کلمه جو
صفحه اصلی

ارزاق


مترادف ارزاق : آذوقه، توشه، خواربار، خوراکی، سوروسات

برابر پارسی : خواربار، خواروبار

فارسی به انگلیسی

provision


provision, foodstuffs, foodsfuffs

provision, foodsfuffs


مترادف و متضاد

آذوقه، توشه، خواربار، خوراکی، سوروسات


فرهنگ فارسی

روزیها، خواربار، جمع رزق
جمع : رزق . ۱ - روزیها خوارو بار . ۲ - جیره جیر. سپاهیان . یا ادار. ارزاق . ادار. خوار و بار سازمان تهیه و پخش ارزاق و خوارو بار .

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ رزق ، روزی ها، خواروبار.

لغت نامه دهخدا

ارزاق. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ رِزق. روزیها.
- ارزاق الجند ؛ روزی لشکر. ( مهذب الاسماء ). رزق و مرسوم لشکر. ( منتهی الأرب ). جیره. اجری.

فرهنگ عمید

= رزق

رزق#NAME?


فرهنگ فارسی ساره

خواروبار


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ارزاق چیزهایی که از جانب خداوند بوده و منفعتی دنیوی یا اخروی برای صاحبش به دنبال داشته باشد.
ارزاق جمع رزق، اسم مصدر و به معنای چیزی است که از آن نفعی حاصل می شود. همچنین به معنای عطا است و به معنای مرزوق به کار می رود.

معنای رزق در کلام
در اصطلاح کلامی، رزق به معنای چیزی است که دارای منفعتی دنیوی یا اخروی برای صاحبش باشد، با این شرط که دیگری نتواند مانع آن شود.
نسبت میان رزق و ملک عموم و خصوص من وجه است. مال حلالی که انسان کسب و استفاده می کند هم ملک اوست و هم رزق وی. همه اشیا ملک خداوند است، ولی رزق او نیست، و گیاه رزق حیوان است و ملک او نمی باشد.
برخی از متکلمان مانع نشدن غیر را در تعریف رزق لازم ندانسته اند. و برخی رزق را صرفاً در حد آنچه به عبد می رسد و بدان تغذی می کند شمرده اند.

معنای معروف رزق
در مجموع، رزق معنای معروفی دارد و از موارد استعمالش، معنای عطا و بخشش به دست می آید. در نظر ابتدایی رزق تنها به خوردنی ها اطلاق می شد، سپس معنای آن توسعه یافته و تمام آنچه به آدمی می رسد و از آن منتفع می گرددـ چون مال و جاه و فامیل و علم و امثال آن ـ دربر گرفته است؛ پس تمام خیراتی که خداوند به مخلوقات خود افاضه می کند، منطبق بر معنای رزق خواهد بود، زیرا رزق عطایی است که مورد استفاده مرزوق باشد.

دیدگاه های متفاوت در مورد رزق حرام
...


کلمات دیگر: