کلمه جو
صفحه اصلی

بهارستان


مترادف بهارستان : شکوفه زار، نارنج زار، بتخانه، بتستان، بتکده، فغستان، آتشکده

مترادف و متضاد

۱. شکوفهزار، نارنجزار
۲. بتخانه، بتستان، بتکده، فغستان
۳. آتشکده


فرهنگ فارسی

میدان ومحله ایست در تهران که مجلس شورای ملی در مشرق و مسجد و مدرسه عالی سپهسالار در جنوب شرقی آن قرار دارد.
باغی که درختان نارنج وسایرمرکبات فراوان داشته
( اسم ) بتخانه بتکده .

فرهنگ معین

(بَ رِ ) (اِمر. ) بتخانه ، بتکده .

لغت نامه دهخدا

بهارستان . [ ب َ رَ / رِ ] (اِخ ) بهارستان چین . بهار چین . بهارخانه ٔ چین . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بهارخانه ٔ چین شود.


بهارستان. [ ب َ رِ ] ( اِ مرکب ) ( از: بهار + -ِستان ) جایی که شکوفه و گلهای گوناگون در آن انبوه باشد. ( از حاشیه برهان چ معین ). جایی که انبوه از شکوفه و گلهای گوناگون باشد. ( ناظم الاطباء ) :
همین بس در بهارستان محشر خون بهای من
غبارش بوی گل شد در رکاب و گردجولانش.
خاقانی.
|| بتخانه. بتکده. ( فرهنگ فارسی معین ).

بهارستان. [ ب َ رِ ] ( اِخ ) مجلس شورای ملی. میدان و محله ای است در تهران که مجلس شورای ملی [ سابق ] در شرق و مسجد و مدرسه عالی سپهسالار در جنوب شرقی آن قرار دارد. ( فرهنگ فارسی معین ).

بهارستان. [ ب َ رَ /رِ ] ( اِخ ) بهار خسرو. قالی بزرگی که در تالار بار یکی از قصور سلطنتی تیسفون مفروش بود و بقول بلعمی آنرا «فرش زمستانی » می گفتند و آن از جنس زربفت بود و 60 ارش طول و 60 ارش عرض داشته در فصل زمستان منظره بهار را در برابر شاهنشاه میگسترده است. در متن آن خیابانها و جدولهای آب ساخته بودند و شهرها از میان باغی خرم می گذشت که کشتزارها و باغچه ها پر میوه و سبزی آنرا فرا گرفته بودند. شاخ و برگ درختان آن از زر و سیم و گوهرهای رنگارنگ بود. ( فرهنگ فارسی معین ).

بهارستان. [ ب َ رَ / رِ ] ( اِخ ) بهارستان چین. بهار چین. بهارخانه چین. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بهارخانه چین شود.

بهارستان . [ ب َ رَ /رِ ] (اِخ ) بهار خسرو. قالی بزرگی که در تالار بار یکی از قصور سلطنتی تیسفون مفروش بود و بقول بلعمی آنرا «فرش زمستانی » می گفتند و آن از جنس زربفت بود و 60 ارش طول و 60 ارش عرض داشته در فصل زمستان منظره ٔ بهار را در برابر شاهنشاه میگسترده است . در متن آن خیابانها و جدولهای آب ساخته بودند و شهرها از میان باغی خرم می گذشت که کشتزارها و باغچه ها پر میوه و سبزی آنرا فرا گرفته بودند. شاخ و برگ درختان آن از زر و سیم و گوهرهای رنگارنگ بود. (فرهنگ فارسی معین ).


بهارستان . [ ب َ رِ ] (اِ مرکب ) (از: بهار + -ِستان ) جایی که شکوفه و گلهای گوناگون در آن انبوه باشد. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). جایی که انبوه از شکوفه و گلهای گوناگون باشد. (ناظم الاطباء) :
همین بس در بهارستان محشر خون بهای من
غبارش بوی گل شد در رکاب و گردجولانش .

خاقانی .


|| بتخانه . بتکده . (فرهنگ فارسی معین ).

بهارستان . [ ب َ رِ ] (اِخ ) مجلس شورای ملی . میدان و محله ای است در تهران که مجلس شورای ملی [ سابق ] در شرق و مسجد و مدرسه ٔ عالی سپهسالار در جنوب شرقی آن قرار دارد. (فرهنگ فارسی معین ).


فرهنگ عمید

۱. باغی که درختان نارنج و سایر مرکبات فراوان داشته باشد.
۲. جایی که شکوفه ها و گل های رنگارنگ داشته باشد.

دانشنامه عمومی

بهارستان ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
میدان بهارستان: محله ای قدیمی در تهران
بهارستان (اصفهان): شهری اقماری نزدیک شهر اصفهان
شهرستان بهارستان: شهرستانی در استان تهران
بهارستان (بابل): روستایی از توابع بخش بندپی شرقی شهرستان بابل
بهارستان (طبس): روستایی از توابع بخش مرکزی و در شهرستان طبس استان یزد ایران
ایستگاه متروی بهارستان: یکی از ایستگاه های متروی تهران
فرش بهارستان: یکی از مهم ترین آثار هنری ایران
بهارستان (کتاب): اثری از جامی
بهارستان (روزنامه): روزنامه ای در دوران قاجاریان

کتابی از عبدالرحمن بن احمد بن محمد جامی، شاعر بزرگ قرن نهم. بهارستان به سبک گلستان سعدی و در 8 باب به نگارش درامده و حاوی داستان ها و حکایات نغز و دلنشین تاریخی، ادبی و شرح حال است.


دانشنامه آزاد فارسی

بَهارستان
(یا: روضةالاخبار و تحفة الابرار) کتابی ادبی و تاریخی به فارسی از جامی، در ۸۹۲ق. مؤلف این کتاب را به پیروی از گلستان سعدی و به نثری ساده تر از آن، در هشت روضه، به نام فرزندش (ضیاءالدین یوسف) و سلطان حسین بایقرا نوشت. بهارستان آمیخته ای از نظم و نثر است، اما بخش منظوم آن اندکی بیشتر است. این کتاب بارها به چاپ رسیده است؛ ازجمله با تصحیح اعلاخان افصح زاد (تهران، ۱۳۷۹ش). به ترکی، انگلیسی، فرانسه و روسی نیز ترجمه شده است.

نقل قول ها

بهارستان (کتاب). بهارستانبهارستان، یا روضة الاخیار و تحفة الابرار، نام کتابی منثور (به زبان بیان عادی، و نه شعر و نظم)، اما آمیخته به نظم و شعر، از عبدالرحمن جامی است که بخش هایی از آن را به پیروی و تقلید از گلستان سعدی نگاشته است. این کتاب، دارای هشت بخش یا فصل با نام روضه، یک مقدمه و یک خاتمه است. جامی، دوستدار سعدی بود و این، او را بر آن داشت تا در نگارش بهارستان، از سعدی تأثیر پذیرد. در آغاز کتاب، جامی می گوید که از آنجا که فرزندش، مشغول آموختن و تحصیل است؛ او این کتاب را برای او به شیوه، سبک و سیاق سعدی می نگارد.
• اولین بیت بهارستان این چنین است:• آخرین بیت بهارستان این چنین است:

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بهارستان یا روضه الاخیار و تحفه الابرار، کتابی در حکایات و اندرزهای اخلاقی به نثر ساده و مسجع آمیخته به نظم، نوشته عبدالرحمان جامی است.
بهارستان یا روضه الاخیار و تحفه الابرار ، کتابی در حکایات و اندرزهای اخلاقی به نثر ساده و مسجع آمیخته به نظم ، نوشته عبدالرحمان جامی (۸۱۷ ـ ۸۹۸). مؤلف ، آن را برای تعلیم و تربیت فرزندش ، ضیاءالدّین یوسف ، تألیف و در ۸۹۲ به پادشاه تیموری ، سلطان حسین بایقرا (حک :۸۷۳ ـ۹۱۱)، تقدیم کرده است .
این کتاب شامل مقدمه ، هشت روضه و خاتمه است ، و به شیوه گلستان سعدی تألیف شده است ؛ هشت روضه بهارستان ، به تقلید از هشت باب گلستان ، عبارت است از : ۱) ذکر حکایاتی درباره مشایخ صوفیه و برخی اسرار احوال آنان ؛ ۲) حکم و مواعظ ؛ ۳) اسرار حکومت و ذکر حکایاتی از شاهان ؛ ۴) بخشش و بخشندگان ؛ ۵) تقریر حال عشق و عاشقان ؛ ۶) مطایبات ؛ ۷) شعر و بیان احوال شاعران ؛ ۸) حکایاتی از زبان جانوران .
ویژگیهای بارز بهارستان
ویژگیهای بارز بهارستان عبارت است از : استشهاد به آیات قرآن کریم و احادیث و مأثورات دینی ، استناد به اشعار فارسی و عربی ، کاربرد لغات و اصطلاحات عرفانی ، لغات و ترکیبات فارسی و صنایع بدیعی ، و استفاده از امثال و حکم .
عبارات کتاب ، جز در مواردی خاص ، ساده است و در میان آثار منثور مقامی شامخ دارد. بیشتر قسمتهای کتاب مشتمل بر مطالب اخلاقی و اندرزهای سودمند، و مطایباتِ آن متضمّن لطایف و ظرایف است و باب «شعر و بیان احوال شاعران » آن دارای فواید تاریخی و ادبی است و قطعات تاریخی آن به روشن شدن احوال شعرا و عرفا کمک می کند، هرچند مؤلف گاهی دچار اشتباهات تاریخی و لغزشهای ادبی شده و به استناد برخی از تذکره ها، مانند لباب الالباب عوفی ، مطالبی نقل کرده است که درست نمی نماید؛ از جمله حکایاتی درباره رودکی فردوسی و چند شاعر دیگر.
← بهارستان متأثر گلستان سعدی
(۱) کارل هرمان اته ، تاریخ ادبیات فارسی ، ترجمه با حواشی رضازاده شفق ، تهران ۱۳۵۱ ش.
(۲) ادوارد گرانویل براون ، تاریخ ادبی ایران : از سعدی تا جامی ، ترجمه با حواشی علی اصغر حکمت ، تهران ۱۳۵۷ ش.
(۳) عبدالرحمان بن احمد جامی ، بهارستان ، چاپ اسماعیل حاکمی ، تهران ۱۳۶۷ ش.



پیشنهاد کاربران

بهارستان نام روستایی زیبا از توابع شهرستان سبزوار است.


کلمات دیگر: