است (نجم، ۱۹). معبد اصلی عزّی بر سر راه طائف به مکه قرار داشته است. اعراب در محل مخصوصی به نام غبعب برای او قربانی می کردند. در سورۀ نجم، آیۀ ۲۳، خداوند عزّی را به همراه لات و منات (الهگان سه گانه) صریحاً واهی و اسماء بی مسمّی که مشرکان از پیش خود درآورده اند می نامد. مکّیان این سه بت را «دختران خدا» می خواندند. عرب جاهلی فرزند خود را به نام او نام گذاری می کرد. خالد بن ولید به دستور پیامبر این بت را شکست.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ معارف و معاریف است
یکی از دو بت معروف قریش که این قبیله و قبیله بنی کنانه آن را می پرستیدند و در نخله محلی بین مکه و طائف منصوب بود و روزگاری برفراز کعبه بوده است. در سال هشتم هجرت، حضرت رسول صلی الله علیه و آله خالد بن ولید را با سی نفر به نخله فرستاد که این بت را سرنگون سازد، چون خالد وارد بت خانه شد و شمشیر خود را برهنه کرد خدمتکار بت صدا زد می خواهی چه کنی؟ خالد گفت: میخواهم به امر پیغمبر آن را سرنگون سازم. پس خالد به شمشیر آن را بدو نیم کرد. (بحار: 21/145)
و گویند عزی درختی بود که در نخله قرار داشت و آن را بتی بود که غطفان آن را می پرستیدند و خدمه آن از بنی صرمة بن مره بودند. و عزی را جدیدتر از لاة و منات دانند. و آن عظیمترین اصنام قریش است و آن را زیارت می کردند و هدیه می دادند و بوسیله ذبح قربانی بدان تقرب می جستند. (معجم البلدان)

پیشنهاد کاربران

اینها همه شمایلی از خاندان نوح بودند ک بعدها اصل ماجرا کمرنگ شد و نام خدایان گرفتند . در کل وجود خدا در زندگی بشر همچین چیز بدی هم نیست


کلمات دیگر: