کلمه جو
صفحه اصلی

اجابت


مترادف اجابت : استجابت، برآوردن، پذیرش، پسند، تصویب، قبول، مستجاب، مقبول، تخلیه، دفع، قضای حاجت

برابر پارسی : پذیرفتن، برآوردن، برآوری، پاسخ، پاسخ دادن

فارسی به انگلیسی

accepting, granting, granting (a prayer), compliance

accepting, granting (a prayer)


compliance


فارسی به عربی

التزام

مترادف و متضاد

۱. استجابت، برآوردن، پذیرش، پسند، تصویب، قبول، مستجاب، مقبول
۲. تخلیه، دفع، قضایحاجت


compliance (اسم)
موافقت، قبول، اجابت، بر اوردن

استجابت، برآوردن، پذیرش، پسند، تصویب، قبول، مستجاب، مقبول


تخلیه، دفع، قضای‌حاجت


فرهنگ فارسی

جواب دادن، پاسخ دادن، قبول کردن، پذیرفتن خواهش، بر آوردن حاجت
۱- ( مصدر ) پاسخ دادن پتواز کردن جواب دادن . ۲ - قبول کردن بر آوردن روا کردن پذیرفتن : ( شیخ رضا داد بحکم آنکه اجابت دعوت سنت پیغمبر است . ) ( گلستان ) ۳ - قضای حاجت تخلیه دفع براز کردن دفع فضلات . ۴ - ( صفت ) مستجاب پذیرفته مقبول . یا اجابت معده . عمل کردن و کار کردن آن .

فرهنگ معین

(اِ بَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - پاسخ دادن ، جواب دادن . ۲ - قبول کردن ، پذیرفتن .

فرهنگ عمید

۱. جواب دادن، پاسخ دادن.
۲. قبول کردن.
۳. پذیرفتن خواهش، برآوردن حاجت.

فرهنگ فارسی ساره

پاسخ، برآوری، پاسخ دادن


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اجابت به معنای پذیرفتن دعوت و خواهش کسی است. احکام اجابت، در باب های طهارت، زکات،جهاد، امر به معروف، تجارت، نکاح و اطعمه و اشربه آمده است.
چنانچه یکی از دو طرف دعوا از دیگری برای داوری نزد حاکم شرع جامع الشرایط دعوت کند، اجابت او واجب است.
اجابت قاضی
در صورتی که کسی نزد قاضی برای احقاق حق خویش علیه دیگری استغاثه نماید، اجابت او بر قاضی واجب است.
در زکات
اگر گردآورنده ی زکات، مقدار ثمره را تخمین بزند و از مالک پیش از رسیدن زمان اخراج زکات، زکات آن را بخواهد، اجابت او واجب نیست.
در خواستگاری
...

پیشنهاد کاربران

لبیک

بر آورده شدن - به جا آوردن

پذیرفتن ، قبول کردن 🌿🌿

استجاب ، استجابت، برآوردن، پذیرش، پسند، تصویب، قبول، مستجاب، مقبول، تخلیه، دفع، قضای حاجت


مستجاب کردن

پذیرفتن خواسته ای

اجابت و مجیب و مجاب: برآوردن و برآورنده و برآورده، پاسخ دادن و پاسخ دهنده و پاسخ داده، پذیرفتن و پذیرنده و پذیرفته.


کلمات دیگر: