مترادف بختیاری : خوش بختی، روزبهی، سعادت، نیک اختری، نیک بختی
متضاد بختیاری : بخت برگشتگی، شوربختی، ستاره سوختگی، ناکامی
خوشبختی، روزبهی، سعادت، نیکاختری، نیکبختی ≠ بختبرگشتگی، شوربختی، ستارهسوختگی، ناکامی
بختیاری . [ ب َ ] (اِخ ) از ایلات اطراف تهران ، ساوه ، زرند و قزوین که مرکب از 50 خانوار است . ییلاقشان کوههای البرز و قشلاقشان جاجرود است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ).
بختیاری . [ ب َ ] (اِ) نام مقامی در یکی از دستگاههای موسیقی ایران . و رجوع به مجمعالادوار نوبت سوم ص 100 شود.
ابوالفرج رونی .
مسعودسعد سلمان .
نظامی .
نظامی .
بختیاری . [ ب َ ] (اِخ ) اهوازی .از شعرای قدیم فارسی زبان بود. مرحوم نفیسی گوید: شعرای پیش از رودکی و حتی معاصرین او را اغلب بنام اصلی خویش خوانده اند چون شهید بلخی و ابوالمؤید بلخی وابوالمثل و غیرهم تنها از اسلاف رودکی ، بختیاری اهوازی و مسعودی مروزی را میتوان نام برد که به تخلص معروف گشته اند هرچند که مسعودی نیز تخلص واقعی نیست و نام قبیله و نسبت اوست . (آثار و احوال رودکی ص 467).
بختیاری . [ ب َ ] (اِخ ) ناحیه ای است بین اسپاهان و خوزستان و لرستان و فارس شامل چندین رشته کوه . و از رشته های عمده ٔ آن یکی زردکوه است که از اطراف آن کوههای دیگری به اسامی مختلف جدا میشود که در دامنه ٔ آنها جنگلهای انبوه موجود است .آب و هوا در شمال و مشرق بختیاری سرد و در جنوب گرم است . (از جغرافیای کیهان ). کوههای این ناحیه نیز بنام بختیاری خوانده میشود. جنس کوههای بختیاری غالباًنمکی و گچی و متعلق به عهد سوم معرفةالارضی است و دراغلب آنها چشمه های آبهای گوگردی مخلوط با نمک و گچ دیده میشود و معادن نفت و قیر فراوان دارد. (جغرافیای تاریخ غرب ایران ص 18). کوه بختیاری جزء سلسله ٔ زاگرس و از زردکوه تا کوه کیلویه امتداد دارد. امروز چهار محال و بختیاری یک فرمانداری کل تشکیل میدهد. و رجوع به فهرست اعلام ایران باستان و فهرست مجمل التواریخ گلستانه و فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 و 7 و 10 شود.
بختیاری . [ ب َ ] (اِخ ) نام ایلی است در ایران که میان اصفهان و شوشتر مسکن دارند. ایل بختیاری در ابتدای مشروطه خدمت به آزادی ایران کردند. (فرهنگ نظام ). نام طایفه ای که در پائین اصفهان و خوزستان منزل دارند و بیشتر آنها صحرانشینند. (ناظم الاطباء). قوم بختیاری محل و مکان معینی از قدیم الایام تا چند سال اخیر نداشتند و ییلاق و قشلاق میکردند و در مکانهای مختلف مانند فارس و خوزستان رفت وآمد داشتند، اکنون در همان محلهای سابق خود خانه ساخته و منزل نموده و زراعت می کنند. دو ایل در بختیاری موجود بوده است : چهارلنگ و هفت لنگ . این اقوام بیشتر در چهارمحال اصفهان و رامهرمز و شوشتر و دزفول وقلعه تل مال امیر (ایذه ) و باغ ملک و مسجدسلیمان سکنی دارند. (جغرافیای غرب ایران ص 83). هفت لنگ شامل 55 تیره و چهارلنگ دارای 24 تیره است و در حدود 400 هزارتن جمعیت دارد و برخی آنانرا منسوب به طوایف باکتریال و باختریان دانسته اند. و رجوع به سردار اسعد و کرد و پیوستگی نژادی او ص 8 و 58 و تذکرةالملوک شود.
ایل بختیاری ایلی ساکن چهار محال و بختیاری که به دو دسته هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم می شوند و بیشتر به گله داری و استفاده از جنگل قناعت می کنند زیرا که کوهستان این ناحیه تماما از جتگلهای انبوه مستور می باشد . این ایل عموما به ییلاق و قشلاق می روند و بعضی نیز در جنگلها اقامت دایمی دارند . گرمسیر آنها در دشت خوزستان و اراضی بهبهان است و مدت اقامت آنان در سرد سیر چهار ماه و در گرمسیر شش ماه است و دو ماه دیگر سال را در عبور و مرور هستند . حیوانات اهلی آنها از جنس:اسب مادیان الاغ گاو و گوسفند می باشد . بواسطه محصور بودن این ایل در محل های صعب العبور زبانشان از اختلاط زبانهای ترک و عرب محفوظ مانده است . مذهب آنان تشیع است . جمعیت آنان را از چهل تا شصت هزار خانوار نوشته اند . یا چهار محال و بختیاری . کوهستان بختیاری که میان اصفهان و فارس و خوزستان قرار گرفته سر چشمه رود خانه های کارون دزفول کرخه و زاینده رود می باشد و سرزمینی است که بواسطه سکونت طوایف بختیاری زراعت آن توسعه نیافته است .