کلمه جو
صفحه اصلی

ساوجبلاغ

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه
دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو جلگه معتدل ۱۴۴ تن سکنه . آب از چشمه . محصول غلات حبوبات پنبه . شغل اهالی زراعت و گله داری است .

لغت نامه دهخدا

ساوجبلاغ . [ وَ ب ُ ] (اِخ ) از شمال محدود است بطالقان و کوههای فشند و از مشرق به ارنگه و غارو از جنوب بشهریار و از مغرب بقزوین . ساوجبلاغ را میتوان بسه قسمت تقسیم کرد، قسمت شمالی عبارت است از دامنه ٔ کوههای طالقان و فشند و قسمت وسطای آن دامنه وجلگه است و از آبهای کوههای القادر و رود القادر که در جنوب واقع است . آب و هوای قسمت شمالی سرد و دو قسمت دیگر نسبةً معتدل تر است . رودهای مهم آن در قسمت شمال یکی رود کردان است که از کوه طالقان سرچشمه گرفته بطرف جنوب غربی جاری میشود و شعب متعدد دارد. این رودخانه از قریه ٔ کردان گذشته جاده ٔ تهران بقزوین را در مشرق ینگی امام قطع میکند و به خررود قزوین میرسد. دیگری رود القادر که از شمال غربی بجنوب شرقی جاری است و از شهریار می گذرد و در پشاپویه به کرج ملحق میشود و در ساوجبلاغ از آن استفاده میشود. محصولات قسمت شمالی سردسیری و انواع میوه جات و در قسمت وسطی غلات و انگور، در قسمت جنوب غلات و انگور. عده ٔ قرای آن 156 و اغلب قدیمی و جمعیت آن در حدود 30000 تن است . مرکز آن قریه ٔ کرج است که در ساحل غربی رود کرج واقعشده و بواسطه ٔ حاصلخیزی زمین و موقعیت آن و قرار گرفتن آن در سر راه تهران و قزوین مدرسه ٔ فلاحت در آن بنا شده است . (جغرافیای سیاسی کیهان صص 364 - 365).


ساوجبلاغ . [ وَ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه . در 23 هزارگزی خاور بخش و 9 هزارگزی شوسه ٔ خلخال به میانه واقع شده است . هوای آن معتدل و دارای 173 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات ، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). ولایتی است که در اوان سلاجقه مال به ری میداده و در عهد مغول سوی شده . هوای بغایت خوب دارد. اکثر آبش از قنوات است ، دارای میوه و غله ٔ بسیار می باشد ونانش در غایت نیکویی و حقوق دیوانی او دوازده هزار دینار مقرر است و مردم آنجا چون اکثر صحرانشین اند مقید بمذهب نیستند و از اعظم قرای آنجا خراو و نجم آبادو سنقرآباد است و در سنقرآباد سادات عالی نسب و حسب اند و الحال خراب است . (نزهة القلوب چ لیدن ص 63).


ساوجبلاغ . [ وَ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو واقع در 18 هزارگزی باختر خیار و یک هزارگزی شوسه ٔ خیاو به اهر. هوای آن معتدل ، و دارای 144 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه و مشکین چای تأمین میشود. محصول آن غلات ، حبوب ، پنبه ، و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


ساوجبلاغ. [ وَ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه. در 23 هزارگزی خاور بخش و 9 هزارگزی شوسه خلخال به میانه واقع شده است. هوای آن معتدل و دارای 173 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود، محصول آن غلات ، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ). ولایتی است که در اوان سلاجقه مال به ری میداده و در عهد مغول سوی شده. هوای بغایت خوب دارد. اکثر آبش از قنوات است ، دارای میوه و غله بسیار می باشد ونانش در غایت نیکویی و حقوق دیوانی او دوازده هزار دینار مقرر است و مردم آنجا چون اکثر صحرانشین اند مقید بمذهب نیستند و از اعظم قرای آنجا خراو و نجم آبادو سنقرآباد است و در سنقرآباد سادات عالی نسب و حسب اند و الحال خراب است. ( نزهة القلوب چ لیدن ص 63 ).

ساوجبلاغ. [ وَ ب ُ ] ( اِخ ) از شمال محدود است بطالقان و کوههای فشند و از مشرق به ارنگه و غارو از جنوب بشهریار و از مغرب بقزوین. ساوجبلاغ را میتوان بسه قسمت تقسیم کرد، قسمت شمالی عبارت است از دامنه کوههای طالقان و فشند و قسمت وسطای آن دامنه وجلگه است و از آبهای کوههای القادر و رود القادر که در جنوب واقع است. آب و هوای قسمت شمالی سرد و دو قسمت دیگر نسبةً معتدل تر است. رودهای مهم آن در قسمت شمال یکی رود کردان است که از کوه طالقان سرچشمه گرفته بطرف جنوب غربی جاری میشود و شعب متعدد دارد. این رودخانه از قریه کردان گذشته جاده تهران بقزوین را در مشرق ینگی امام قطع میکند و به خررود قزوین میرسد. دیگری رود القادر که از شمال غربی بجنوب شرقی جاری است و از شهریار می گذرد و در پشاپویه به کرج ملحق میشود و در ساوجبلاغ از آن استفاده میشود. محصولات قسمت شمالی سردسیری و انواع میوه جات و در قسمت وسطی غلات و انگور، در قسمت جنوب غلات و انگور. عده قرای آن 156 و اغلب قدیمی و جمعیت آن در حدود 30000 تن است. مرکز آن قریه کرج است که در ساحل غربی رود کرج واقعشده و بواسطه حاصلخیزی زمین و موقعیت آن و قرار گرفتن آن در سر راه تهران و قزوین مدرسه فلاحت در آن بنا شده است. ( جغرافیای سیاسی کیهان صص 364 - 365 ).

ساوجبلاغ. [ وَ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان خیاو واقع در 18 هزارگزی باختر خیار و یک هزارگزی شوسه خیاو به اهر. هوای آن معتدل ، و دارای 144 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و مشکین چای تأمین میشود. محصول آن غلات ، حبوب ، پنبه ، و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

دانشنامه عمومی

ساوجبلاغ ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
شهرستان ساوجبلاغ، یکی از شهرستان های استان البرز
ساوجبلاغ (اردبیل)، روستایی در استان اردبیل، شهرستان اردبیل، بخش مرکزی، دهستان ارشق شرقی
ساوجبلاغ (بوئین زهرا)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بوئین زهرا در استان قزوین ایران
ساوجبلاغ یا سابلاخ، نام قدیم مهاباد امروزی، مرکز شهرستان مهاباد و یکی از شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی در ایران

دانشنامه آزاد فارسی

ساوُجبُلاغ
شهرستانی در شمال غربی استان البرز، مشتمل بر بخش مرکزی و بخش های شهرک، چندار، و چهاردانگه، با مرکزیت اداری شهر هشتگرد. از شمال به استان قزوین (شهرستان قزوین) و استان مازندران (شهرستان چالوس)، از شرق و جنوب به شهرستان کرج، و از غرب به شهرستان نظرآباد و آبیک (استان قزوین) محدود است. نواحی شمالی را بخشی از کوهستان البرز فراگرفته و آب پخشان آن ها مرز استان مازندران را تشکیل می دهد. کوه کهار بزرگ، با ارتفاع ۴,۱۰۸ متر، بلندترین کوه این شهرستان است و کوه های طالقان از دیگر ارتفاعات مهم آن به شمار می آیند. نواحی جنوبی شهرستان ساوجبلاغ را دشت مسطح و همواری فراگرفته که از کوه پایه های البرز تا ارتفاعات حلقه در گسترده شده است. طالقان رود و رودخانۀ برغان یا کردان آن را مشروب می کنند. اقلیم این شهرستان در نواحی شمالی معتدل تا معتدل مایل به سرد و سرد و در نواحی جنوبی معتدل تا معتدل مایل به گرم وخشک و جمعیت آن ۲۱۵,۹۹۱ نفر است (۱۳۸۵). مهم ترین آبادی های آن عبارت اند از طالقان یا شهرک، چندار، چهاردانگه، سعیدآباد، تنکمان، رانگه، هیو، جوستان، و شهراسر. سد طالقان، که بر روی رودخانۀ طالقان در بخش طالقان بسته شده، در همین شهرستان واقع شده است و راه و آزادراه و خط آهن تهران ـ قزوین و راه های فرعی متعددی که به ویژه از راه تهران ـ قزوین منشعب می شوند، شبکۀ راه های ارتباطی آن را تشکیل می دهند. ساوجبلاغ از نواحی قدیم است و برخی از مورخان و جغرافی دانان، ازجمله حمدالله مستوفی (قرن ۸ق)، از آن یاد کرده اند و آبادی و باروری خاک و باغ های مصفای آن را ستوده اند. در حال حاضر نیز این شهرستان از نظر کشاورزی و دامداری و صنعت در موقعیت بسیار خوبی قرار دارد.

پیشنهاد کاربران

ساوج و ساوه نامی فارسی است و دریای ساوه پیش از امدن ترکان در عراق مشهور بوده - کرج و کره برنامج و برنامه - حتی ساوه شاه نیز انچنان که دانشمندان غربی گفته اند ترک نبوده پیش از قرن پنج میلادی پارسیان به ایرانیان سیبری ترک و تور میگفتند و انها از نزاد زرد نبودند همانگونه که میبینیم در شاه نامه نیز نامهای افراسیاب و فرنگیس و پیران و گرسیوز فارسی هستند و نه ترکی در همه زبانهای ترکی از مغولی و ایغوری و قزاق و قرقیز و ازبک و تاتار و ترکمن و استامبولی گشتم هیچ کدام چشمه را بلاغ نمی گفتند

ساوجبلاغ نامی است ترکی آلتایی مغولی. از دو واژه ساوج و بلاغ تشکیل شده است. ساوج تغییر یافته واژه ساوه و بلاغ در تُرکی به معنی چشمه می باشد که سر جمع به معنی چشمه ساوه یا چشمه ساوه شاه ( شاه مغول ) . همانند ساوه که ساوجی و کره که کرج شده است.

ساوجبلاغ یا سابلاخ، نام قدیم مهاباد امروزی، مرکز شهرستان مهاباد و یکی از شهرهای کردنشین استان آذربایجان غربی در زمان اشکانیان ساوجبلاغ ( مهاباد، محل خراج و سود )
منبع نقشه بطلمیوس

ساوُجبُلاغ یکی از شهرستان های استان البرز است.
جمعیت این شهرستان بر طبق آمارگیری جامع سال ۱۳۹۵ �۲۵۹٬۹۷۳� نفر بوده[۱] و مرکز آن شهر هشتگرد است.
شهرستان ساوجبلاغ براساس آخرین تقسیمات کشوری با وسعتی معادل ۲۸۰۰ کیلومتر مربع[۲] در غرب استان البرز واقع شده است. این شهرستان از شرق با شهرستان کرج، از جنوب با شهرستان اشتهارد، از غرب با شهرستان آبیک و نظرآباد و از شمال با شهرستان طالقان همجوار است.
شهرستان ساوجبلاغ از ارتفاع ۱۱۶۰ متر در جنوب غرب تا ۳۷۰۰ متر ( قله سیاه بند ) در شمال شرق گسترده شده است. در بین این دو منطقه، دشت نسبتاً وسیع و زمین های تپه ماهوری و کوه های مرتفع همراه با دره های عمیق قرار گرفته که به لحاظ توپوگرافی شاهد تنوع زیادی در منطقه هستیم. قسمت عمده ای از بخش چندار در منطقه کوهستانی و بخش های مرکزی و چهارباغ در منطقه دشت و زمین های تپه ماهوری واقع شده اند. نام ساوجبلاغ مغولی و به معنی �چشمه آب سرد� است. این شهرستان دارای روستاهای زیادی است و محصولات کشاورزی فراوانی دارد. میوه های آلو شابلون روستای سنقرآباد و گیلاس روستاهای فشند و آردهه و توت ولیان کیفیت بالایی دارد. مردم این منطقه تات نژاد هستند وبه زبان های فارسی و ترکی هم مسلط هستند.

اسم ساوجبلاغ به معنای چشمه سرد است دکتر معین و علامه دهخدا ( ( ساوجبلاغ ) ) را یک واژه ترکی می دانند چون در گذشته سطح آب سفره های زیرزمینی بالاتر از حد کنونی بود لذا چشمه های فراوانی در این ناحیه وجود��داشت و به همین مناسبت این ناحیه موسوم به ساوجبلاغ گردیدو بعضی ها هم مثل مرحوم آل احمد در کتاب اورازان در آثارشان نام شهرستان را ( ( ساوجبلاق ) ) نوشته اند.

ساوجبلاغ، در دایره المعارف فارسی: ناحیه ی حاصلخیز جزو ولایت تهران است که به طرف غرب رود کرج بر دو طرف جاده تهران به قزوین ممتد است. از شمال رشته کوه هایی آن را از طالقان جدا می کند.

ساوجبلاغ در لغت نامه معین به معنی جلگه ای در اطراف تهران معنیشده لکن به قول مردم محلی این لغت یک اصطلاح ترکی است و از دو کلمه ( سویوخ ) به معنیسرما و ( بلاغ ) به معنی چشمه و در مجموع به معنای چشمه آب سرد تشکیل شده است.

دکتر محمد جواد مشکور در کتاب ( ( نظری بر آذربایجان ) ) می نویسد که ساوج در اصل همان ( ( سویوق ) ) ترکی به معنای سردبوده است .

باید اضافه کرد که کلمه ی ساوجبلاغ در طول تاریخ و زبانهای مختلف شکلهای مختلفی به خود گرفته که از آن جمله است : تلفظ ( ( سوشبلاغ ) ) که برخی از بومی های شهرستان آن را به کار می برند. در نتیجه همه در معنی ساوجبلاغ اتفاق نظر دارند که ساوجبلاغ یعنی چشمه ی آب سرد.

ساوجبلاغ نام اصلی شهر مهاباد است . که به علت سیاست های تورک ستیزانه رضاخان بیشاز هزار شهر نامشان از تورکی به فارسی ترجمه گردید که ساوجبلاغ هم یکی از ان هاست .

ساوجبلاغ ( ساوج بولاغ ) ساوج چشمه ی طلایی و زردرنگ. که اسم تورکی است. وچون اسم مکانها در دنیا اکثرا تورکی است. رضا پالانی هر اسم تورکی را عوض می کند. دوباره یک اسم تورکی می گذارد. و یا یک اسم بی معنا و بدن هویت می گذارد. . مثل تغییر اسم یام مرند، به پیام. و تغییر اسم سینان داش به سنندج. و تغییر اسم ساوجبلاغ به ماها آباد. تغییر اسم روستای رایقان کرمان به ریگان. و تغیر روستای ایری میشه قان لرستان به روستای رومیشگان

ساوجبلاغ ( ساوج بولاغ ) یعنی چشمه ی طلایی و زردرنگ. که اسم تورکی است. وچون اسم مکانها در دنیا اکثرا تورکی است. رضا پالانی هر اسم تورکی را عوض می کند. دوباره یک اسم تورکی می گذارد. و یا یک اسم بی معنا و بدن هویت می گذارد. . مثل تغییر اسم یام مرند، به پیام. و تغییر اسم سینان داش به سنندج. و تغییر اسم سویوق بولاغ ( چشمه ی سرد ) به ماها آباد. تغییر اسم روستای رایقان کرمان به ریگان. و تغیر روستای ایری میشه قان لرستان به روستای رومیشگان

آقا مرزبان بلاغ کلمه ای ترکی است https://en. m. wiktionary. org/wiki/bulaq این هم منبع و From Common Turkic *bulak. Cognate with Turkish bulak, Tatar bolaq, Uzbek buloq و اینکه مغولی ترکی نیست حتی زبان های آلتایی یک خانواده پیشنهادی است که از سال ۱۹۷۰ به بعد اکثران محققان آنرا قبول ندارند گویا قصد شما ریشه یابی کلمات نیست بلکه تنها بدنبال حاشیه و دروغگویی و تخریب دیگران است که عیبی هم ندارد اما تنها کوچکی وحقارت خود شما را نشان میدهد درباره کلمه بلاغ هم میتوانید این اسکای را در گوگل سرچ کنید و ببینید که این اسامی برای کدام کشور ها هستند karabulak و sarybulak و akbulak

ساوجبلاغ بمعنی سایوشا گلمین بلاغ که چشمه های زیادی داشته که در فصل بهار تقریبا از اول ورودی قاسم آبادبزرگ تا روستای بختیار آب روی زمین را فرا میگرفت ولزروستای ایقربلاغ تا ابراهیم حیل از شرق به غرب هم چنین در فصل بهار آب سطح زمین رافرا میگرفت وچمن زار بود و کشاورزی بهسختی انجام میشد حتی در روستا های حاجی بیگ وفیروز آباد درفصل بهار تنور ها را آب میگرفت وچون چشمه جوشانی وجود نداشت وآب سطح زمین را فرا میگرفت به زبان ترکی سایوشا گلمین بلاغ که به مرور زمان به ساوجبلاغ تغییر کرده تا این اوایل دهه چهل قبل از استفاده از چاه های عمیق وبرداشت بی رویه در روستای فیروز آباد وایقربلاغ آب آرتیزین میکرد وبیشتر نقاط مثل روستای بختیار فیروآباد جنوب قاسم آبابزرک وایقربلاغ بتلاق وجود داشت که افراد غریبه وناشناس دراژن مناطق ازبین نیرفتن


کلمات دیگر: