کلمه جو
صفحه اصلی

عرفات

فارسی به انگلیسی

arafat

(mountain near Mecca) Arafat


فرهنگ اسم ها

اسم: عرفات (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: arafāt) (فارسی: عَرفات) (انگلیسی: arafat)
معنی: جای توقف حجاج در نزدیکی مکه، ( اَعلام ) ( = عرفه ) دشتی در حدود کیلومتری شرق مکه، در جنوب کوهی به همین نام، که حاجیان از ظهر تا غروب روز ذیحجه را در آن می گرانند

(تلفظ: arafāt) (عربی) موقف حاجیان است در نزدیکی مکه به روز عرفه (نهم ذی الحجه).


فرهنگ فارسی

موقف حاجیان است در نزدیکی مکه بروز عرفه ( نهم ذی الحجه ) و آن صحرایی است فراخ .حاجیان در آنجا ایستند و لبیک و ادعیه خوانند و نماز ظهر و عصر را آنجا گزارند بمکه بازگردند .
موقف حجاج درنزدیکی مکهدرروزعرفه حجاج در آنجانمازظهروعصررامیگزارندودعاهائی میخوانندوبه مکه برمیگردند
ده از دهستان به به جیک بخش سیه چشمه شهرستان ماکو آب از چشمه محصول : غلات و عسل

نام کوهی در نزدیکی مکه


فرهنگ معین

(عَ رَ ) [ ع . ] (اِ. ) جای توقف حجاج در روز نهم ذی الحجه در نزدیکی مکه .

لغت نامه دهخدا

عرفات . [ ع َ رَ ] (اِخ ) آنجا که حج کنند. (السامی ). موقف حاج است در روز نهم ذی الحجة به فاصله ٔ دوازده میلی مکه . (از مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرجانی ). جای توقف کردن حاجیان به منی . (یادداشت مؤلف ). نام جای ایستاده شدن حاجیان به روز عرفه که روز حج است . وآن صحرائی است . فراخ به فاصله ٔ نه کروه از مکه . حاجیان در آنجا ایستاده شوند و لبیک وادعیه خوانند و نماز ظهر و عصر در آنجا گزارند و به مکه بازگردند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). موقف حاج است بر دوازده میلی مکه . و آن اسمی است در لفظ جمع لذا به صورت معرفه جمع بسته نشود زیرا اماکن زایل نگردد. و گوئی یک شی ٔ واحد شده است . و اعراب آن چون اعراب «مسلمات و مؤمنات » است . و تنوین آن شبیه به تنوین مقابله است چنانکه در باب مسلمات وجود دارد. بدین سبب الف و لام بر آن داخل نشود و برخی گویند «عرفة» کوهی است و «عرفات » جمع عرفة است تقدیراً، زیرا گویند «وقفت بعرفة» همانطور که گویند «وقفت بعرفات ». (از اقرب الموارد). جای وقوف حاجیان روز نهم ذی الحجة و دوازده کروه از مکه ٔ معظمه بدین نام خوانده شده است زیرا آدم و حوا در آنجا آشنا گشتند و یا بجهت این است که جبرئیل علیه السلام چون به ابراهیم علیه السلام مناسک را آموخت به وی گفت «أعرفت ؟» و او جواب داد «عرفت ». و یا بسبب مقدس و معظم بودن آن است ، گوئی به طیب و بوی خوش اندوده باشد. و آن اسمی است در لفظ جمع لذا بجهت معرفه بودن جمع نگردد. و اینکه میگویند «نزلنا عرفة» به صورت مفرد، شبیه مولد است و عربی خالص و محض نباشد. و آن اسمی است مصروف چنانکه در قرآن کریم آمده است : «فاذاافضتم من عرفات [ ت ِ ن ْ ]». (قرآن 198/2). در سبب آن گویند چون تاء آن بمنزله ٔ یاء و واو است در مسلمین و مسلمون ، زیرا آن برای تذکیر است و تنوین بمنزله ٔ نون شده است . لذا اگر آن را به صورت نام بکار برند به حال خود گذاشته میشود چنانکه «مسلمون » را نیز در حالی که نام باشد به حال خود میگذارند. و بصورت مطلق ، تنوین میگیرد و گویند هذه عرفات ٌ و رأیت عرفات ِ و مررت بعرفات ِ و حالت سومی نیز دارد و آن این است که اعراب پیش از نام بودن آن ظاهر گردد و تنوین آن مطلقاً ترک گردد و گفته شود: هذه عرفات ُ و رأیت عرفات ِ و مررت بعرفات ِ و نسبت بدان عَرَفی شود. (ازمنتهی الارب ). واحد است به لفظ جمع. و برخی گویند آن را مفرد نیست . و اینکه «یوم عرفة» گویند لغتی جدید است و عربی محض نباشد. و سبب آن این است که عرفة و عرفات نام یک جایگاه است و حال اینکه اگر «عرفات » جمعمی بود با عرفة هم معنی نمیگشت . بنابراین عرفة و عرفات نامی است از برای یک جایگاه و آن محدود است از کوه مشرف بر بطن عُرَنة تا جبال عرفة. و گویند حد آن ازکوه مشرف بر بطن عُرَنة است تا کوههای عرفه تا قصر آل مالک و وادی عرفة. و برخی گفته اند: عرفه قریه ای است که در آن مزارع و سبزه زارها و جالیزهای خربزه یافت شود. و اهل مکه را در آنجا خانه های زیبائی است که در روز عرفه بدانجا فرود میایند. و وجه تسمیه ٔ آن راچنین گفته اند که جبرائیل علیه السلام ، هنگامی که مناسک را به ابراهیم علیه السلام می آموخت ، چون به عرفة رسید به وی گفت «عرفت ؟» و او جواب گفت آری . لذا بدین نام خوانده شده است . و برخی در سبب تسمیه ٔ آن گفته اند آدم و حواء پس از خروج از بهشت در این نقطه با هم آشنا شدند و «تعارف » حاصل کردند. و نیز گفته اند سبب آن این است که مردم در این جایگاه به گناه خود «اعتراف » می کنند و بعضی آن را بجهت تحمل و صبر بر رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد، چه یکی ازمعانی «عِرف » صبر و شکیبائی و تحمل است . (از معجم البلدان ) : فاذا أفضتم من عرفات فاذکروا اﷲعند المشعر الحرام . (قرآن 198/2)؛ و هرگاه از عرفات برگشتید خداوند را در مشعرالحرام یاد کنید. و نهم روز [ از ذی الحجة ] عرفه ، که حاجیان به عرفات باشند وحج یابند. (التفهیم ص 252). چون نزدیک عرفات برسیدنددرویشی همی آمد. (قابوسنامه ، منتخب ، ص 21). روز دوشنبه به عرفات بودیم ، مردم پر خطر بودند از عرب . چون از عرفات بازگشتم دو روز به مکه بایستادم . (سفرنامه ٔ ناصرخسرو، چ دبیرسیاقی ص 44). روز چهارشنبه به یاری حق سبحانه و تعالی به عرفات حج بگزاردیم و دو روز به مکه بودیم . (سفرنامه ص 75). به دو روز و نیم ایشان رابه عرفات رسانیدند و زر بستاندند. (سفرنامه ص 77).
آمده سوی مکه از عرفات
زده لبیک عمره از تعظیم .

ناصرخسرو.


گفت نی گفتمش چو در عرفات
ایستادی و یافتی تقدیم .

ناصرخسرو.


به زمزم و عرفات و حطیم و رکن و مقام
به عمره و حجر و مروه و صفا و منی .

ادیب صابر.


به منی و عرفاتم زخدا درخواهید
که هم از کعبه پرستان خدائید همه .

خاقانی .


بینی به موقف عرفات آمده مسیح
از آفتاب جامه ٔ احرام در برش .

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 216).


پریر نوبت حج بود و مهد خواجه هنوز
از آنسوی عرفات است چشم بر فردا.

خاقانی .


مُعرَّف ؛ جای وقوف به عرفات . (منتهی الارب ).

عرفات . [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان به به جیک ، بخش سیه چشمه ، شهرستان ماکو. سکنه آن 170 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و عسل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


عرفات. [ ع َ رَ ] ( اِخ ) آنجا که حج کنند. ( السامی ). موقف حاج است در روز نهم ذی الحجة به فاصله دوازده میلی مکه. ( از مقدمه لغت میرسید شریف جرجانی ). جای توقف کردن حاجیان به منی. ( یادداشت مؤلف ). نام جای ایستاده شدن حاجیان به روز عرفه که روز حج است. وآن صحرائی است. فراخ به فاصله نه کروه از مکه. حاجیان در آنجا ایستاده شوند و لبیک وادعیه خوانند و نماز ظهر و عصر در آنجا گزارند و به مکه بازگردند. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). موقف حاج است بر دوازده میلی مکه. و آن اسمی است در لفظ جمع لذا به صورت معرفه جمع بسته نشود زیرا اماکن زایل نگردد. و گوئی یک شی واحد شده است. و اعراب آن چون اعراب «مسلمات و مؤمنات » است. و تنوین آن شبیه به تنوین مقابله است چنانکه در باب مسلمات وجود دارد. بدین سبب الف و لام بر آن داخل نشود و برخی گویند «عرفة» کوهی است و «عرفات » جمع عرفة است تقدیراً، زیرا گویند «وقفت بعرفة» همانطور که گویند «وقفت بعرفات ». ( از اقرب الموارد ). جای وقوف حاجیان روز نهم ذی الحجة و دوازده کروه از مکه معظمه بدین نام خوانده شده است زیرا آدم و حوا در آنجا آشنا گشتند و یا بجهت این است که جبرئیل علیه السلام چون به ابراهیم علیه السلام مناسک را آموخت به وی گفت «أعرفت ؟» و او جواب داد «عرفت ». و یا بسبب مقدس و معظم بودن آن است ، گوئی به طیب و بوی خوش اندوده باشد. و آن اسمی است در لفظ جمع لذا بجهت معرفه بودن جمع نگردد. و اینکه میگویند «نزلنا عرفة» به صورت مفرد، شبیه مولد است و عربی خالص و محض نباشد. و آن اسمی است مصروف چنانکه در قرآن کریم آمده است : «فاذاافضتم من عرفات [ ت ِ ن ْ ]». ( قرآن 198/2 ). در سبب آن گویند چون تاء آن بمنزله یاء و واو است در مسلمین و مسلمون ، زیرا آن برای تذکیر است و تنوین بمنزله نون شده است. لذا اگر آن را به صورت نام بکار برند به حال خود گذاشته میشود چنانکه «مسلمون » را نیز در حالی که نام باشد به حال خود میگذارند. و بصورت مطلق ، تنوین میگیرد و گویند هذه عرفات ٌ و رأیت عرفات ِ و مررت بعرفات ِ و حالت سومی نیز دارد و آن این است که اعراب پیش از نام بودن آن ظاهر گردد و تنوین آن مطلقاً ترک گردد و گفته شود: هذه عرفات ُ و رأیت عرفات ِ و مررت بعرفات ِ و نسبت بدان عَرَفی شود. ( ازمنتهی الارب ). واحد است به لفظ جمع. و برخی گویند آن را مفرد نیست. و اینکه «یوم عرفة» گویند لغتی جدید است و عربی محض نباشد. و سبب آن این است که عرفة و عرفات نام یک جایگاه است و حال اینکه اگر «عرفات » جمعمی بود با عرفة هم معنی نمیگشت. بنابراین عرفة و عرفات نامی است از برای یک جایگاه و آن محدود است از کوه مشرف بر بطن عُرَنة تا جبال عرفة. و گویند حد آن ازکوه مشرف بر بطن عُرَنة است تا کوههای عرفه تا قصر آل مالک و وادی عرفة. و برخی گفته اند: عرفه قریه ای است که در آن مزارع و سبزه زارها و جالیزهای خربزه یافت شود. و اهل مکه را در آنجا خانه های زیبائی است که در روز عرفه بدانجا فرود میایند. و وجه تسمیه آن راچنین گفته اند که جبرائیل علیه السلام ، هنگامی که مناسک را به ابراهیم علیه السلام می آموخت ، چون به عرفة رسید به وی گفت «عرفت ؟» و او جواب گفت آری. لذا بدین نام خوانده شده است. و برخی در سبب تسمیه آن گفته اند آدم و حواء پس از خروج از بهشت در این نقطه با هم آشنا شدند و «تعارف » حاصل کردند. و نیز گفته اند سبب آن این است که مردم در این جایگاه به گناه خود «اعتراف » می کنند و بعضی آن را بجهت تحمل و صبر بر رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد، چه یکی ازمعانی «عِرف » صبر و شکیبائی و تحمل است. ( از معجم البلدان ) : فاذا أفضتم من عرفات فاذکروا اﷲعند المشعر الحرام. ( قرآن 198/2 )؛ و هرگاه از عرفات برگشتید خداوند را در مشعرالحرام یاد کنید. و نهم روز [ از ذی الحجة ] عرفه ، که حاجیان به عرفات باشند وحج یابند. ( التفهیم ص 252 ). چون نزدیک عرفات برسیدنددرویشی همی آمد. ( قابوسنامه ، منتخب ، ص 21 ). روز دوشنبه به عرفات بودیم ، مردم پر خطر بودند از عرب. چون از عرفات بازگشتم دو روز به مکه بایستادم. ( سفرنامه ناصرخسرو، چ دبیرسیاقی ص 44 ). روز چهارشنبه به یاری حق سبحانه و تعالی به عرفات حج بگزاردیم و دو روز به مکه بودیم. ( سفرنامه ص 75 ). به دو روز و نیم ایشان رابه عرفات رسانیدند و زر بستاندند. ( سفرنامه ص 77 ).

دانشنامه عمومی

عَرَفات دشتی است در حدود ۲۰ کیلومتری جنوب شرقی مکه مکرمه در عربستان سعودی. این دشت در بیشتر سال غیرمسکونی است و در روز حج، نهم ماه ذی الحجه معروف به روز عرفه، زائران از منا به عرفات می روند تا مهم ترین بخش از آیین های حج را برگزار کنند. خطبه حج و لبیک و دعا و نمازهای ظهر و عصر در عرفات خوانده می شود. شامگاه، حج گذاران به مُزدَلِفه (گردآمدن گاه) بازمی گردند.
عرفات، صحرایی است با طول ۱۲ کیلومتر و عرض شش کیلومتر و نیم کیلومتر و مساحت هفتاد و هشت کیلومتر مربع. اگر منطقه عرفات را به صورت کمانی در نظر بگیریم، اطراف قوس این کمان را رشته کوه هایی فرا گرفته است که وتر آن وادی عُرَنَه است. عرفات از طرف شمال شرقی محدود است به کوه اسمر که آن را «جبل سَعْد» نیز می گویند، و از خاور به کوه أشهب که آن را «مِلْحه» نیز خوانند و ارتفاعش از قبلی کمتر است، و از جنوب به رشته کوهی که بلندترین آن را «ام الرضوم» نامند، از قسمت شمال غربی و مغرب نیز محدود است به وادی عرنه.
همه این مناطق از آن قریش بوده است. درون موقف نیز کوهی قرار دارد که حجاج از آن بالا رفته، دعا می خوانند، این کوه در کتاب های تاریخی به نام های «جبل الرحمه»، «قُرَین»، «الال» - به کسر و فتح الف - و «نابت» نامیده شده است و در میان مشاعر، تنها عرفات بیرون حرم واقع شده است.
تا قبل از پیدایش زمزم، به دلیل وجود چاه های آب در اطراف عرفات برخی قبایل، چون جرهمیان، این منطقه را به عنوان محلّ سکونت خود برگزیده بودند. جرهمیان تا قبل از پیدایش زمزم در عرفات و ذی المجاز سکونت داشتند، پس از آن که، بواسطه پرواز مرغان، از وجود آب در مکه آگاه شدند، رفته رفته به مکه آمده، و کنار زمزم را برای سکونت خود برگزیدند. لیکن با پر شدن چاه زمزم به وسیله جرهمیان و کمبود آب در مکّه و وجود منابع آب در اطراف عرفات، و هموار بودن زمین در این منطقه، بار دیگر گروهی از مردم، به این سرزمین آمده، به ایجاد نخلستان و کشت و زرع پرداختند. برخی در آنجا ساکن شده، و برخی دیگر نیز به صورت فصلی و مقطعی به این مکان می آمدند. مدّتی بعد، آب چاه های موجود در عرفات را به مکّه منتقل و مردم از آن بهره می گرفتند.

دانشنامه آزاد فارسی

عَرَفات
صحرای عرفات و کوه جبل الرحمه
نام جایدرنگ حاجیان از ظهر تا غروب روز نهم ذی الحجه (روز عرفه) که یکی از اعمال حج است (بقره، ۱۹۸). دشتی در عربستان در جادۀ طائف که از شمال به کوهی با همین نام محدود می شود. وجه تسمیۀ این واژه به درستی دانسته نیست. برخی چنین گفته اند که جبرئیل، هنگامی که مناسک حج را به ابراهیم می آموخت، چون به عرفه رسید به او گفت «عرفتَ»؟ این جا را شناختی؟ و او گفت «عرفتُ» آری شناختم.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] عرفه منطقه ای در مکه است.
عرفات، نام منطقه وسیعی است با مساحت حدود ۱۸ کیلومتر مربع، در شرق مکه، اندکی متمایل به جنوب، در میان راه طائف و مکه. این منطقه به وسیله کوه هایی که به شکل نیم دایره در اطرافش قرار دارد، مشخص شده است.
وقوف در عرفات
حجاج بیت الله الحرام در روز عرفه؛ یعنی نهم ذی حجه، از ظهر تا مغرب شرعی در این منطقه حضور می یابند و در اصطلاح فقهی، این حضور وقوف نامیده می شود. اهمیت حضور در عرفات تا آنجاست که گفته اند: الْحَجُّ عَرَفَة یا الحَجُّ عرفات. .این وقوف یکی از ارکان حج تمتع است و در صورت عدم تحقق آن، حج محقق نمی شود. این تأکید قدری هم به خاطر تحریض قریش بر وقوف در عرفات بود؛ زیرا آنان که خود را طایفه برگزیده می دانستند و به اصطلاح اهل حُمْس یا تشدد در دینداری و اهل حرم معرفی می کردند، خود را بی نیاز از وقوف در عرفات می دیدند. این در حالی بود که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) این برخورد آنان را نادرست دانست و خود در حجة الوداع، در عرفات وقوف کرد.عرفات در خارج از محدوده حرم است و وقوف در آن؛ یعنی بیرون رفتن حاجی از محدوده حرم و بازگشت به درون حرم تفسیر شده است. در ادوار مختلف تاریخی و تا به امروز اطراف عرفات را با علائم و تابلو به طور دقیق مشخص کرده اند.
علل نامگذاری عرفات
در باره نامگذاری این منطقه به عرفات، چهار نکته گفته اند:۱ ـ وقتی جبرئیل مراسم حج را به آدم(علیه السلام) یا به ابراهیم خلیل(علیه السلام) آموخت، در پایان به او گفت: عَرَفْت؟ آیا شناختی؟ ۲ ـ آدم و حوا، در این منطقه یکدیگر را شناختند (= تَعارَفا) و باز یافتند.۳ ـ عرفات از آن رو به این نام شناخته شد که مردم در آنجا به گناهان خود اعتراف می کنند. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که در باره نامگذاری عرفات فرمودند:جبرئیل در ظهر عرفه از ابراهیم پرسید: ای ابراهیم، به گناهان خود اعتراف کن و مناسک را بشناس. عرفات را به خاطر این سخن جبرئیل که گفت: اعْترف؛ عرفات نامیدند .۴ ـ برخی هم عرفه را به معنای کوه گرفته اند.
جبل الرحمه در عرفات
...

[ویکی شیعه] عَرَفات، منطقه ای مقدس در شرق مکه که حج گزاران در روز عرفه، نهم ذی حجه، از ظهر تا مغرب شرعی در آن منطقه حضور می یابند. این حضور یا وقوف، از ارکان حج تمتع است.
بنابر روایات محلی، در زمان حضرت ابراهیم و ماجرای مهاجرت همسر او هاجر به سرزمین مکه، قوم جُرهُم در عرفات سکونت داشته اند. برخی جغرافی نگاران قدیم، عرفات را قریه ای کوچک معرفی کرده اند.

[ویکی اهل البیت] منبع: میقات حج، تابستان 1374، شماره 12
نویسنده: سید علی قاضی عسکر
در فاصله حدود 21 کیلومتری شهر مکه، سرزمین مقدسی است با پیشینه تاریخی دیرینه که نامش عرفات است. حاجیان پس از پوشیدن لباس احرام، برای انجام حج تمتع، راهی آن جا شده و از ظهر روز نهم ذی الحجه تا غروب آفتاب، در این سرزمین وقوف می کنند و به دعا و نیایش می پردازند تا خدای رحمان، به آن ها رحمت آورده بار دیگر اجازه ورود به حرم را به آنان عطا نماید.
تشنگان معرفت و عارفان عاشق، برای حضور در عرفات، شور و شوق فراوان از خود نشان داده، برای همنشینی با حضرت صاحب الأمر - ارواحنا لتراب مقدمه الفداء - که همه ساله در این موقف حضور دارند، سر از پای نمی شناسند.
نوشتاری که در پیش روی دارید، عرفات را در ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار داده است:
عَرَفاتْ، از ریشه عَرَفَ گرفته شده و به گفته راغب: بیانگر شناخت آثار اشیاء همراه با تفکر و تدبر است. این کلمه اسمی مفرد است که در لفظ به صورت جمع آمده، لیکن جمع بسته نمی شود.
و شاید دلیل آن تفکیک ناپذیری اماکن بوده و با این استعمال گوئی هر جزئی از این سرزمین را عرفه دانسته اند. فرّاء گفته است: عرفات اگر چه به صورت جمع آمده، لیکن معرفه است و دلیل معرفه بودن اش نیز آن است که الف و لام بر آن داخل نشود. اخفش نیز گفته است: عرفات بدان جهت منصرف است که تاء را به منزله یاء و واو در مُسْلِمین و مُسلِمُون، و تنوین را به منزله «نون» قرار داده اند و آن گاه که به صورت اسم استعمال گردد، اعراب آن به همان حال باقی می ماند. جوهری همچنین گفته است: این گفته مردم «نَزَلْنا عَرَفَةَ» و عرفه به صورت مفرد آمده، این استعمال همچون «مُوَلَّدٍ» است و عربی خالص و محض نمی باشد.

[ویکی الکتاب] معنی عَرَفَاتٍ: نام محلی نزدیک مکه که جاجیان در روز عرفه در آنجا تجمع می کنند و به دعا و نیایش می پردازند.
معنی مَشْعَرِ: مشعرالحرام یا مزدلفه نام محلی است میان عرفات و منا که پس از وادی یا دره ی مأذمین قرار دارد و حجاج باید بعد از غروب شرعی روز عرفه یعنی پس از پایان وقوف در عرفات در روز نهم ذی حجه به این سمت حرکت کنند تا در مشعر برای مدتی هرچند کوتاه به عنوان یکی از وا...
ریشه کلمه:
عرف (۶۹ بار)
عرفات (۱ بار)

. عرفات بیابانی است در دوازده میلی (چهار فرسخی) مکّه و آن محل وقوف حاجیان است که روز نهم ذوالحجة از ظهر تا غروب در آن وقوف می‏کنند چنان که مشعر الحرام (مزدلفه) بیابانی است میان عرفات و منی در دو فرسخی مکّه تقریباً و آن نیز محّل وقوف در شب دهم ذوالحجة است. و هر دو فقط یکبار در کلام الله آمده‏اند. ناگفته نماند:عرفات مفرد است بر وزن جمع در اقرب از مصباح نقل کرده که اعراب آن مثل اعراب مؤمنات و مسلمات است.


کلمات دیگر: