window washer

window winder

windowed

windowed cast

windower

windowing

<hr> معنی : شیشه پنجره، جام پنجره <hr> معانی دیگر : شیشه ی پنجره، جام پنجره

معنی : شیشه پنجره، جام پنجره معانی دیگر : شیشه ی پنجره، جام پنجره

windowpane

windows

windows of opportunity

windows seat

windows to the soul

<hr> معنی : طاقچه پنجره، قسمت افقی لبه پنجره <hr> معانی دیگر : هره ی پنجره، لب پنجره، تخته ی زیر پنجره

معنی : طاقچه پنجره، قسمت افقی لبه پنجره معانی دیگر : هره ی پنجره، لب پنجره، تخته ی زیر پنجره

windowsill

windowspane

<hr> معنی : خرخره، نای، حلق، قصبه الریه، لوله هوا <hr> معانی دیگر : رجوع شود به: trachea، قصبته الریه

معنی : خرخره، نای، حلق، قصبه الریه، لوله هوا معانی دیگر : رجوع شود به: trachea، قصبته الریه

windpipe

<hr> ضدباد، پادباد، بادگیر، بادشکن، مقاوم در مقابل باد

ضدباد، پادباد، بادگیر، بادشکن، مقاوم در مقابل باد

windproof

<hr> معنی : دسته دسته کردن <hr> معانی دیگر : توده ی کاه و خاشاک (که برای خشک کردن در معرض هوا قرار داده شده)، (به ویژه بته های گندم و جو و غیره) ردیف، برگ های خشک انباشته شده توسط باد، دسته ای علف که برای خشک کردن جمع شده است، علوفه را دسته دسته کردن

معنی : دسته دسته کردن معانی دیگر : توده ی کاه و خاشاک (که برای خشک کردن در معرض هوا قرار داده شده)، (به ویژه بته های گندم و جو و غیره) ردیف، برگ های خشک انباشته شده توسط باد، دسته ای علف که برای خشک کردن جمع شده است، علوفه را دسته دسته کردن

windrow

winds

winds aloft

winds aloft observation

winds aloft ploting board

winds down

winds of change

winds surfing

<hr> معنی : شیشه جلو اتومبیل، پنجره اتومبیل <hr> معانی دیگر : انگلیس پنجره اتومبیل، شیشه جلواتومبیل

معنی : شیشه جلو اتومبیل، پنجره اتومبیل معانی دیگر : انگلیس پنجره اتومبیل، شیشه جلواتومبیل

windscreen

windscreen card

windscreen washer

windscreen wiper

windshake

<hr> معنی : شیشه جلو اتومبیل، شیشه جلو <hr> معانی دیگر : (اتومبیل و غیره) شیشه ی جلو (انگلیس: windscreen)، امریکا شیشه جلو اتومبیل

معنی : شیشه جلو اتومبیل، شیشه جلو معانی دیگر : (اتومبیل و غیره) شیشه ی جلو (انگلیس: windscreen)، امریکا شیشه جلو اتومبیل

windshield

windshield support panel

windshield surround

windshield wash wipe system

windshield washer fluid

windshield washer nozzle

windshield washer pump

<hr> معنی : برف پاک کن <hr> معانی دیگر : (اتومبیل) برف پاکن

معنی : برف پاک کن معانی دیگر : (اتومبیل) برف پاکن

windshield wiper

windshield wipers

windshild

windslash wind slash

windsorfing

<hr> معنی : گردباد، توفان، باد سریع <hr> معانی دیگر : توفان باد، تندباد، توفباد

معنی : گردباد، توفان، باد سریع معانی دیگر : توفان باد، تندباد، توفباد

windstorm

windstorms

windstrip cropping

windsurf

windsurfer

<hr> (نوعی اسکی روی آب به کمک بادبان) بادسواری، اسکی بادی

(نوعی اسکی روی آب به کمک بادبان) بادسواری، اسکی بادی

windsurfing

<hr> معنی : بر باد رفته، بادزده، بوسیله باد جارو شده <hr> معانی دیگر : بر باد رفته، بوسیله باد جارو شده، بادزده، در معرض بادهای شدید، بادزده، پربوران، بادخور، باد رفته

معنی : بر باد رفته، بادزده، بوسیله باد جارو شده معانی دیگر : بر باد رفته، بوسیله باد جارو شده، بادزده، در معرض بادهای شدید، بادزده، پربوران، بادخور، باد رفته

واژه های حرف "w" - پیشنهاد کاربران