میلان
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
(تلفظ: milān) (صفت مشبه از میل) ، خواهش ، آرزو ؛ نام دو روستا در شهرستانهای تبریز و لردگان .
معنی: میل، خواهش، آرزو، ( اَعلام ) نام دو روستا در شهرستان های تبریز و لردگان، ( صفت مشبه از میل )، صفت مشبه از میل
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) خمیدن خم شدن . ۲ - برگردیدن منحرف شدن بیک سوشدن . ۳ - رغبت کردن . ۴ - ( اسم ) خمیدگی . ۵ - انحراف . ۶ - رغبت . ۷ - حب محبت .
دهی است از دهستان فلاورد بخش لردگان شهرستان شهرکرد
لغت نامه دهخدا
میلان . (اِ) نوعی از جوارح طیور. (یادداشت مؤلف ).
میلان . (اِخ ) شهری در کشور ایتالیا که مرکز ایالت لمباردی است . دارای 1450000 سکنه است و صنایع شیمیایی و محصولات غذائی و چینی سازی و شیشه سازی و بلورآلات و فلزات و کارخانجات اتومبیل سازی و طیاره سازی و صنایع بافندگی (خصوصاً پارچه های ابریشمی ) آن بسیار مهم است . از صنایع دیگر آن ادوات چوبی و کائوچوئی است . (از دایرة المعارف کیه ).
میلان . (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش اسکو شهرستان تبریز، واقع در 2 هزارگزی شمال اسکو با 1516 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).این ده امروز به صورت قصبه یا شهرکی آباد و زیبا باخیابان و بازار و دیگر تأسیسات شهری درآمده است .
میلان . (اِخ ) دهی است از دهستان فلاورد بخش لردگان شهرستان شهرکرد، واقع در 41هزارگزی جنوب خاوری لردگان با 920 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
گفت چون می دید میلان شان به وی
گرطرب امشب نخواهم کرد کی ؟.
مولوی .
چون یکی بشکست هر دو شد ز چشم
مرد احول گردد از میلان و خشم .
مولوی .
- میلان داشتن ؛ مایل بودن . تمایل داشتن . (یادداشت لغت نامه ).
- میلان کردن ؛ تمایل یافتن . متمایل شدن . (یادداشت لغت نامه ): کرز؛ میلان کردن به سوی کسی . (منتهی الارب ).
|| از راه چمیدن . (آنندراج ). چسبیدن . (تاج المصادر بیهقی ). چسفیدن . گراییدن . بچسبیدن . (المصادر زوزنی ). || جور کردن . (آنندراج ). || (اِ) میلاو. شاگرد. (آنندراج ) (انجمن آرا). اما در این معنی ظاهراً دگرگون شده ٔ میلاو باشد.
گفت چون می دید میلان شان به وی
گرطرب امشب نخواهم کرد کی ؟.
مرد احول گردد از میلان و خشم.
- میلان کردن ؛ تمایل یافتن. متمایل شدن. ( یادداشت لغت نامه ): کرز؛ میلان کردن به سوی کسی. ( منتهی الارب ).
|| از راه چمیدن. ( آنندراج ). چسبیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). چسفیدن. گراییدن. بچسبیدن. ( المصادر زوزنی ). || جور کردن. ( آنندراج ). || ( اِ ) میلاو. شاگرد. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). اما در این معنی ظاهراً دگرگون شده میلاو باشد.
میلان. ( اِ ) نوعی از جوارح طیور. ( یادداشت مؤلف ).
میلان. ( اِخ ) شهری در کشور ایتالیا که مرکز ایالت لمباردی است. دارای 1450000 سکنه است و صنایع شیمیایی و محصولات غذائی و چینی سازی و شیشه سازی و بلورآلات و فلزات و کارخانجات اتومبیل سازی و طیاره سازی و صنایع بافندگی ( خصوصاً پارچه های ابریشمی ) آن بسیار مهم است. از صنایع دیگر آن ادوات چوبی و کائوچوئی است. ( از دایرة المعارف کیه ).
میلان. ( اِخ ) دهی است از دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان ، واقع در 21 هزارگزی جنوب ابهر با 180 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ).
میلان. ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش اسکو شهرستان تبریز، واقع در 2 هزارگزی شمال اسکو با 1516 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).این ده امروز به صورت قصبه یا شهرکی آباد و زیبا باخیابان و بازار و دیگر تأسیسات شهری درآمده است.
میلان. ( اِخ ) دهی است از دهستان فلاورد بخش لردگان شهرستان شهرکرد، واقع در 41هزارگزی جنوب خاوری لردگان با 920 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).
فرهنگ عمید
۲. تمایل و گرایش به چیزی.
دانشنامه عمومی
میلان شهر مد ایتالیا و مرکز اصلی مد ایتالیا است و شهر میلان در کنار پاریس، لندن و نیویورک به عنوان پایتخت مد در جهان مطرح شده است.
میلان یکی از شهرهای پیشرو جهان در زمینه های اقتصاد، هنر، مد، آموزش ،حمل ونقل، سرگرمی، معماری و رسانه هاست.
در ابتدای سده ۶ (پیش از میلاد) توسط اینسوبری ها ساخته شد و در ۲۲۲ (پیش از میلاد) توسط رم باستان فتح شد و نام آن به مدیولانوم تغییر یافت. اهمیت این شهر به تدریج تا تبدیل شدن به پایتخت امپراتوری روم غربی افزایش یافت. در طول زمان، نقش های مختلفی در تاریخ ایتالیا ایفا کرد که از جمله می توان به پایتخت و مرکز سیاسی و فرهنگی دوک نشین میلان در دوران رنسانس و پایتخت پادشاهی ایتالیا در دوران ناپولیونیک اشاره کرد. در حوزه فرهنگی از قرن چهاردهم، مرکز اصلی چاپ و نشر کتاب در ایتالیا می باشد و به لطف لا اسکالا و سنت قدیمی اپرا در آن یکی از شهرهای مهم موسیقی جهان به حساب می آید.
در طی انقلاب صنعتی به پایتخت اقتصادی ایتالیا تبدیل شده و با همراهی شهرهای تورین و جنوا مثلث صنعتی در اروپا را تشکیل دادند.
میلان (اسکو) روستایی در شهرستان اسکو
میلان (ماکو) روستایی در شهرستان ماکو
میلان (شادگان)
استان میلان
میلان همچنین ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
صابری، الهام (مرداد ۱۳۸۳). «مرجع بیدار (درگذشت آیت اللّه سید محمدهادی میلانی)». مجله گلبرگ. ۵۳. پارامتر |تاریخ بازیابی= نیاز به وارد کردن |پیوند= دارد (کمک)
احمدی، علی (۱۳۸۴). اخراج ایرانیان از عراق. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
حسینی میلانی، سید هادی (۱۳۵۵ ش). محاضرات فی فقه الإمامیة، کتاب الزکاة. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد. از پارامتر ناشناخته |محقق= صرف نظر شد (کمک); تاریخ وارد شده در |سال= را بررسی کنید (کمک)
صابری، الهام. مرجع بیدار (درگذشت آیت الله سید محمدهادی میلانی)، مجلهٔ گلبرگ، مرداد ماه ۱۳۸۳، شمارهٔ ۵۳.
کارنگ، عبدالعلی (۱۳۷۴). آثار باستانی آذربایجان (و آثار و ابنیهٔ تاریخی شهرستان تبریز). تهران: انتشارات انجمن آثار و مفاخر فرهنگی: راستی نو.
] مقدار |نشانی= را بررسی کنید (کمک). پارامتر |عنوان= یا |title= ناموجود یا خالی (کمک)
محمد ملاحسینی (۹ اردیبهشت ۱۳۹۱). «آشنایی با روستای میلان - آذربایجان شرقی». همشهری آنلاین. دریافت شده در ۲۰۱۷-۰۸-۲۴.
جمعی از نویسندگان. گلشن ابرار، جلد دوم، صفحهٔ ۷۷۲، قم: پژوهشکدهٔ علمی ـ کاربردی باقرالعلوم.
«وبلاگ خبری شهرستان اسکو».
«روستای توریستی کندوان».
«مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی».
«سایت موج حضور (مرکز اطلاع رسانی انتخابات)». دریافت شده در 1397/10/08. تاریخ وارد شده در |تاریخ بازبینی= را بررسی کنید (کمک)
«سید محمد میلانی حسینی».
«فهرست نمایندگان دوره نخست مجلس شورای اسلامی».
«گزارش شبکهٔ سهند (کانال تلویزیونی استانی آذربایجان شرقی)». پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
«سفر به آذربایجان».
«همشهری».
«دانشنامه مشهد الرضا».
«مباشران غدیر».
«فرهیختگان تمدن شیعی».
«منطقهٔ اسکو».
«معرفی شهر تاریخی اسکو و فسقندیس».
«ویکی فقه».
«عصر شیعه».
«فیلم از مسجد جامع میلان».
«پاسخگویان».
«رهروان ولایت».
«مسجد میلان - اسکو». دریافت شده در ۲۰۱۷-۰۸-۲۴.
«حوزه علمی خراسان».
روستای میلان در شهرستان اسکو در استان آذربایجان شرقی ایران و در دامنهٔ کوه سهند واقع شده است. این روستا سابقاً مستقل بوده، اما با گسترش شهر اسکو در همسایگی شرقی آن، عملاً به جزئی از شهر مزبور تبدیل شده است. از طرفی ساخت و سازهای صورت گرفته در حاشیهٔ شهرک مسکونی سهند در شمال روستا نیز در گسترش روستا تأثیر داشته است. منبع درآمد اصلی روستائیان در گذشته غالباً باغداری بوده؛ باغات فراوان با درختان گردو، فندق، بادام، زردآلو و سیب، ولی از اواسط دههٔ هفتاد هجری شمسی به علت تغییر شرایط آب و هوایی و غالباً سرما زدن درختان، باغداری رو به افول رفت و امروزه دیگر منبع درآمدی برای اهالی روستا محسوب نمی شود. این روستا برخلاف دیگر روستاهای ایران که در سه دههٔ اخیر با مهاجرت ساکنان به شهرها مواجه شده اند، دچار مهاجرت نشده است و اتفاقاً بر جمعیت آن افزوده شده، و ساخت وسازهای فراوان مطابق با بافت های متداول شهری در آن صورت گرفته است و حتی آپارتمان های چندین طبقه در بافت روستایی آن به چشم می خورد.
روستای میلان در شهرستان اسکو و در دامنهٔ شمال غربی کوه سهند واقع است. این منطقه از شمال به تبریز و شبستر، از جنوب به شهرستان مراغه، از شرق به بستان آباد و از غرب به آذرشهر محدود می شود.
میلان در طول جغرافیایی ۴۶ درجه و ۶ دقیقه و ۳۰ ثانیه و عرض جغرافیایی ۳۷ درجه و ۵۵ دقیقه قرار گرفته و با شهر تهران ۲۱ دقیقه و ۱۲ ثانیه اختلاف زمانی طبیعی دارد.
فهرست روستاهای شهرستان شادگان
فهرست روستاهای ایران
این روستا در دهستان حسینی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
میلان (ماکو)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان ماکو در استان آذربایجان غربی ایران است.
این روستا در دهستان قلعه دره سی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۶۷ نفر (۸۹خانوار) بوده است.
دانشنامه آزاد فارسی
پیشنهاد کاربران
این ایل دومین ایل بزرگ استان آذربایجان غربی بعداز ایل بزرگ جلالی ( زیلان ) است.
روستای میلان مسجدسلیمان
طایفه بابااحمدی ایل دورکی لر بختیاری
میلانا : ( عربی ـ فارسی ) ( میلان ا ( پسوند نسبت ) ) ، منسوب به میلان، ، میلان. میلانا اسم دخترانه.
میلان ::در زبان لری بختیاری به معنی
میان لان ( میان دو کوه )
می::میان، بین
لان ::به فاصله بین دو کوه، لان گفته می شود
روستای میان دو کوه
دکتر فروزان فر در مورد " مَیْلان " می نویسد : ( ( مخفف مَیَلان به معنی تمایل و گرایش به چیزی است و مولانا به معنی شهوت و محبت استعمال کرده است . وی در ادامه می نویسد : محبت و عداوت هر دو سبب می شود که انسان چیزی را چنان که هست ببیند زیرا این هر دو حالت خروج از اعتدال است و بدین جهت دوست عیب نمی بیند و نظر همه بر محاسن و خوبی ها دارد و دشمن جز عیب نمی بیند و همواره چشم بر بدی ها و زشتی ها می گمارد ولی نظر معتدل هر یک را به جا و در حد خود می نگرد و از هیچ طرف افراط نمی کند. ) )
" چون یکی بشکست هر دو شد ز چشم
مرد احول گردد از میلان و خشم"
( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ، 1375 . ص 166 )
اول متن زیر را بخوانیم :
ET� bor kar fırtınası AgAn ☼ ● Or << ET� borağan
borağan "kısa yağmur veya kar fırtınası" [ Pavet de Courteille, Dictionnaire Turc Oriental ( 1500 yılından �nce ) ]
boran "kar fırtınası, kısa s�ren şiddetli yağış" [ Evliya �elebi, Seyahatname ( 1680 yılından �nce ) ]
در ریشه ی بورا آن را در تاریخ به صورت بوراغان دیده اند و شکل دیگری از آن بوران است.
خب مصدر باریدن جعلی است چون دارای *یدن* است ( اصالت دار ها رفتن ، یافتن و. . . ) و از ظاهر چنین دیده میشود که اسم بار فعل شده است. ♦️
بار از بارماق ترکی است به معنی بردن و رفتن است در ازبکی آلیب بارماق گویند.
بردن در فارسی مصدر خوبی برای بار است که با بارماق ترکی مشترک است اما باریدن مصدر نوساز است و باران ساخته از بردن نیست
چون بوراغان با پسوند مدام ترکی است
اولاغان ( مدام میشود ، از اولماق است و به معنی عادی )
بوراغان ( از بارماق به معنی بردن است ازبک ها بورماق گویند ، a , o تبدیل شونده هستند. )
باراغان مدام بار دارد ، بردارنده ی بار است اشاره به بار موجود در باران و حمل آن است که در ترکی باران طوفانی گفته میشود که بوران هم از این بن است
به صورت باران وارد فارسی شده است.
در صورتی که کولاک و بوران یا بورا ترکی است چرا باران از ترکی نباشد؟