از رساتیق و کوره های نیشابور
زاوه
فرهنگ فارسی
از رساتیق و کوره های نیشابور
لغت نامه دهخدا
زاوه . [ وَ ] (اِخ ) از رساتیق و کوره های نیشابور. بیهقی گوید: وجه تسمیه ٔ آن به زاوه آن است که مدخل آن از سوی هر یک از شعبها مشتمل است بر 220 قریه و بسیاری از قریه های آن به «رخ » و «ربعالشامات » تبدیل یافته و قصبه ٔ آن بیشک است . ازاین جا است محمدبن احمدبن مثنی بن سعید زاوهی . (از معجم البلدان ). و رجوع به زاوهی ... محمدبن احمد شود.
زاوه . [ وَ ] (اِخ ) نام شهری بوده است به خراسان و بعد از آنکه قطب الدین حیدر ترک از ترکستان بیامد و درآنجا منزل گزیده و بجوار رحمت ایزد رسیده در آنجا مدفون شده به تربت حیدریه مشهور و موسوم شده و او در پانصد و نود و هفت رحلت یافته است . (آنندراج ). شهری است در خراسان . (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). سمعانی آرد: زاوه از قریه های بوشنج (پوشنگ ) واقع میان هرات و نیشابور و نزدیک بوزجان است . از آن جا است جمیل بن محمد زاوهی . حمداﷲ مستوفی آرد: قصبه ٔ او ولایت زاوه و در آنجا قلعه ٔ گلین محکم باشد و قریب پنجاه پاره دیه از توابع آن است وبعضی را آب رود است و بعضی را آب از قنات ، حاصلش ابریشم و غله و پنبه و انگور و میوه ٔ فراوان است . مزارشیخ قطب الدین حیدر که مقدم حیدریان است در آنجا است . (نزهة القلوب ج 2 چ لیدن ص 154). این شهر از طرف چنگیز در 617 هَ . ق . مورد محاصره قرار گرفت و پس از سه روز که حصار آن گشوده شد، دست بقتل عام اهالی زد و آن را ویران ساخت . در 742 هَ . ق . نیز در دوفرسخی آن ، جنگ میان ملک معزالدین ابوالحسن محمد کرت با خواجه وجیه الدین مسعود سربدار و شیخ حسن جوری رخ داد و سلسله ٔ کوچک سربداران در این جنگ بدست معزالدین کرت منقرض گشت . (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 32 و 360).
مرحوم علامه ٔ قزوینی آرد: تربت حیدریه را سابق زاوه مینامیده اند و پس از آنکه قطب الدین حیدر، از مشاهیر عرفای اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم متوفی در سنه ٔ 618 در آنجا مدفون شد بمرور زمان آن شهر به اسم تربت حیدریه مشهور گردید و معذلک فصیح خوافی زاوه را بخواف اضافه کرده و (گفته ٔ وی ) صریح است در این که زاوه و محال آن در آن عصر جزو خواف محسوب می شده است . و یکی ازدلایل قطعی که تربت حیدریه ٔ کنونی همان زاوه ٔ متقدمین است این عبارت ابن بطوطه است در سفرنامه ٔ خود (ج 1ص 252 از طبع مصر): ثم سافرنا منها (ای مدینة سرخس )الی مدینة زاوه و هی مدینة الشیخ الصالح قطب الدین حیدر و الیه تنسب طائفة الحیدریة... (تعلیقات شدالازارص 539). و رجوع به حبیب السیر ج 4 ص 251، 346، 355،592 و معجم البلدان و جهانگشای جوینی ج 1 ص 113 و ترجمه ٔ تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 199 و 250 و زاوه ٔ خواف و زاوه ٔ سنجان شود.
زاوه . [ وَ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان زاوه بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . در 21هزارگزی خاور تربت حیدریه و سر راه مالرو عمومی کاریز به زاوه واقع است . منطقه ٔ آن جلگه ، معتدل و دارای 2354 سکنه ٔ فارسی زبان است .آب آن از قنات و محصول آن زیره و شغل اهالی آن زراعت و گله داری و قالیچه بافی است . راه آن اتومبیل رو و دارای دبستان است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
زاوه . [ وَ ] (اِخ ) نام ولایتی که قصبه ٔ آن زاوه است ، مزار قطب الدین حیدر در آنجا است . (از نزهةالقلوب ج 3 چ لیدن ص 154). مؤلف حبیب السیر آرد: قطب الدین حیدرزاده که جماعت حیدریان به وی منسوب اند در قصبه ٔ تربت که از محالات ولایت زاوه است مدفون گشت . (حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 342). و رجوع به ج 3 و ج 4 از آن کتاب و نیز رجوع به زاوه (شهر) شود.
مرحوم علامه قزوینی آرد: تربت حیدریه را سابق زاوه مینامیده اند و پس از آنکه قطب الدین حیدر، از مشاهیر عرفای اواخر قرن ششم و اوائل قرن هفتم متوفی در سنه 618 در آنجا مدفون شد بمرور زمان آن شهر به اسم تربت حیدریه مشهور گردید و معذلک فصیح خوافی زاوه را بخواف اضافه کرده و ( گفته وی ) صریح است در این که زاوه و محال آن در آن عصر جزو خواف محسوب می شده است. و یکی ازدلایل قطعی که تربت حیدریه کنونی همان زاوه متقدمین است این عبارت ابن بطوطه است در سفرنامه خود ( ج 1ص 252 از طبع مصر ): ثم سافرنا منها ( ای مدینة سرخس )الی مدینة زاوه و هی مدینة الشیخ الصالح قطب الدین حیدر و الیه تنسب طائفة الحیدریة... ( تعلیقات شدالازارص 539 ). و رجوع به حبیب السیر ج 4 ص 251، 346، 355،592 و معجم البلدان و جهانگشای جوینی ج 1 ص 113 و ترجمه تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 199 و 250 و زاوه خواف و زاوه سنجان شود.
زاوه. [ وَ ] ( اِخ ) نام ولایتی که قصبه آن زاوه است ، مزار قطب الدین حیدر در آنجا است. ( از نزهةالقلوب ج 3 چ لیدن ص 154 ). مؤلف حبیب السیر آرد: قطب الدین حیدرزاده که جماعت حیدریان به وی منسوب اند در قصبه تربت که از محالات ولایت زاوه است مدفون گشت. ( حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 342 ). و رجوع به ج 3 و ج 4 از آن کتاب و نیز رجوع به زاوه ( شهر ) شود.
زاوه . [ وَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه است که در خاور شهرستان واقع است . طول آن از 6 هزارگزی شهر تربت حیدریه از آبادی اسماعیل آباد که اول جلگه ٔ زاوه است تا قریه ٔ جعفرآباد در حدود 60هزار گز میشود و حدود آن بشرح زیر است : از شمال قسمتی بخش فریمان و کوه خشت پخته و قلوسیاه ، کله قوج و کوه سرهنگ از خاور به دهستان شهر نو از شهرستان مشهد. از جنوب ، کوه ساق دهنه در زیر و بندبیشه و کوه سیاه دره و کوه صبی تا دهنه ٔ جعفر مشهدی جلگه زاوه را از جلگه ٔ سنگان و رشخوار جدا میکند. جلگه ٔ زاوه دارای قنوات زیاد و پرآبی است و علاوه بر آن ، دو رشته رودخانه بنام سالار و صبی در جنوب باختری آن جاری است ، آبادیهائی را که در مسیر آنها واقعند مشروب مینمایند بطوری که مطلعین محل اظهار می نمودند زاوه مرکز جلگه ٔ زاوه سابق موسوم به شهر زو بوده وشهریت داشته است لیکن در استیلای مغول بکلی خراب ، فعلاً دهی است که سیصد و پنجاه خانوار و 2354 نفر جمعیت دارد. و بواسطه ٔ کثرت قنوات از حیث محصول در منطقه ٔتربت در درجه ٔ دوم حائز اهمیت است . این دهستان از 75 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته که جمعیت آن در حدود 33754 نفر است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
دانشنامه عمومی
لغت نامه دهخدا: زاوه
محمدرضا خسروی، جغرافیای تاریخی ولایت زاوه، مشهد، ۱۳۶۶
زاوه همچنین نام کهن شهر تربت حیدریه، احتمالاً تا پیش از قرن نهم هجری بوده است، و از آن زمان به نام قطب الدین حیدر به تدریج تربت قطب الدین حیدر و بعدها تربت حیدری نام گرفت و سرانجام، به تربت حیدریه معروف شد.بر اساس تحقیقات انجام شده بهترین محصول زعفران ایران در زاوه کشت می شود.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۱٬۸۰۹ نفر (در ۵۱۹ خانوار) بوده است.
تنوع آب و هوایی روستای زاوه متنوع است به نحوی که آب و هوای تابستانی آن تحت تأثیر اقلیم گرم و خشک کویری و آب و هوای زمستان آن تأثیر گرفته از سیکلون های هوای سرد است.
پیشنهاد کاربران
به گذرگاه آب و وجود فور آب قنوات وآب تحت الارضی که جلگه ای پرآب بوده تعبیر نمود