کلمه جو
صفحه اصلی

حسن اخوی

دانشنامه عمومی

سرلشکر محمدحسن اخوی (زادهٔ ۱۲۸۷ در تهران – درگذشتهٔ ؟) سیاستمدار و نظامی اهل ایران بود.
طباطبایی مجد، غلامرضا (زمستان ۱۳۷۴). دائرةالمعارف مصور زرین. انتشارات زرین. شابک ۹۶۴-۴۰۷-۰۱۹-۴.
عاقلی، دکتر باقر (۱۳۸۰). شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران. سوم. نشر گفتار باهمکاری نشر علم.
. موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. پارامتر |عنوان= یا |title= ناموجود یا خالی (کمک); پارامتر |پیوند= ناموجود یا خالی (کمک)
سرلشکر حسن اخوی در سال ۱۲۸۷ در تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات مقدماتی خود را در مدارس تهران به اتمام رسانید و پس از آن برای ورود به ارتش به دانشکده افسری رفت و پس از پایان تحصیلات دانشگاهی در دانشکده افسری به ستاد ارتش وارد شد و توانست به ریاست اداره دوم ستاد ارتش برسد. در سال ۱۳۳۲ با درجه سرتیپی به معاونت کل ستاد ارتش منصوب شد و از آنجا بود که توانست به اداره جنگلبانی رفته و ریاست کل آن اداره را نیز برعهده بگیرد.
مهمترین فعالیت سیاسی حسن اخوی در طول زندگی خود، طراحی و برنامه ریزی کودتایی برای سرنگونی دولت مصدق در سال ۱۳۳۲ بود. وی در این کودتا به نقل فردوست مغز متفکر کودتا بود. وی از جمله مهمترین افراد در کودتای ۲۸ مرداد به شمار می رفت. وی یکی از دو افسری بود که جزء امیدهای ویژه و اصلی این کودتا محسوب می شدند. در ۸ مرداد سرهنگ اخوی طرحی جهت کودتا به سرهنگ عباس فرزانگان ارائه نمود؛ سرهنگ اخوی گفت: در عرض دو ساعت فهرستهای دستگیری و اهداف را اجراء کرده و تأسیسات نظامی و نیروهای غیرهمکار را خنثی خواهد کرد. وی مدعی بود با سه سرهنگ جوان که در پادگان تهران هستند، در تماس است. وی دربارهٔ پیدا کردن دیگر افسران همفکر برای شرکت در کودتا به سرهنگ عباس فرزانگان گفت سرلشکر نادر باتمانقلیچ جسارت لازمه را ندارد، اما فرمان شاه باعث جرات پیدا کردن او خواهد شد. سرهنگ فرزانگان نیز سرهنگ اخوی را با آمریکایی ها در ارتباط کرد. سرهنگ جرج کارول (سرپرست نظامی CIA در عملیات کودتا) در ۱۱ و ۱۲ مرداد با اخوی و فرزانگان دیدار کرد. سرهنگ اخوی نظریه پرداز خیلی خوبی بود؛ ولی در رابطه با عملیاتی شدن طرحش باید نیروهای دیگری را نیز به کار می گرفتند و او نم یتوانست خیلی مثمرثمر باشد. در ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ مرداد کارول با سرهنگ حسن اخوی، سرهنگ ولی محمد زند کریمی و سرهنگ فرزانگان ملاقات داشت و به اتفاق هم برنامه ریزی ستادی را شروع کردند. درست در همان زمان مشکل بزرگی به وجود آمد و حسن اخوی بیمار شد و بیماری وی به حدی بود که به بستری شدن او در بیمارستان منجر شد. حسین فردوست در کتاب خود می گوید اخوی چون مغز متفکر این جریان بود، عمداً خود را به مریضی زد تا در صورت شکست طرح، خود را از این کودتا مبرّی کند. سرهنگ حسن اخوی علاوه بر مشارکت در برنامه ریزی این کودتا نقش مهم دیگری نیز ایفا نمود: در ۱۹ مرداد سرهنگ حسن اخوی به ملاقات شاه رفت و اسامی افسرانی را که جهت کودتا خود را آماده کرده بودند، به شاه ارائه داد. شاه گفت هیچ برگ های را امضاء نخواهد کرد؛ ولی آن را تأیید نمود. حسن اخوی تأکید بر امضاء کردن شاه داشت و به شاه گفت در صورت اجرای درست طرح ستادی پیروزی قطعی است. شاه پس از مشورت با روزولت به واسطه اسدالله رشیدیان قبول کرد اوراق را امضاء نماید؛ این امر نشاندهنده نقش مهم سرهنگ اخوی در این کودتا بود. پس از آن شاه از سرهنگ اخوی خواست اسامی افراد نظامی جهت این طرح را به وی اعلام کند؛ پس از اعلام اسامی افراد نظامی، شاه از وی درخواست کرد به ملاقات سرلشکر زاهدی برود. پس از این جریان اخوی پی برد سرلشکر زاهدی مورد تأیید سازمان CIA نیز هست؛ به همین جهت فرماندهی وی را قبول کرد. در روزهای بعد یعنی ۲۰، ۲۱ و ۲۲ مرداد ماه برنامه ریزی ستادی نیز ادامه یافت و ریاست ستاد به سرلشکر نادر باتمانقلیچ سپرده شد. در ۲۰ مرداد جلسه های سه نفره بین سرلشکر فضل الله زاهدی، سرهنگ اخوی و سرهنگ عباس فرزانگان تشکیل شد و در آن جلسه فرزانگان به عنوان افسر رابط بین زاهدی و آمریکایی ها تعیین شد. این دیدارها و ملاقاتهایی از این قبیل ادامه داشت تا آنکه در ۲۴ مرداد، کارول با سرلشکر نادر باتمانقلیچ، سرهنگ اخوی، سرهنگ عباس فرزانگان و سرهنگ زند کریمی دیدار کرد و در پایان مقرر شد در عرض ۴۸ ساعت پس از صدور فرمان اجراء، کودتا آغاز شود و در ۲۲ مرداد، سرهنگ نعمت الله نصیری با فرمانهای امضاء نشده به شمال رفت. به هر حال این کودتا با نقش بارزی که اخوی داشت، توانست دولت مصدق را برکنار و شاه را مجدداً به صحنه سیاست بازگرداند. حسن اخوی در سال ۱۳۳۳ توانست مراحل ترقی را طی کند و به معاونت ستاد ارتش برسد؛ وی این مقام را با درجهٔ سرتیپی در اختیار داشت.
در سال ۱۳۳۶ حسین علاء از نخست وزیری کنار رفت و به جای وی منوچهر اقبال به نخست وزیری رسید و مأمور تشکیل کابینه شد. اقبال برای پست وزارت کشاورزی، حسن اخوی را انتخاب نمود و وی در زمان حضور در وزارت کشاورزی بود که به سرلشکری رسید. وی بسیار مغرور بود. در یکی از جلسات مجلس سنا، پس از اتمام سخنرانی وی در مجلس، برخی از اعضای مجلس از وی دربارهٔ لایحه مربوط به بنگاه آبیاری سؤالاتی نمودند. سرلشکر اخوی به نحوی به سؤالات پاسخ داد که حاکی از ناآگاهی مجلس سنا و دانش زیاد وی از امور کشاورزی بود. این امر باعث ناراحتی افراد مجلس سنا شد. علی دشتی خطاب به حسن اخوی گفت:.mw-parser-output blockquote.templatequote{margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite{line-height:1em;text-align:right;padding-right:2em;margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite cite{font-size:85%}

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سرلشکر حسن اخوی در سال ۱۲۸۷ (ه. ش) در تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات مقدماتی خود را در مدارس تهران به اتمام رسانید و پس از آن برای ورود به ارتش به دانشکده افسری رفت و پس از پایان تحصیلات دانشگاهی در دانشکده افسری به ستاد ارتش وارد شد و توانست به ریاست اداره دوم ستاد ارتش برسد. در سال ۱۳۳۲ (ه. ش) با درجه سرتیپی به معاونت کل ستاد ارتش منصوب شد و از آن جا بود که توانست به اداره جنگلبانی رفته و ریاست کل آن اداره را نیز برعهده بگیرد.
مهم ترین فعالیت سیاسی حسن اخوی در طول زندگی خود، طراحی و برنامه ریزی کودتایی برای سرنگونی دولت مصدق در سال ۱۳۳۲ (ه. ش) بود. وی در این کودتا به نقل فردوست مغز متفکر کودتا بود. وی از جمله مهم ترین افراد در کودتای ۲۸ مرداد به شمار می رفت. وی یکی از دو افسری بود که جزء امیدهای ویژه و اصلی این کودتا محسوب می شدند. در ۸ مرداد سرهنگ اخوی طرحی جهت کودتا به سرهنگ فرزانگان ارائه نمود؛ سرهنگ اخوی گفت: در عرض دو ساعت فهرست های دستگیری و اهداف را اجراء کرده و تاسیسات نظامی و نیروهای غیرهمکار را خنثی خواهد کرد. وی مدعی بود با سه سرهنگ جوان که در پادگان تهران هستند، در تماس است. وی درباره پیدا کردن دیگر افسران هم فکر برای شرکت در کودتا به سرهنگ فرزانگان گفت سرلشکر باتمانقلیچ جسارت لازمه را ندارد، اما فرمان شاه باعث جرات پیدا کردن او خواهد شد. سرهنگ فرزانگان نیز سرهنگ اخوی را با آمریکاییان در ارتباط کرد. کارول در ۱۱ و ۱۲مرداد با اخوی و فرزانگان دیدار کرد. سرهنگ اخوی نظریه پرداز خیلی خوبی بود؛ ولی در رابطه با عملیاتی شدن طرحش باید نیروهای دیگری را نیز به کار می گرفتند و او نمی توانست خیلی مثمر ثمر باشد. در ۱۵ و ۱۶ و ۱۷مرداد کارول با سرهنگ حسن اخوی، سرهنگ زند کریمی و سرهنگ فرزانگان ملاقات داشت و به اتفاق هم برنامه ریزی ستادی را شروع کردند. درست در همان زمان مشکل بزرگی به وجود آمد و حسن اخوی بیمار شد و بیماری وی به حدی بود که به بستری شدن او در بیمارستان منجر شد. حسین فردوست در کتاب خود می گوید اخوی چون مغز متفکر این جریان بود، عمدا خود را به مریضی زد تا در صورت شکست طرح، خود را از این کودتا مبرّی کند. سرهنگ حسن اخوی علاوه بر مشارکت در برنامه ریزی این کودتا نقش مهم دیگری نیز ایفا نمود: در ۱۹مرداد سرهنگ حسن اخوی به ملاقات شاه رفت و اسامی افسرانی را که جهت کودتا خود را آماده کرده بودند، به شاه ارائه داد. شاه گفت هیچ برگه ای را امضاء نخواهد کرد؛ ولی آن را تایید نمود. حسن اخوی تاکید بر امضاء کردن شاه داشت و به شاه گفت در صورت اجرای درست طرح ستادی پیروزی قطعی است. شاه پس از مشورت با روزولت به واسطه رشیدیان قبول کرد اوراق را امضاء نماید؛ این امر نشان دهنده نقش مهم سرهنگ اخوی در این کودتا بود. پس از آن شاه از سرهنگ اخوی خواست اسامی افراد نظامی جهت این طرح را به وی اعلام کند؛ پس از اعلام اسامی افراد نظامی، شاه از وی درخواست کرد به ملاقات سرلشکر زاهدی برود. پس از این جریان اخوی پی برد سرلشکر زاهدی مورد تایید سازمان CIA نیز هست؛ به همین جهت فرماندهی وی را قبول کرد. در روزهای بعد یعنی ۲۰، ۲۱ و ۲۲مردادماه برنامه ریزی ستادی نیز ادامه یافت و ریاست ستاد به سرلشکر باتمانقلیچ سپرده شد. در ۲۰مرداد جلسه ای سه نفره بین سرلشکر زاهدی، سرهنگ اخوی و سرهنگ فرزانگان تشکیل شد و در آن جلسه فرزانگان به عنوان افسر رابط بین زاهدی و آمریکاییان تعیین شد. این دیدارها و ملاقات هایی از این قبیل ادامه داشت تا آنکه در ۲۴مرداد، کارول با سرلشکر باتمانقلیچ، سرهنگ اخوی، سرهنگ فرزانگان و سرهنگ زند کریمی دیدار کرد و در پایان مقرر شد در عرض ۴۸ساعت پس از صدور فرمان اجراء، کودتا آغاز شود و در ۲۲مرداد، سرهنگ نصیری با فرمان های امضاء نشده به شمال رفت. به هر حال این کودتا با نقش بارزی که اخوی داشت، توانست دولت مصدق را برکنار و شاه را مجددا به صحنه سیاست بازگرداند. حسن اخوی در سال ۱۳۳۳ (ه. ش) توانست مراحل ترقی را طی کند و به معاونت ستاد ارتش برسد؛ وی این مقام را با درجه سرتیپ دومی در اختیار داشت.
وزارت کشاورزی
در سال ۱۳۳۶ (ه. ش) حسین علاء از نخست وزیری کنار رفت و به جای وی منوچهر اقبال به نخست وزیری رسید و مامور تشکیل کابینه شد. اقبال برای پست وزارت کشاورزی، حسن اخوی را انتخاب نمود و وی در زمان حضور در وزارت کشاورزی بود که به سرلشکری رسید. وی بسیار مغرور بود؛ در یکی از جلسات مجلس سنا، پس از اتمام سخنرانی وی در مجلس، برخی از اعضای مجلس از وی درباره لایحه مربوط به بنگاه آبیاری سوالاتی نمودند؛ سرلشکر اخوی به نحوی به سوالات پاسخ داد که حاکی از ناآگاهی مجلس سنا و دانش زیاد وی از امور کشاورزی بود؛ این امر باعث ناراحتی افراد مجلس سنا شد؛ علی دشتی خطاب به حسن اخوی گفت: وقتی یک نظامی را بیاورند وزیر کشاورزی کنند، همین طور می شود؛ اگر شما آدم لایقی بودید، در همان نظام کار می کردید. این سخنان موجب تنش و درگیری بین دولت و مجلس سنا گردید.
قانون اصلاحات ارضی
در سال ۱۳۳۷ (ه. ش) منوچهر اقبال قانونی را به مجلس فرستاد که سرمنشا مشکلات بسیاری برای دولت و هم چنین رژیم پهلوی گردید. این قانون، قانون اصلاحات ارضی بود. یکی از مهم ترین ارکان این قانون وزیر کشاورزی بود؛ سرلشکر حسن اخوی به عنوان وزیر نتوانست نظر نخست وزیر را در این امر جلب کند؛ پس از اینکه دکتر اقبال به آمریکا رفت و پس از یک ماه به ایران بازگشت، نخست وزیر تغییرات عمده ای را در کابینه ایجاد نمود که از آن جمله برکناری حسن اخوی از وزارت کشاورزی بود. در ماه تیر سال ۱۳۳۲ (ه. ش) اقبال دوباره تصمیم گرفت از افرادی که در کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ حضور داشتند، استفاده کند و یکی از افراد کلیدی در کودتا حسن اخوی بود؛ ولی اقبال بنا به دلایلی از این تصمیم منصرف شد. آخرین پست سیاسی وی، همان وزارت کشاورزی بود و پس از آن با درجه سرلشکری از ارتش نیز بازنشسته شد و یک باره از سیاست کناره گرفت و به کارهای اقتصادی پرداخت.
تاسیس حزب آریا
...


کلمات دیگر: