مترادف تفرق : ازهم پاشیدگی، افتراق، پراکندگی، پراکنده دلی، پراکنده سازی، پریشانی، جدایی ، پراکنده شدن، متفرق شدن، ازهم پاشیدن
متضاد تفرق : تجمع، متحد شدن، جمع شدن
separation, disslpation, dispersion
پراکندگي , تفرق
ازهم پاشیدگی، افتراق، پراکندگی، پراکندهدلی، پراکندهسازی، پریشانی، جدایی ≠ تجمع
۱. ازهم پاشیدگی، افتراق، پراکندگی، پراکندهدلی، پراکندهسازی، پریشانی، جدایی ≠ تجمع
۲. پراکنده شدن، متفرق شدن، ازهم پاشیدن ≠ متحد شدن، جمعشدن