مترادف تبعیت : اقتفا، انقیاد، پیروی، تاسی، تمکین، متابعت، وابستگی، هواخواهی ، اطاعت کردن، پیروی کردن، گردن نهی، سرسپاری
متضاد تبعیت : گردنکشی، گردن کشی
برابر پارسی : پیروی، فرمانبری، پیروی
following, imitating
adherence, dependence, keeping
اقتفا، انقیاد، پیروی، تاسی، تمکین، متابعت، وابستگی، هواخواهی ≠ گردنکشی
۱. اقتفا، انقیاد، پیروی، تاسی، تمکین، متابعت، وابستگی، هواخواهی ≠ گردنکشی
۲. اطاعت کردن، پیروی کردن
۳. گردننهی، سرسپاری ≠ گردنکشی
تبعیت . [ ت َ ب َ ی ی َ ] (ع مص ) پیرو شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مأخوذ از تازی ؛ پیروی و متابعت و تقلید. (ناظم الاطباء). تابع و پیرو بودن . لفظ مذکور مصدر جعلی است ، چه لفظ تبع خود مصدر است . (فرهنگ نظام ). و با کردن صرف شود: تبعیت کردن . || (اِ)دنبال . نتیجه : و نیز آنکه سعی برای آخرت کند مرادهای دنیا به تبعیت بیابد. (کلیله و دمنه ).
پیروی، فرمانبر