کلمه جو
صفحه اصلی

تزیین


مترادف تزیین : آذین، آرایش، زیب، زینت، زیور، آراستن، زینت دادن

برابر پارسی : آذین، آرایش، زیوردادن، فرآویز کردن

فارسی به انگلیسی

adornment, embellishment, ornament, trim, trimming, decoration

adornment, embellishment, ornament, trim, trimming


decoration


ornamentation

فارسی به عربی

زینة

عربی به فارسی

تزءين , ارايش , پيرايش


مترادف و متضاد

adornment (اسم)
زینت، تزیین، اراستگی، پیراستگی، زیور و پیرایه

decoration (اسم)
تزیین، اراستگی، تصنع، ارایشگری، اذین بندی، مدال یا نشان، پیرایه

embellishment (اسم)
تزیین، ارایش، چاشنی

garniture (اسم)
تزیین، چاشنی

آذین، آرایش، زیب، زینت، زیور


آراستن، زینت دادن


۱. آذین، آرایش، زیب، زینت، زیور
۲. آراستن، زینت دادن


garnishment (اسم)
ارایش، تامین خواسته، تزئین، احضار شخص ثالی

ornamentation (اسم)
ارایش، تزئین، پیرایش

فرهنگ فارسی

[موسیقی] تغییر موسیقی، معمولاً با اضافه کردن نت‌ها، به‌منظور زیباتر یا مؤثرتر کردن آن یا نشان دادن توانایی‌های اجراکننده [هنرهای تجسمی] افزودن عناصر تزیینی به یک سطح یا فضای دوبعدی برای زیباتر کردن آن


زینت دادن، زیورکردن، آراستن
۱- ( مصدر ) زینت دادن زیور کردن آراسته نمودن . ۲- ( اسم ) آراستگی . جمع : تزیینات .
آراستن بیاراستن .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) زینت دادن ، زیور کردن .

لغت نامه دهخدا

تزیین. [ ت َزْ ] ( ع مص ) آراستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بیاراستن. ( زوزنی ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). آرایش. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
ای جان ترا بباغ دهقان
از علم و عمل جمال و تزیین.
ناصرخسرو.
آنکه زو خاک سیه حورالعین گشت
حور ازو یابد بر خلد برین تزیین.
ناصرخسرو ( دیوان ص 342 ).
زبانها به تحسین عبارات و تزیین اشارات او روان گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 367 ). کمال براعت و بلاغت او در تزیین و تحسین مقالات خویش معروف. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 274 ).
گازر مباش از پی تزیین دیگری
جامه سپید کرد ورا رو مسود است.
ابن یمین.

فرهنگ عمید

زینت دادن، زیور کردن، آراستن.

فرهنگ فارسی ساره

آذین، فرآویز کردن


فرهنگستان زبان و ادب

{ornamentation} [موسیقی، هنرهای تجسمی] [موسیقی] تغییر موسیقی، معمولاً با اضافه کردن نت ها، به منظور زیباتر یا مؤثرتر کردن آن یا نشان دادن توانایی های اجراکننده [هنرهای تجسمی] افزودن عناصر تزیینی به یک سطح یا فضای دوبعدی برای زیباتر کردن آن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تزیین (قرآن). زینت حقیقی عبارت از چیزی است که در هیچ حالتی در دنیا و آخرت موجب عیب و عار برای انسان نگردد.
تزیین برگرفته از ماده «زین» و به معنای زینت دادن است. زینت حقیقی عبارت از چیزی است که در هیچ حالتی در دنیا و آخرت موجب عیب و عار برای انسان نگردد.
اقسام تزیین
زینت سه قسم است: ۱. زینت نفسی همانند علم و اعتقادات نیکو؛ ۲. زینت بدنی همانند قدرت و بلندی قامت؛ ۳. زینت خارجی مانند مال و مقام. در قرآن کریم تزیین گاه به خداوند، گاه به شیطان و در مواردی بدون نسبت فاعلی ذکر شده است. در این مدخل از ماده «حلی» ، «زین»، «سول» ، «زخرف» ، «لؤلؤ و مرجان» ، «استبرق» و آنچه مفید معنای تزیین است، استفاده شده است.
عناوین مرتبط
ابزار تزیین ، احکام تزیین ، استفاده از تزیینات ، اسراف در تزیین ، تحریم تزیین ، تزیین آسمان ، تزیین ایمان ، تزیین اعمال امت ها ، تزیین اعمال ، تزیین اعمال دشمنان خدا ، تزیین اعمال سامری ، تزیین اعمال فرزندان یعقوب ، تزیین اعمال فرعون ، ت زیین اعمال قوم سبأ ، تزیین اعمال قوم ثمود ، تزیین اعمال قوم عاد ، تزیین اعمال کافران ، تزیین اعمال گمراهان ، تزیین اعمال مرتدان ، تزیین اعمال مسرفان ، تزیین اعمال مشرکان ، تزیین اعمال منافقان ، تزیین اعمال منکران آخرت ، تزیین برای نماز ، تزیین بهشتیان ، تزیین خورشیدپرستی ، تزیین در قیامت ، تزیین دنیا ، تزیین دهندگان ، تزیین زمین ، تزیین سخن ، تزیین سوءظن ، تزیین فرزندکشی ، تزیین کاخ سلیمان ، تزیین مسکن ، تزیین مکر کافران ، منشأ تزیین .

واژه نامه بختیاریکا

چُسان فِسان؛ هُر منگول

پیشنهاد کاربران

عا ) زلم زیمبو، خال و میخچه، زک و زینت، آلنگ دولنگ

زیبا کردن ، آرایش ، آذین


کلمات دیگر: