کلمه جو
صفحه اصلی

استعلام


مترادف استعلام : استخبار، استفسار، پرسش، پرسیدن، خبرجویی، سؤال

برابر پارسی : پرسش، پرسیدن، آگاهی خواستن

فارسی به انگلیسی

inquiry, query, question


inquiry, query, question, asking for information

asking for information, inquiry


فارسی به عربی

تحقیق

مترادف و متضاد

inquiry (اسم)
تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغ، خبر گیری، جستار، پرس و جو، استعلام، پرسش، استفسار، سئوال

استخبار، استفسار، پرسش، پرسیدن، خبرجویی، سوال


فرهنگ فارسی

فرایند ارسال نشانک/ سیگنال برای آگاهی از حالت افزارۀ مخاطب یا اخذ برخی اطلاعات دیگر


آگاهی خواستن، پرسش کردن ازچیزی، خبرگرفتن، خبرپرسیدن
۱ - ( مصدر ) آگهی خواستن آگاهی خواستن پرسش کردن پرسیدن خبر گرفتن . ۲ - آموزش خواستن . جمع : استعلامات .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) آگاهی خواستن ، پرسش کردن .

لغت نامه دهخدا

استعلام. [ اِ ت ِ] ( ع مص ) پرسیدن از چیزی. ( منتهی الارب ). آگاهی خواستن. ( غیاث ). پرسیدن. طلب دانستن. آموزانیدن خواستن. آگاه کردن خواستن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). پرسش. دانستن خواستن. خبر پرسیدن : ابوعلی برؤس لشکر و وجوه قوم پیغام فرستاد و از موجب نفرت و داعی وحشت استعلام کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 316 ).
- استعلام کردن ؛ استخبار. استفسار.

فرهنگ عمید

پرسش کردن دربارۀ چیزی برای کسب اطلاعات، خبر گرفتن، خبر پرسیدن.

فرهنگستان زبان و ادب

{interrogation} [مهندسی مخابرات] فرایند ارسال نشانک/ سیگنال برای آگاهی از حالت افزارۀ مخاطب یا اخذ برخی اطلاعات دیگر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تحقیق و پرس و جو را استعلام گویند. از آن به مناسبت در باب های طهارت، صلات، تجارت، ضمان، نکاح و قضاء سخن رفته است.
حکم استعلام به اعتبار آنچه مورد استعلام قرار می گیرد، متفاوت است. به طور کلّی استعلام از حکم چیزی که از جنبۀ پاکی و نجاست یا حلیّت و حرمت مشکوک است، در صورت امکان، واجب است- مانند آن که ندانیم خون نجس است یا پاک، آهو حلال گوشت است یا حرام گوشت- امّا اگر موضوع حکم مشکوک باشد، استعلام واجب نیست. شک در تذکیه گوشت اگر ندانیم فلان مایع نجس شده است یا خیر، گوشت گوسفندی که از مسلمان گرفته شده، تذکیه شده است که خوردنش حلال باشد یا خیر. در این دو صورت حکم به پاکی و حلیّت می شود و نیازی به استعلام نمی باشد. استعلام در قاضی استعلام گاه مستحب است مانند این که برای قاضی ای که تازه وارد شهر شده است، مستحب است امور داخلی شهر را از اهالی آن استعلام نماید تا عالمان و افراد عادل و مورد اطمینان را بشناسد و بداند با چه کسانی معاشرت و از چه کسانی دوری کند. شک اجیر در نماز بین نماز مسافر و حاضر شخص اجیر اگر شک کند نمازی را که برای خواندن آن اجیر شده است، نماز مسافر است یا نماز حاضر و استعلام از آن نیز ممکن نباشد، باید احتیاط کند و هر دو را بخواند. شرط در الفاظ مستعمل در سلف از شرایط بیع سلف آن است که مال را با الفاظی که برای دو طرف معامله معلوم است و از نظر عرف یا لغت نیز ظهور در مقصود دارد، وصف کند تا هنگام اختلاف، استعلام از آن ممکن باشد و گرنه، بیع باطل است. مهر مجهول مهر مجهولی که استعلام از آن ممکن نیست- مانند عنوان حیوان یا شیئ- باطل است و مهر المثل واجب می شود. شوهر غایب قادر بر استعلام حال همسر شوهر غایبی که بتواند از حال همسرش هر چند به وسیلۀ وکیل استعلام کند، حاضر محسوب می شود. از این رو، طلاق همسرش در حال حیض باطل است. شوهر حاضر ناتوان از استعلام حال همسر همچنین شوهر حاضری که نتواند از حال همسرش استعلام کند، غایب محسوب می شود. بنابراین، طلاق همسرش هر چند در واقع با دوران حیض او مصادف گردد صحیح است. ضمانت دین مجهول ضمانت دین مجهولی که استعلام از آن ممکن نیست، باطل است و در جواز آن، در صورتی که پس از ضمانت امکان استعلام باشد، اختلاف است.

پیشنهاد کاربران

اخذ تایید، تاییدیه

پرسش
پرسیدن
استفسار
سؤال کردن
استخبار
خبر گرفتن، خبرجویی

اِستِعلام
پُرس و دان ، دان آوری ، دانست آوری ، دان جویی ،
دان پُرسی
روشن گری : استعلام از دَر ( باب ) استفعال و ریشه ی عِلم به مینه ی دان و دانستن و دانیدن است .

آگه خواهی

برای مثال استعلام مانده حساب:

آگاه شدن - دانستن - خبرگرفتن

آفراس

بن مایه: فرهنگ فارسی به پهلوی، استاد فره وشی

آگه خواست
دانش خواهی

در زبان عربی ( باب استفعال ) برای ( درخواست کردن ) به کار می رود.


کلمات دیگر: