امتناع. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ، اِ مص ) بازایستادن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). واایستادن. ( مقدمه لغت سیدشریف جرجانی ). بازداشتگی. ( ناظم الاطباء ). سر باززدن. ( فرهنگ فارسی معین ). ممانعت. ( ناظم الاطباء ). خودداری. ( فرهنگ فارسی معین ). تعرض. عدم روایی. عدم قبول.عدم پذرفتاری. ( ناظم الاطباء ). استنکاف :
کنم قصد نه شهر علوی که همت
از این هفت سفلی نمود امتناعی.
خاقانی.
یکی را از دوستان گفتم امتناع سخن گفتنم به علت آن اختیار آمد که غالب اوقات نیک و بد در سخن اتفاق افتد. ( گلستان سعدی ). || انکار. ( ناظم الاطباء ). || قوی گشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مقدمه لغت سید شریف جرجانی ) ( ناظم الاطباء ). || در اصطلاح فلسفه ، مقابل
امکان و
وجوب و عبارت از سلب امکان است. ( ازفرهنگ علوم عقلی ، تألیف دکتر سجادی ).