کلمه جو
صفحه اصلی

گیلاس


مترادف گیلاس : پارچ، لیوان

برابر پارسی : جام، لیوان، آبخوری

فارسی به انگلیسی

cherry, glass, goblet, hit

cherry, glass, goblet


cherry


glass, goblet


فارسی به عربی

زجاج , کرز

مترادف و متضاد

shot (اسم)
تیر، گلوله، پرتابه، گیلاس، عکس، جرعه، تزریق، منظره فیلمبرداری شده، یک گیلاس مشروب، ضربت توپ بازی

glass (اسم)
جام، شیشه، گیلاس، ابگینه، لیوان، استکان، شیشه الات، ایینه، شیشه دوربین، شیشه ذره بین، الت شیشه ای

cherry (اسم)
گیلاس

demitasse (اسم)
گیلاس، فنجان قهوه خوری

پارچ، لیوان


فرهنگ فارسی

فنجان بلورپایه دارکه با آن نوشابه میخورند، میوهای است شبیه آلبالواماخوش رنگترودرشت تروخوش طعم تر
( اسم ) ظرفی بلوری باشکال مختلف که جهت نوشیدن آب یا انواع مشروبات بکار رود لیوان . یا خالی کردن گیلاس . بسر کشیدن و تهی کردن مشروبی که در گیلاس است : بسلامتی عروس و داماد گیلاسها را خالی کردند .
یا کسلب در فاصله ۹ فرسخی شهر مشهد و در محلی در دامنه کوه واقع شده است .

فرهنگ معین

(اِ.) درختی است از تیرة گل سرخیان که دارای گونه های مختلف است . میوه اش سفت و خوشمزه و شیرین است .


[ انگ . ] (اِ. ) فنجان ، لیوان مخصوصاً لیوان پایه دار بلوری .
(اِ. ) درختی است از تیرة گل سرخیان که دارای گونه های مختلف است . میوه اش سفت و خوشمزه و شیرین است .

[ انگ . ] (اِ.) فنجان ، لیوان مخصوصاً لیوان پایه دار بلوری .


لغت نامه دهخدا

گیلاس . (اِخ ) یکی از دیه های لاریجان است . (از سفرنامه ٔ رابینو بخش فارسی ص 154).


گیلاس . (از انگلیسی ، اِ) لیوان آبخوری . ظرفی بلورین به اشکال مختلف که آشامیدن را به کارست .


گیلاس . (اِ) میوه ای است کوچک به قدر فندق که شیرین و از جنس آلوبالو است اما کم رنگ تر از آن و اول میوه ای است که در ایران بعد از توت در بهار به دست می آید. (از فرهنگ نظام ). این میوه گوشت دار و هسته ای و دارای ریشه های سطحی است و در خاکهای بارخیز رستی و آهکی خوب میروید. در خاکهای شنی چندان رشد نمی کند. و بلندی درخت گیلاس از پنج تا هفت متر میرسد. چوب آن سخت و سنگین است و به مصرف بسیاری از کارها میرسد. (از جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 241) : و در این چهار باغها میوه های الوان از ناشپاتی و بادام و فندق و گیلاس و عناب و هر میوه که اندر بهشت باشد. (تاریخ بخارای نرشخی ).
- گیلاس وحشی ؛ نوعی از گیلاس خودرو است بیشتر در جنگلهای شمال ایران میروید،روستاییان از پوست آن کیف و صندوق می سازند. (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 242) (درختهای جنگلی ایران ثابتی ص 37).


گیلاس. ( اِ ) میوه ای است کوچک به قدر فندق که شیرین و از جنس آلوبالو است اما کم رنگ تر از آن و اول میوه ای است که در ایران بعد از توت در بهار به دست می آید. ( از فرهنگ نظام ). این میوه گوشت دار و هسته ای و دارای ریشه های سطحی است و در خاکهای بارخیز رستی و آهکی خوب میروید. در خاکهای شنی چندان رشد نمی کند. و بلندی درخت گیلاس از پنج تا هفت متر میرسد. چوب آن سخت و سنگین است و به مصرف بسیاری از کارها میرسد. ( از جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 241 ) : و در این چهار باغها میوه های الوان از ناشپاتی و بادام و فندق و گیلاس و عناب و هر میوه که اندر بهشت باشد. ( تاریخ بخارای نرشخی ).
- گیلاس وحشی ؛ نوعی از گیلاس خودرو است بیشتر در جنگلهای شمال ایران میروید،روستاییان از پوست آن کیف و صندوق می سازند. ( از جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 242 ) ( درختهای جنگلی ایران ثابتی ص 37 ).

گیلاس. ( از انگلیسی ، اِ ) لیوان آبخوری. ظرفی بلورین به اشکال مختلف که آشامیدن را به کارست.

گیلاس. ( اِخ ) دهی است از دهستان بالا لاریجان بخش لاریجان شهرستان آمل. واقع در 5هزارگزی شمال خاوری رینه. محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه آن 60 تن است. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن لبنیات است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

گیلاس. ( اِخ ) یکی از دیه های لاریجان است. ( از سفرنامه رابینو بخش فارسی ص 154 ).

گیلاس. ( اِخ ) ( چشمه... ) یا گُلسب در فاصله 9 فرسخی شهر مشهد. در محلی دردامنه کوه واقع شده است. منبع این چشمه یکی از ییلاقات مشهد است که آب آن در حوالی شهر با آب سد گلستان ملحق می شود و از خیابان صحن مقدس میگذرد. احداث این چشمه توسط شاه عباس بوده است. ( مطلع الشمس ج 2 ص 243 )( مرآت البلدان ناصری ج 4 ص 244 ). رجوع به کلسب شود.

گیلاس . (اِخ ) (چشمه ...) یا گُلسب در فاصله ٔ 9 فرسخی شهر مشهد. در محلی دردامنه ٔ کوه واقع شده است . منبع این چشمه یکی از ییلاقات مشهد است که آب آن در حوالی شهر با آب سد گلستان ملحق می شود و از خیابان صحن مقدس میگذرد. احداث این چشمه توسط شاه عباس بوده است . (مطلع الشمس ج 2 ص 243)(مرآت البلدان ناصری ج 4 ص 244). رجوع به کلسب شود.


گیلاس . (اِخ ) دهی است از دهستان بالا لاریجان بخش لاریجان شهرستان آمل . واقع در 5هزارگزی شمال خاوری رینه . محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر و سکنه ٔ آن 60 تن است . آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


فرهنگ عمید

۱. میوه ای گرد و کوچک، شیرین، و سفید یا سرخ که هسته ای کوچک دارد.
۲. درخت این میوه که بلند و دارای برگ های دندانه دار و گل های سفید است.
ظرف بلوری پایه دار برای نوشیدن انواع نوشابه.

۱. میوه‌ای گرد و کوچک، شیرین، و سفید یا سرخ که هسته‌ای کوچک دارد.
۲. درخت این میوه که بلند و دارای برگ‌های دندانه‌دار و گل‌های سفید است.


ظرف بلوری پایه‌دار برای نوشیدن انواع نوشابه.


دانشنامه عمومی

گیلاس، آلوکک به میوه بسیاری از درختان سرده پرونوس گفته می شود که دارای هسته و گوشت دار است. ترکیه، ایالات متحده آمریکا و ایران از عمده تولیدکنندگان میوه گیلاس در جهان هستند.
گیلاس سیاه مشهد
گیلاس تکدانه مشهد
گیلاس سفید ارومیه
گیلاس قرمز ارومیه
گیلاس سیاه دانشکده کرج
گیلاس زرد دانشکده کرج
گیلاس قرمز کرج کرج
گیلاس سیاه شبستر
گیلاس صورتی لواسانات
گیلاس حاج یوسفی
گیلاس سیاه قزوین
گیلاس زرد مشگین شهر
گیلاس فرنگی
گیلاس ژاپنی
گیلاس پیش رس سیلویا
از ارقام خارجی که کشت آنها در ایران رواج دارد:
بینگ - Bing
پروتیوا -Protiva
گیلاس ناپلئون
گیلاس لامبرت
گیلاس باربون
گیلاس زرد چینی
گیلاس رژینا
معروف ترین رقم آلبالوی ایران چمپای مشهد است.
میوه گیلاسی که خرید و فروش می شود معمولاً ارقام گونه های محدودی مانند: گیلاس شیرین (گیلاس خودرو) و گیلاس ترش (آلبالو) هستند. نام «گیلاس» به درخت گیلاس هم گفته می شود و گاهی اوقات در مورد بادام و درختان گلدار مشابه سرده پرونوس مانند «گیلاس تزئینی» یا «ساکورا» هم استفاده می شود. گیلاس وحشی ممکن است به هر یک از گونه هایی که بدون کاشتن رشد می کنند اطلاق شود، گرچه در جزایر بریتانیا اغلب به گیلاس خودرو با نام «گیلاس وحشی» اشاره می شود.
گیلاس دارای گونه های متعدد و در تمام ایران پراکنده است. از گیلاس علاوه بر مصرف به عنوان میوه خام، مربا و کمپوت ساخته می شود. برگ آن به صورت دم کرده برای درمان بیماری کلیه و کبد مورد استفاده قرار می گیرد. میوه گیلاس در سلامت چشم، سلامت پوست، پیری و کاهش وزن بسیار مؤثر می باشد. این گیاه احتمالاً از منطقه ای بین دریای سیاه و دریای خزر منشأ گرفته است؛ ولی به نظر می رسد که در زمانهای قدیم آن را به اروپا برده باشند. بیشتر ارقام کشت شده آن در سرتاسر دنیا از اروپا منشأ گرفته اند، ولی تعدادی از ارقام مهم، در مناطق گیلاس خیز محلی انتخاب یا اصلاح گردیده اند.
ایران با تولید ۲۲۵ هزار تن (۱۲درصد تولیددنیا) سومین تولیدکننده گیلاس در جهان می باشد (بعد از ترکیه و آمریکا).

دانشنامه آزاد فارسی

میوۀ درختی با نام علمی Cerasus avium متعلق به تیرۀ گل سرخیان. این درخت ۲۵ تا ۳۵متر ارتفاع، پوستی که در تنه های مسن سیاه می شود، شاخه هایی که در جوانی سبزرنگ و در پیری قهوه ای ـ قرمزشونده اند، برگ هایی مستطیلی ـ تخم مرغی، و گل های سفید چتری و میوۀ شفت قرمز، زرد یا سیاه و درخشان دارد. این گونه در ایران به صورت خودرو در مازندران، گیلان و آذربایجان می روید. پراکنش جهانی آن در مرکز و جنوب شرق اروپا، آناتولی، قفقاز و ایران است. یونانیان این درخت را اقلاً از ۴۰۰پ م می کاشته اند. گیلاس ویتامین آ دارد و میوه و دُم آن ادرارآور است.

گویش اصفهانی

تکیه ای: gilâs
طاری: gilâs
طامه ای: gilâs
طرقی: gilâs
کشه ای: gilâs
نطنزی: gilâs


گویش مازنی

از توابع بالا لاریجان آمل


/gilaas/ از توابع بالا لاریجان آمل

پیشنهاد کاربران

گیلاس از دو کلمه تشکیل شده گیله یعنی مردمک چشم و اس یعنی اویزان حتی تورک زبانها به شخصی که چشمان سیاه دارند ( قارا گیله ) می نامند .

نوعی میوه تابستانه که قرمز میباشد🍒
این میوه ی شیرین، از دو کلمه ی گیله به معنی حبه و آس به معنی آویزان تشکیل شده است.
امیداورم از اطلاعاتم استفاده کرده باشید🍃💜🍃💜🍃

🔺در زبان تورکی �گیله� به مرکز برخی اجسام گفته می شود، که با کلمات دیگر تورکی دَنه و چَردَک ( هسته ) مترادف است، مانند گؤزۆن گیله سی ( عنبیه چشم ) ، اۆزۆم گیله سی ( دانه انگور ) ، قره گیله ( چشم سیاه )

🔺�آس� هم از فعل آسیلماق به معنی آویزان گرفته شده است.

🍒گیلاس ( گیله آس ) : آسیلی چردک، آسیلی دنه ( دانه آویزان )

🔺در تورکی به آلبالو هم �گیله نار� می گویند ( گیله کی نارا اوخشویور )
این هم نشان دهنده این واقعیت است که برای تورک ها اول نار ( انار ) وجود داشته بعد گیله نار!

🔺همچنین میوه ازگیل ( از گیل ) که قسمت �از� آن از فعل �ازیلمک� به معنی له شدن گرفته شده است؛ یعنی دانه له شده.



گیلاس کلمه ای ترکی است به معنی دانه آویزان و نام میوه ای معروف و نام دخترانه ترکی
کلمه ترکی گیل و گیله در ترکیبات بسیاری از کلمات ترکی دیده میشه:
گیلدیک یا گیله دیک در زبان ترکی به معنی گل نسترن
گیلاره یا گلاره نام دخترانه ترکی به معنی مردمک چشم
قارا گیله در زبان ترکی نام گونه ای است از درخت ولیک
گیلانار یا گیله نار در زبان ترکی به معنی آلبالو
ازگیل در زبان ترکی نام نوعی میوه که از مصدر ازیلمک له شدن میاد
گیل در زبان ترکی همچنین پسوندی است که معادل فارسی آن "اینا" می باشد مثال:بابام گیل=بابام اینا

نام گیلاس از زبان یونانی و واژه ker�si گرفته شده است که آن هم از یونانی باستانی keras�s آمده است و ترکی نیست

گیلاس طبق تحقیقات جدید زبانشناسی واژه ای برگرفته از زبان ترکی است و ربطی به واژه یونانی کراسی kerasi ندارد

به هر حال، آنچه که مستند و معتبر است، این است که قبل از دستیابی یونانی ها به تمدن بزرگشان در یونان، گیلاس از سال ها قبل تحت عنوان کریس، در آلبانی برای آلبانیایی ها شناخته شده بود. در ضمن با توجه به سابقه ایران از تاریخ و اینکه عثمانی ها تنها از صفویه وارد استانبول شدند تمام میوه های ایرانی نامشان پارسی است و نیازی نیست نام انها از واژه های کشور های همسایه که بعدها بوجود امدند گرفته شود

سه کشور آمریکا ترکیه و ایران بزرگترین تولید کننده های گیلاس در دنیا هستند ترکیه از سال ۱۲۹۹ میلادی به نام عثمانی تشکیل شد و قبل از رومیان در استانبول ترکیه بودند چگونه ممکنه میوه گیلاس را کشور نامش را از کشور همسایه گرفته شده باشد یعنی اسم گیلاس در تاریخ گذشته ایران وحود نداشته و در این ششصد سال اخیر از کشور همسایه وام گرفته شده


کلمات دیگر: