کلمه جو
صفحه اصلی

تاکستان


مترادف تاکستان : انگورستان، باغ رزی، تاک زار، موستان، موزار، باغ انگور، انگورزار

فارسی به انگلیسی

vineyard, vineyerd

vineyard


فارسی به عربی

مزرعة العنب

مترادف و متضاد

arbor (اسم)
تاکستان، محور، باغ میوه، چمن، میله

vineyard (اسم)
تاکستان، موستان، رزستان

vinery (اسم)
تاکستان، گرمخانهء مو، موستان، تاکها

arbour (اسم)
تاکستان، باغ میوه

انگورستان، باغ رزی، تاک‌زار، موستان، موزار، باغ انگور، انگورزار


فرهنگ فارسی

نام قدیمی آن سیادهن . قصبه ایست جزو دهستان دودانگه بخش ضیائ آباد (شهرستان قزوین ) در ۳۴ کیلومتری مشرق ضیائ آباد بر کنار شوسه قزوین به همدان و زنجان و بیش از ۲٠٠۲۵ تن سکنه دارد.
باغ انگور، جائی که تاک بسیارداشته باشد
جایی که دارای درختهای متعدد انگور باشد باغستان درخت رز ٠

لغت نامه دهخدا

تاکستان. [ ک ِ ] ( اِ مرکب ) جایی که دارای درختهای متعدد انگور باشد. ( فرهنگ نظام ). باغستان درخت رز. ( ناظم الاطباء ). از «تاک » ( رز، مو ) + «ستان » ( مزید مؤخرمکانی ). موستان. باغ انگور. رزستان. باغ انگوری. مؤلف قاموس کتاب مقدس در ذیل تاک و تاکستان آرد: اول کسی که در کتاب مقدس به غرس تاکستان مذکور است ، نوح بود. ( سفر پیدایش 9:20 ) و در ایام سلف تربیت آن را بخوبی میدانستند....اما وطن و منشاء تاک در کوههای شرقی آسیای صغیر میباشد لکن شام و فلسطین بواسطه داشتن انواع و اقسام مختلف انگور مشهور بودند و در هر تلی که در مملکت یهودیه باشد، برجی دیده میشود که از برای باغبانان ساخته شده است و بهترین انواع این ثمر خوشگوار و لذیذ در آن باغها میروید و گاهی خود بوته ٔمو را میگذارند که بر زمین گسترده شود و شاخهایش برمودارها یا مکانهای بلندبرآمده ثمر دهد و از این جهت است که در میکاه 4:4 میگوید: «و هرکس زیر مو خود وهرکس زیر انجیر خود خواهد نشست ». ( مقابل کتاب زکریا3:10 ). و بسا میشود که مو بر اطراف دیوارهای خانه برآید. ( کتاب مزامیر 128:3 ). تاکستان را با دیوار یا خاربست و حظیره محفوظ نموده برجی نیز برای باغبانان در آن میسازند. ( انجیل متی 21:33 مقابل سفر اعداد 22:24، کتاب مزامیر 80:8-13 و کتاب امثال سلیمان 24:31 ). و تاکستان از جمله املاک مرغوب و محترم عبرانیان بود، اگر بدی و ضرری به آنها وارد میشد آن را چون بلایی میدانستند بدان جهت اشعیا درباره جنگ آشوریان میفرماید: «در آن روز هر مکانی که هزار مو بجهت هزار پاره نقره داده میشد پر از خار و خس خواهد بود». ( کتاب اشعیا 7:23 ). و در جای دیگر چون خواهد که حزن و اندوه را تشخیص دهد می فرماید: «شیره انگور ماتم میگیرد و کاهیده میگردد و تمامی شاددلان آه میکشند». ( کتاب اشعیا 24:7 ). و همچنین چون زکریا( ی ) نبی قصد آمدن روزهای خوش و سلامتی مینماید میفرماید: «مو ثمر خود راخواهد داد». ( کتاب زکریا 8:12 مقابل کتاب حبقوق 3:17 و کتاب ملاکی 3:11 ). و البته موبُری و پاک کردن تاک از زواید بر مطالعه کننده مخفی نخواهد بود که اشخاص باغدار شاخه و نهالهای سال گذشته و گاهی از اوقات مال سال آینده را پاک میکنند و قوم اسرائیل را عادت این بود که تاکستانها و سایر املاک و مزارع را مدت سه سال واگذارند و ثمرش را نچینند. ( سفر لاویان 19:23 ). در بعضی از اماکن در اول بهار تاکها را پاک کرده بعد از نمو، شاخهایی را هم که انگور نداشته باشند میبرندو بعد از ظهور و نمو، خوشه ها با زرده های آنها را که بعد از موبری اول ظاهر شده است ، پاک میکنند و اغلب اوقات تاکستان را دو بار فلاحت کنند و سنگ و ریگ او رابرچینند و چیدن انگور با درو نمودن مقارن است. ( سفرلاویان 26:5، کتاب عاموس 9:13 ) زیرا که نوبرهای انگور در اول تابستان میرسد. ( سفر اعداد 13:23 ) و عبرانیان برای انگور چیدن بیشتر فراهم میشدند تا برای درو.( کتاب اشعیا 16:9 و سفر داوران 9:27 ) ملاحظه در انگور. ( قاموس کتاب مقدس ص 243-244 ). رجوع به تاک شود.

تاکستان . [ ک ِ ] (اِخ ) نام قدیم سیادهن . قصبه ایست جزءدهستان دودانگه بخش ضیأآباد شهرستان قزوین در 34 هزارگزی خاور ضیأآباد و بر کنار راه شوسه ٔ قزوین به همدان و زنجان قرار دارد و دارای 8253 تن سکنه است . در جلگه واقع و هوای آن معتدل است . بوسیله ٔ قنات و چاه و رودخانه ٔ ابهررود مشروب میگردد. محصول آن غلات ، کشمش و قیسی و بادام است و شغل اهالی آن زراعت و باغبانی است . صنایع دستی مردم آنجا گلیم و جاجیم بافی است . دارای دبستان ، شهربانی ، پست و تلگراف و تلفن ، اداره ٔ املاک ، اداره ٔ کشاورزی و در حدود 150 باب دکان است . از آثار قدیمی آن حمامی متعلق به دوره ٔ شاه عباس است بفرمان رضاشاه در آن جا ساختمانهای جدید و خوبی احداث شده بود که اغلب آنها فعلاً خراب شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). این قصبه در 170هزارگزی تهران میان سیاه چشمه و سیاه باغ واقع است . راه آهن تهران به تبریز از آنجا میگذرد و ایستگاه راه آهن دارد.


فرهنگ عمید

جایی که تاک بسیار داشته باشد، باغ انگور.

دانشنامه عمومی

تاکستان (انگلیسی: Vineyard) به مزرعه ای از تاک های انگور اطلاق می شود که عمدتاً برای استفاده در شراب گیری کشت می شوند، همچنین تولید کشمش، مصرف خوراکی عادی از انگور و تهیه آب انگورهای غیر الکلی، از دیگر مصارف محصول بدست آمده از تاکستان ها است. دانش و مطالعه در خصوص محصول تاکستان ها تحت عنوان موکاری شناخته می شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تاکِسْتان، شهرستان و شهری در استان قزوین می باشد، که به علت داشتن باغ های انگور بسیار، تاکستان نامیده شدند.
این شهرستان باوسعتی برابر۶۴۷‘ ۳ کمـ۲ متشکل از ۴ بخش به نام های اسفرورین، مرکزی، ضیاءآباد و خرمدشت، و ۹ دهستان و ۴ شهر به نام های اسفرورین، تاکستان، ضیاءآباد و خرمدشت است
نشریۀ عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، وزارت کشور، تهران، ۱۳۸۴ش
این شهر که مرکز شهرستان تاکستان است در °۴۹ و ´۴۲ طول شرقی و °۳۶ و´۳ عرض شمالی و در ارتفاع ۲۷۰‘۱ متری از سطح دریا جای دارد.
پاپلی یزدی، محمد حسیـن، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، ج۱، ص۱۳۹، مشهد، ۱۳۶۷ش.
سیا دهن تا دورۀ رضاشاه همچنان خالصه بود. رضاشاه املاک آن جا را خریداری کرد و با احداث ساختمان ها و مغازه ها و انبارهایی در عمران و آبادانی آن کوشید. اما ناخرسندی مردم از بهرۀ مالکانه باعث شد که پس از رویدادهای شهریور ۱۳۲۰ که به بیرون رفتن رضاشاه از ایران انجامید، اهالی دست به تخریب ساختمان ها و غارت انبارها بزنند. در ۱۳۳۱ش محمدرضا شاه پهلوی زمین های کشاورزی تاکستان را که در آن زمان روستایی از دهستان دودانگه در بخش ضیاءآباد شهرستان قزوین به شمار می رفت، میان کشاورزان تقسیم کرد و آن را به اقساط درازمدت به مردم آنجا فروخت.
گلریز، محمدعلی، مینودر، ج۱، ص۹۸۴، تهران، ۱۳۳۷ش.
...

واژه نامه بختیاریکا

مَو ستو

پیشنهاد کاربران

موستان


کلمات دیگر: