کلمه جو
صفحه اصلی

باخرز

فرهنگ فارسی

ولایتی در خراسان که از سمت شمال به جام از مشرق به هری رود از مغرب به ترشیز و از جنوب به قاینات محدود و دارای قریه های متعدد است . امروزه بخشی است از شهرستان مشهد که به نام طیبات ( تایباد ) نامیده می شود .
( اسم ) ۱ - مقامی از موسیقی . ۲ - گوشه ای از چهل و هشت گوش. موسیقی قدیم .
نام رودیست

فرهنگ معین

(خَ ) ( اِ. ) مقامی از موسیقی .

لغت نامه دهخدا

باخرز. [ خ َ ] (اِخ ) (رود...) از شعب هریرود است و از شمال جام گذشته در تومان آقا وارد هریرود میشود.


باخرز. [ خ َ ] (اِخ ) (کوههای ...) در مشرق شاهرود و جنوب دشت اسفراین واقع و از شعب کوههای واقع بین دره ٔ گرگان و تجن محسوبست که با جبال هشتادان و خراسان در مشرق افغانستان پیش رفته و به هندوکش می پیوندد.


باخرز.[ خ َ ] ( اِخ ) ناحیه ایست دارای قریه های بزرگ که قصبه آن مالین است بین نیشابور و هرات. و اصل آن به پهلوی بادهرزه باشد زیرا محل وزش بادهاست و دارای 168 قریه است. ( معجم البلدان ) ( مراصدالاطلاع ). نام قصبه ایست در خراسان. ( برهان ) ( فرهنگ نظام ). نام قصبه ایست از خراسان در طرف مشرقی هرات واقع و مسکن ایل هزار ( هزاره ) است و از آنجاست شیخ سیف الدین از مشایخ صوفیه. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) نام شهری. ( شرفنامه منیری ). ولایتی است از اقلیم چهارم و ولایتی بسیار دارد و معتبراست و در مجموع مواضع باغات انگور و میوه فراوان باشد بتخصیص قصبه مالان که جای عظیم و پرنزهت است و خربزه بلند در جمیع خراسان مشهور است. ( نزهةالقلوب چ لیدن ج 3 ص 151 ). ناحیه بزرگیست میانه نیشابور و هرات مشتمل بر قرای کثیره. اصل این لفظ بادهرزه بوده زیرا که جای وزیدن و هبوب ریاح است ، گویند صد و شصت و هشت پارچه دیه و دارالحکومه آن مالین است. جماعت کثیری از علمای فقه و ادب و شعر منسوب باین ناحیه میباشند و از آن جمله یکی علی بن حسن بن باخرزی صاحب کتاب دمیةالقصر است و پدر او نیز مرد فاضلی بوده. ( مرآت البلدان ج 1 ص 150 ). یکی از ولایات پارت قدیم بوده است. ( ایران باستان ص 2186 ). این ولایت از شمال محدود است به جام و از مشرق به هریرود و از مغرب به ترشیز و از جنوب به قاینات. باخرز ظاهراً در اصل بادهرزه بوده زیرا که در محل وزیدن بادهای سخت واقع شده و قرای متعدد حاصلخیز دارد. و جمع کثیری از علما منسوب باین ناحیه اند. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 197 ). ناحیه بزرگی است در بین هرات و نیشابور و بقول یاقوت حموی از168 پاره ده مرکب بوده ، اینجا مسقط رأس تعدادی از علما و ادبای بزرگ بوده مانند علی بن حسن باخرزی صاحب دمیةالقصر و غیره. ( قاموس الاعلام ترکی ) :
... گه بباخرز و گه به باوردم
گه به گرگانج و گه بگرگانم.
روحی ولوالجی ( از لباب الالباب چ لیدن ج 2 ص 167 ).
دی مرا گفت مردکی در بلخ
من ترا دیده ام نه از قوطی
گفتمش نی ز جام و باخرزم
مردکی شاعر و نه از لوطی.
کوشککی قاینی ( از لباب الالباب چ لیدن ج 2 ص 174 ).
از آنجا سوی موقان سر بدر کرد
ز موقان سوی باخرزان گذر کرد.
نظامی.
دیگر کسی از حضرت او مأیوس بازگشته استماع نرفته بود مگر شخصی از مالین باخرز در آفاق مشهور کرد که من گنجی یافته ام و با هیچ کس نخواهم گفت تا وقتی که چشم من بجمال قاآن روشن شود. ( جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص 178 ). و رجوع به ج 2ص 26 همین کتاب و مجمل التواریخ گلستانه ص 309 و تاریخ غازانی ص 85 و مجالس النفائس ص 52،74،249 و فهرست حبیب السیر چ خیام ج 1 و 4 شود.

باخرز.[ خ َ ] (اِخ ) ناحیه ایست دارای قریه های بزرگ که قصبه ٔ آن مالین است بین نیشابور و هرات . و اصل آن به پهلوی بادهرزه باشد زیرا محل وزش بادهاست و دارای 168 قریه است . (معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ). نام قصبه ایست در خراسان . (برهان ) (فرهنگ نظام ). نام قصبه ایست از خراسان در طرف مشرقی هرات واقع و مسکن ایل هزار (هزاره ) است و از آنجاست شیخ سیف الدین از مشایخ صوفیه . (آنندراج ) (انجمن آرا) نام شهری . (شرفنامه ٔ منیری ). ولایتی است از اقلیم چهارم و ولایتی بسیار دارد و معتبراست و در مجموع مواضع باغات انگور و میوه فراوان باشد بتخصیص قصبه ٔ مالان که جای عظیم و پرنزهت است و خربزه ٔ بلند در جمیع خراسان مشهور است . (نزهةالقلوب چ لیدن ج 3 ص 151). ناحیه ٔ بزرگیست میانه ٔ نیشابور و هرات مشتمل بر قرای کثیره . اصل این لفظ بادهرزه بوده زیرا که جای وزیدن و هبوب ریاح است ، گویند صد و شصت و هشت پارچه دیه و دارالحکومه ٔ آن مالین است . جماعت کثیری از علمای فقه و ادب و شعر منسوب باین ناحیه میباشند و از آن جمله یکی علی بن حسن بن باخرزی صاحب کتاب دمیةالقصر است و پدر او نیز مرد فاضلی بوده . (مرآت البلدان ج 1 ص 150). یکی از ولایات پارت قدیم بوده است . (ایران باستان ص 2186). این ولایت از شمال محدود است به جام و از مشرق به هریرود و از مغرب به ترشیز و از جنوب به قاینات . باخرز ظاهراً در اصل بادهرزه بوده زیرا که در محل وزیدن بادهای سخت واقع شده و قرای متعدد حاصلخیز دارد. و جمع کثیری از علما منسوب باین ناحیه اند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 197). ناحیه ٔ بزرگی است در بین هرات و نیشابور و بقول یاقوت حموی از168 پاره ده مرکب بوده ، اینجا مسقط رأس تعدادی از علما و ادبای بزرگ بوده مانند علی بن حسن باخرزی صاحب دمیةالقصر و غیره . (قاموس الاعلام ترکی ) :
... گه بباخرز و گه به باوردم
گه به گرگانج و گه بگرگانم .

روحی ولوالجی (از لباب الالباب چ لیدن ج 2 ص 167).


دی مرا گفت مردکی در بلخ
من ترا دیده ام نه از قوطی
گفتمش نی ز جام و باخرزم
مردکی شاعر و نه از لوطی .

کوشککی قاینی (از لباب الالباب چ لیدن ج 2 ص 174).


از آنجا سوی موقان سر بدر کرد
ز موقان سوی باخرزان گذر کرد.

نظامی .


دیگر کسی از حضرت او مأیوس بازگشته استماع نرفته بود مگر شخصی از مالین باخرز در آفاق مشهور کرد که من گنجی یافته ام و با هیچ کس نخواهم گفت تا وقتی که چشم من بجمال قاآن روشن شود. (جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 ص 178). و رجوع به ج 2ص 26 همین کتاب و مجمل التواریخ گلستانه ص 309 و تاریخ غازانی ص 85 و مجالس النفائس ص 52،74،249 و فهرست حبیب السیر چ خیام ج 1 و 4 شود.
از آنجا [ اخلاط ] ببردع و بیلقان و باخرزان رفت [ هشام بن عبدالملک مروان ] و بحرب بستد از باخرزان دو نوبت لشکر خرزی بر شبیخون کرد و دو نوبت بر خاقان جنگ کرد، دوم شکست بر خاقان افتاد. (تاریخ گزیده چ عکسی لندن ص 282). و شاه سنجان در سنجان است و سلطان سلیمان در ولایت باخرز و در جانب قبلی طوس . (نزهة القلوب چ لیدن ج 3 ص 151). و رجوع به ص 177 همین کتاب شود.
|| نام گوشه ای باشد از چهل وهشت گوشه ٔ موسیقی . (برهان ) (غیاث ) (آنندراج ). نام مقامی از موسیقی . (فرهنگ نظام ) :
که بنغمات تر اندوه کاه (کذا)
یافته در عرصه ٔ باخرز راه .

؟ (از جهانگیری ) (از شعوری ج 1 ص 164).



دانشنامه عمومی

باخَرْزْ شهری است در استان خراسان رضوی در شرق ایران. این شهر مرکز شهرستان باخرز است.این شهر درگذشته از اهمیت بیشتری برخوردار بوده، و نام آن به همه منطقه تایباد اطلاق می شده است. باخرز از شمال به تربت جام، از جنوب به خواف، از خاور به هرات و از باختر به تربت حیدریه محدود می گردد.
رشته کوه هایی با جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی در آن امتداد دارد. کوه باخرز (مرتفعترین قله، ۷۵۵، ۱ متر)، در ناحیة باخرز واقع است. علاوه بر رشته قناتهای میروَس، ریگستان و تقی آباد، رود روس و ریزابه های آن، کال کوه سفید و شهرنو، که به هریرود می ریزند، اراضی باخرز را مشروب می کنند در باخرز بادهای خشک و خنک می وزد، و در اراضی آن (کوه و دشت)، درختان گز، تاغ و پنبه یافت می شود. محصولات آن زعفران (امروزه کشت غالب زعفران است)، تره بار، زیره، گندم، جو، پنبه و چغندر قند است و از درختان میوه انار، توت، انجیر، آلو، زردآلو و انگور دارد. از صنایع دستی دارای قالیچه بافی است.
گروه هایی از طوایف هزاره و بهلولی و تیموری بربری (خاوری) در آن سکونت دارند. به نوشتة سفرنامة کلنل ییت، باخرز در دورة قاجاریه، بارها گرفتار هجوم و غارت ترکمنها شده است. در عهد ناصرالدین شاه جمعیت عمدة باخرز را ایرانیان تشکیل می دادند که «باخرزی» خوانده می شدند، و طوایفی مانند هزاره ای و تیموری و افغانی نیز در آن ساکن بودند.
امروزه زبان اهالی باخرز، فارسی با گویشی شبیه گویش تربتی است و دین مردمان آن اسلام (سنی و شیعة اثناعشری) است.

باخرز (ابهام زدایی). باخرز دارای معانی و کاربردهای زیر است.
باخرز مرکز شهرستان باخرز در استان خراسان رضوی
ولایت باخرز، یکی از ولایت های ربع نیشابور خراسان بزرگ
شهرستان باخرز، شهرستانی در استان خراسان رضوی ایران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باخرز (ابهام زدایی). واژه باخرز ممکن است اسم برای مکان های ذیل باشد:• بخش باخرز، بخش واقع در شهرستان تایباد، در مشرق استان خراسان در ناحیه قدیمی باخرز• شهرنو باخرز، در ارتفاع ۲۸۰، ۱ متری در دهستان بالا ولایت، و حدود ۵۵ کیلومتری شمال غربی شهر تایباد
...


کلمات دیگر: