کلمه جو
صفحه اصلی

یاسا


مترادف یاسا : قانون، سزا، سیاست، قصاص، کیفر

فارسی به انگلیسی

diktat, edict, fiat, ukase

فرهنگ اسم ها

اسم: یاسا (پسر) (اوستایی) (تلفظ: yasa) (فارسی: یاسا) (انگلیسی: yasa)
معنی: قانون و حکم

مترادف و متضاد

decretal (اسم)
یاسا

قانون


سزا، سیاست، قصاص، کیفر


۱. قانون
۲. سزا، سیاست، قصاص، کیفر


فرهنگ فارسی

یاسه: رسم و آیین، قاعده وقانون، حکم وامرپادشاه، مجازات، یاساق ویساق ویسق نیزگویند، کلمه مغولی
۱ - قاعده . ۲ - قانون . ۳ - سیاست . ۴ - سزا قصاص . یابه یا سار سانیدن . کیفر دادن مجازات کردن کشتن .

فرهنگ معین

[ تر - مغ . ] (اِ. ) ۱ - فرمان و حکم پادشاهی . ۲ - قانون و مجازات مغولی .

لغت نامه دهخدا

یاسا. ( مغولی ، اِ ) رسم و قاعده و قانون. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). طرز و طور و قوانین و حکم و قرار داد چنگیزخان مغول بوده است. یاسه. یاسون. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). یاساق. یساق. ( فرهنگ وصاف ) نظام. نسق. امر. حکم. فرمان. قانون اساسی. قوانین اساسی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ): یاسه = یاساق = یساق ، به مغولی قاعده و قانون و سیاست است. ( فرهنگ وصاف به نقل فرهنگ نظام ). یاسای چنگیزی مجموعه قواعد و مقرراتی که چنگیز وضع کرده و به نام او سلاطین مغولی مجری می داشتند. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). صاحب تاج العروس ( ج 10 ص 421 ص 8 ) آن را عربی و ازیسق دانسته است : کیوک التزام یاسا وعادت را در کارملک مداخلتی نمی پیوست. ( جهانگشای جوینی ). و چون یاسا و آئین مغول آن است که... ( جهانگشای جوینی ).
- یاسا دادن ؛ فرمان دادن ، امر کردن : هرکس در مرکز خود نزول کردند و لشکر مغول یاسا دادند. ( جهانگشای جوینی ). و یاسا دادند که خاشاک جمع کردند و خندق آب را انباشتند. ( جهانگشای جوینی ). چنگیزخان یاسا داد که در هر خانه هر اسیری چهارصد من برنج پاک کنند. ( جهانگشای جوینی ). و چون آن را بگشاد یاسا داد که هر جانور که باشد از اصناف بنی آدم تا انواع بهائم تمامت را بکشند. ( جهانگشای جوینی ). ایشان را علی التفصیل آنجا فرستند تا سخن ایشان براستی پرسیده بر وفق یاسا آن قضیه را فصل کند. ( تاریخ غازانی ص 59 ).
- یاسا فرمودن ؛ فرمان دادن. امر کردن : و تمامت لشکر را یاسا فرمود تا بارانیها در ظهاره های جامه های زمستانی کنند. ( جهانگشای جوینی ). چنگیزخان یاسا فرمود تا در مکاوحت مبالغت کنند. ( جهانگشای جوینی ).
|| سزا. قصاص. ( غیاث اللغات ). در ترکی جغتائی به معنی سزا، قصاص. ( فرهنگ قدری ).
- یاسا رسانیدن و به یاسا رسانیدن ؛ مجازات کردن. کیفر دادن. کشتن : ابتدا فرمود تا بعضی را که بنات امرا بودند جدا کردند و تمامت حاضران را یاسا رسانیدند. ( جهانگشای جوینی ). و بعد از یارغو هر سه را به یاسا رسانیدند. ( جامع التواریخ رشیدی ). فرمان نافذ گشت تا او را به یاسا رسانیدند. ( جامع التواریخ رشیدی ). اقبوقا رابه یاسا رسانیدند به سبب تنازع و مضادت و مخالفت که از جانبین قائم بود. ( تاریخ غازانی چ کارل یان ص 70 ). قونچقبال را بقصاص خون امیر اقبوقا به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 86 ). قپچاق اوغول پسر بایدو را... به حکم یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 93 ). بورالغی قتای سوکورچی را که در آخر عهد ارغون خان با امراء فتان یکی بود و تا غایت در میان فتنه ها مدخل داشته به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 98 ). تولک را گرفته بیاوردند و با سرکیس به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 100 ). بیست و هفتم رجب اینه بک را گرفته به تبریز آوردند و شنبه بیست و نهم در میدان به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 102 ). بایغوت... را در سه گنبد به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 104 ). حکایت توجه رایات همایون به جانب بغداد و به یاسا رسانیدن افراسیاب لر و... ( تاریخ غازانی ص 105 ). پادشاه اسلام در غضب رفت و فرمود تا افراسیاب را به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 106 ). او را برهنه کرده گرد خانه ها برآوردند به یاسا رسانیدند و خانه ها و اموال اورا تاراج کردند. ( تاریخ غازانی ص 110 ). طایجواغول را با چهار نوکر به یاسا رسانیدند. ( تاریخ غازانی ص 119 ). هر آفریده که از این غله و دیگر غله ها که به آن رسیم بخوراند او را به یاسا رسانند. ( تاریخ غازانی ص 125 ).

یاسا. (مغولی ، اِ) رسم و قاعده و قانون . (برهان قاطع) (آنندراج ). طرز و طور و قوانین و حکم و قرار داد چنگیزخان مغول بوده است . یاسه . یاسون . (انجمن آرا) (آنندراج ). یاساق . یساق . (فرهنگ وصاف ) نظام . نسق . امر. حکم . فرمان . قانون اساسی . قوانین اساسی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): یاسه = یاساق = یساق ، به مغولی قاعده و قانون و سیاست است . (فرهنگ وصاف به نقل فرهنگ نظام ). یاسای چنگیزی مجموعه قواعد و مقرراتی که چنگیز وضع کرده و به نام او سلاطین مغولی مجری می داشتند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). صاحب تاج العروس (ج 10 ص 421 ص 8) آن را عربی و ازیسق دانسته است : کیوک التزام یاسا وعادت را در کارملک مداخلتی نمی پیوست . (جهانگشای جوینی ). و چون یاسا و آئین مغول آن است که ... (جهانگشای جوینی ).
- یاسا دادن ؛ فرمان دادن ، امر کردن : هرکس در مرکز خود نزول کردند و لشکر مغول یاسا دادند. (جهانگشای جوینی ). و یاسا دادند که خاشاک جمع کردند و خندق آب را انباشتند. (جهانگشای جوینی ). چنگیزخان یاسا داد که در هر خانه هر اسیری چهارصد من برنج پاک کنند. (جهانگشای جوینی ). و چون آن را بگشاد یاسا داد که هر جانور که باشد از اصناف بنی آدم تا انواع بهائم تمامت را بکشند. (جهانگشای جوینی ). ایشان را علی التفصیل آنجا فرستند تا سخن ایشان براستی پرسیده بر وفق یاسا آن قضیه را فصل کند. (تاریخ غازانی ص 59).
- یاسا فرمودن ؛ فرمان دادن . امر کردن : و تمامت لشکر را یاسا فرمود تا بارانیها در ظهاره های جامه های زمستانی کنند. (جهانگشای جوینی ). چنگیزخان یاسا فرمود تا در مکاوحت مبالغت کنند. (جهانگشای جوینی ).
|| سزا. قصاص . (غیاث اللغات ). در ترکی جغتائی به معنی سزا، قصاص . (فرهنگ قدری ).
- یاسا رسانیدن و به یاسا رسانیدن ؛ مجازات کردن . کیفر دادن . کشتن : ابتدا فرمود تا بعضی را که بنات امرا بودند جدا کردند و تمامت حاضران را یاسا رسانیدند. (جهانگشای جوینی ). و بعد از یارغو هر سه را به یاسا رسانیدند. (جامع التواریخ رشیدی ). فرمان نافذ گشت تا او را به یاسا رسانیدند. (جامع التواریخ رشیدی ). اقبوقا رابه یاسا رسانیدند به سبب تنازع و مضادت و مخالفت که از جانبین قائم بود. (تاریخ غازانی چ کارل یان ص 70). قونچقبال را بقصاص خون امیر اقبوقا به یاسا رسانیدند. (تاریخ غازانی ص 86). قپچاق اوغول پسر بایدو را... به حکم یاسا رسانیدند. (تاریخ غازانی ص 93). بورالغی قتای سوکورچی را که در آخر عهد ارغون خان با امراء فتان یکی بود و تا غایت در میان فتنه ها مدخل داشته به یاسا رسانیدند. (تاریخ غازانی ص 98). تولک را گرفته بیاوردند و با سرکیس به یاسا رسانیدند. (تاریخ غازانی ص 100). بیست و هفتم رجب اینه بک را گرفته به تبریز آوردند و شنبه بیست و نهم در میدان به یاسا رسانیدند. (تاریخ غازانی ص 102). بایغوت ... را در سه گنبد به یاسا رسانیدند. (تاریخ غازانی ص 104). حکایت توجه رایات همایون به جانب بغداد و به یاسا رسانیدن افراسیاب لر و... (تاریخ غازانی ص 105). پادشاه اسلام در غضب رفت و فرمود تا افراسیاب را به یاسا رسانیدند. (تاریخ غازانی ص 106). او را برهنه کرده گرد خانه ها برآوردند به یاسا رسانیدند و خانه ها و اموال اورا تاراج کردند. (تاریخ غازانی ص 110). طایجواغول را با چهار نوکر به یاسا رسانیدند. (تاریخ غازانی ص 119). هر آفریده که از این غله و دیگر غله ها که به آن رسیم بخوراند او را به یاسا رسانند. (تاریخ غازانی ص 125).
- به یاسا رسیدن ؛ مجازات شدن . به حکم امیر یا پادشاهی کشته شدن : واو را پسری بود ایلدر نام دراوایل عهد پادشاه اسلام غازان خان در حدود روم به یاسا رسید. (رشیدی ). درعهد غازان خان دل دگرگون کرده به یاسا رسید. (رشیدی ). او و برادرش ایلدای در عهد پادشاه اسلام غازان خان به سبب مخالفتی که در دل داشتند به یاسا رسیدند. (رشیدی ).
|| قتل . قتل و غارت . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). این معنی ظاهراً از به یاسا رسیدن (= مجازات دیدن )و به یاسا رسانیدن (= مجازات کردن ) که اغلب با قتل و اعدام توأم بوده است استخراج و استنباط شده است . || به ترکی ماتم را گویند. (برهان قاطع) (غیاث اللغات از برهان ). در ترکی ماتم را یاس گویند نه یاسا و با ترک بودن حسین خلف صاحب برهان این اشتباه از وی عجب است . (یادداشت مرحوم دهخدا).


فرهنگ عمید

۱. رسم و آیین.
۲. قاعده و قانون.
۳. حکم و امر پادشاه.
۴. مجازات.

دانشنامه عمومی

قانون دوران چنگیز خان و قانون در زبان کردی.


برگرفته شده از َیاس، نا امیدی. برگرفته شده از گل یاس گل زیبا.


یاسا کتاب قانونی است که بر اساس حقوق عرفی مغول و فرامین چنگیز خان تنظیم شده است. نگارش این قانون با همکاری اوگتای و جوغتای (فرزندان چنگیز) صورت گرفت.
برتولد اشپولر، تاریخ مغول در ایران، ترجمه: محمود میرآفتاب، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴
برتولد اشپولر، تاریخ مغول در ایران، ترجمه: محمود میرآفتاب، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۶۸
پی لن رشیدوو، سقوط بغداد و حکمروایی مغولان در عراق، ترجمه: اسدالله آزاد، انتشارات آستان قدس، ۱۳۶۸
عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول، انتشارات امیر کبیر
سید حسن امین، تاریخ حقوق ایران، ۱۳۸۲
یواخیم بارکهاوزن، امپراتوری زرد چنگیز خان و فرزندانش، ترجمه: اردشیر نیکپور، ۱۳۴۶
مرتضی راوندی ، تاریخ اجتماعی ایران، جلد اول، ۱۳۶۴
غلامحسین مصاحب، دائرةالمعارف فارسی، جلد سوم، مدخل: یاسا
هارولد لمب، چنگیزخان، ترجمه: رشید یاسمی، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۲
واسیلی بارتولد، ترکستان نامه، ترجمه: کریم کشاورز، انتشارات آگاه، چاپ دوم، ۱۳۶۶
یوان چائو پی شه، تاریخ سری مغول ها، ترجمه: شیرین بیانی، انتشارات دانشگاه، ۱۳۵۰
رشید الدین فضل ا... همدانی، جامع التواریخ، به کوشش: بهمن کریمی، انتشارات اقبال، چاپ دوم، ۱۳۶۲
معصومه معدنچی، به یاسا رسیدگان در عصر ایلخانی، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۷
وهاب ولی، غوری در اندیشه حقوقی چنگیزخان بر مبنای یاسای، در مجموعه مقالات اولین سمینار تاریخی هجوم مغول به ایران و پیامدهای آن، دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۷۱
The Yasa of Chingis Khan. A code of honor, dignity and excellence
این قانون با خط اویغوری و به زبان مغولی نوشته شده و دستورهایی دربارهٔ چگونگی روابط با کشورهای بیگانه، جنگ، تقسیمات ارتش، سیستم نامه رسانی، مالیات، وراثت و روابط خانوادگی را دربرمی گیرد.
واژه «یاسا» در زبان مغولی و اویغوری به معنی حکم و فرمان یا «حکم و فرمان شاه» است و در لغت نامه دهخدا رسم، قاعده و قانون نیز معنا شده، عبارت ترکی «تورهٔ چنگیزی» نیز گهگاه به کار می رود. توره (tura) در مغولی به آداب قومی و دستور اجدادی گفته می شود؛ و به قوانینی گفته می شود که زیر دستان چنگیز آن را با دقت اجرا می کردند.
در دورانی که سلطان محمد خوارزمشاه بر ایران حکم می راند، شخصی به نام تموچین با مطیع ساختن قبائل پراکنده مغول و تاتار در دشت های وسیع مغولستان در شمال چین امپراتوری خویش را بنیان نهاد. در سال ۱۲۰۶ مجمع بزرگ قوریلتای لقب چنگیز خان را (که احتمالاً به معنای فرمانروای جهان بوده است) برای وی برگزید.

دانشنامه آزاد فارسی

(یا: یاساق، یَسَقْ، یَسه) واژه ای مغولی به معنی قانون و فرمان که به مجموعۀ مقرراتی گفته می شد که چنگیزخان مغول وضع کرده بود. این واژه در آغاز در معنی حکم و فرمان بوده و بعدها با ترکیبات گوناگون، چون «به یاسا رسانیدن» و «چوب یاسا زدن» در معنای کیفر و سیاست نیز به کار رفته است. چنگیزخان در تدوین یاسا بهترین اصول آداب و رسوم طایفگی مغول را برگزید و احکام و قوانینی دربارۀ امور لشکری، تخریب بلاد، تدبیر مُلک و ترتیب شورا برای تصمیم گیری امورمهم و کارهای بزرگ، مجازات ها و مانند آن ها، وضع کرد و بر آن افزود و فرمان داد تا مجموعۀ این قوانین را بر طومار هایی به خط اویغوری نوشتند که این طومارها را «یاسانامۀ بزرگ» (یاسانامۀ چنگیزی) می خواندند. وی در قوریلتای (انجمنی بزرگ از شاهزادگان و بزرگان مملکت در امور مهم کشوری)، سال ۱۲۰۶م این مجموعۀ قوانین را تصویب کرد و فرمان داد تا بیش از ۱۰۰ سال تقریباً در سراسر قلمرو امپراتوری او به اجرا درآید. سرپیچی یا کوتاهی در اجرای یاسا، گناهی بزرگ و کیفر آن مرگ بود. او فرزندانش را واداشت تا در اجرای آن قوانین بکوشند و فرزندش چغتای را مأمور اجرا و نظارت بر رعایت یاسا کرد و او نیز در این امر اهتمام تمام ورزید. یاساها پس از چنگیز نیز همچون قوانینی که سرپیچی از آن ها ناممکن بود، به کار بسته می شدند و امرای مغول همواره بدان ها سوگند می خوردند و بدان رفتار می کردند. در دوره های بعد بارها یاسانامۀ چنگیزی بازنگری شد و ایلخانان مغول بنا به ضرورت و نیاز موادی بر آن افزودند و به تدریج یاساهای کوچک محلی بسیاری به وجود آمد. جانشینان چنگیز، در اجرای فرمان های او بسیار کوشیدند و حتی پس از فروپاشی امپراتوری چنگیزخان نیز، هنوز یاسای بزرگ میان رؤسای خان نشین های کوچک مغول اهمیت و اعتبار فراوان داشت. در روزگار امیرتیمور گورکان و جانشینان او (تقریباً تا پادشاهی سلطان بابر)، یاساهای چنگیز همچنان به قوت خویش باقی بود. متن کامل یاسانامۀ بزرگ تاکنون به دست نیامده و تنها برخی از فرمان های آن در دست است که احتمالاً در روزگار خود چنگیز ضبط شده اند، و آگاهی های ما دربارۀ این مجموعه از تألیفات تاریخ نگاران دوره های پس از فرمانروایی چنگیز به دست آمده است.

پیشنهاد کاربران

مجموعه قوانینی که چنگیزخان مغول وضع نموده بود و در تمامی قلمرو تحت سلطه او همگان موظف به رعایت آن قوانین بودند .

کلمه یاسا در زبان های دیگر همچنین در زبان پهلوی قدیم و اوستایی و همچنین در زبان های کهن تر مثل سانسکریت، چینی قدیم و همچنین در یونانی قدیم نیز هم موجود می باشد بنابراین این کلمه به هیچ عنوان کلمه ای مغولی نمی باشد . لطفا اصلاح بفرمایید

کلمه یاسا ترکی است.
From Proto - Turkic *yasa - ( “to govern, determine; to create” ) .
منبع:
https://starling. rinet. ru/cgi - bin/response. cgi?single=1&basename=/data/alt/turcet&text_number= 691&root
بدون منبع حرف نزنید
اگر نظر مخالف این دارید حتما" منبع ذکر کنید.

یاسا :
در زبان کوردی هم به معنی قانون و آیین و روش معنی میشه و ریشه کوردی این معنی هم در زبان کوردی هیچ ربطی به مغولی نداره،
ولی دقیق نمیدونم آیا ریشه این اسم با معنی مغولی هم ریشه هستن یا نه .

اسم من یاسای هست هرمی ازم بپرسه به چه معنی من میگم به معنی آیین و قررات هست و ریشه در زبان های مختلف داره مثل مغولی ترکی ایرانی کردی

از فعل ترکی yazmak ( یازماک ) به معنی نوشتن گرفته شده که یک مشتق آن yazı به معنی نوشته میباشد و دیگری yaza می باشد که به صورت تحت الفظی به معنی " به صورت مکتوب " یا " به صورت نوشته شده" بوده که در اصطلاح به هر گونه متن مکتوب بروی سنگ یا کاغذ یا هرگونه سطوح دیگر اطلاق می شده که در معرض عموم قرار داده می شده و در آن یک سری موارد و موضوعاتی که باید ( انجام یا عدم انجام آن ) توسط عموم رعایت و از آن تبعیت می شده ذکر می شده که با تغییر از شکل "yaza" به "yasa" و با معنی " قانون " مورد استفاده قرار گرفته است

در ابیانه یاسا به معنای اره است. البته روی س تشدید دارد

یاسا ریشه ترکی مغولی داره

یاسا در همه جا و همه لغت نامه ها ترکی هست یعنی فدمان و قانون

یاسا از یاساک میاد دوستان یاساک یعنی ممنوع

نوعی قانون هست ربطی به زبان های دیگر ندارد معین و دهخدا هم ریششو ترکی نوشتن


کلمات دیگر: