کلمه جو
صفحه اصلی

صدق


مترادف صدق : اخلاص، درستگویی، راستگویی، راستی، صداقت

متضاد صدق : دروغ، کذب

برابر پارسی : راستی ودرستی

فارسی به انگلیسی

verity, truth

truth


verity


فارسی به عربی

حقیقة

عربی به فارسی

سفيدي , خلوص , صفا , رک گويي


تصويب کردن , موافقت کردن (با) , ازمايش کردن , پسند کردن , رواداشتن , پشت نويس کردن , ظهرنويسي کردن , درپشت سندنوشتن , امضا کردن , صحه گذاردن


مترادف و متضاد

اخلاص، درستگویی، راستگویی، راستی، صداقت ≠ دروغ، کذب


truth (اسم)
راست، درستی، حقیقت، صداقت، راستی، حقانیت، صدق

verity (اسم)
صحت، حقیقت، واقعیت، راستی، صدق، سخن راست، چیز واقعی

فرهنگ فارسی

راست گفتن، راستی و درستی، نقیض کذب
( فعل مخفف آمناو صدقنا ) اسمان آوردیم و براست داشتیم . یا صدق زدن . تصدیق کردن براست داشتن : نوح وار ارصدقی زد در او روح کویم و کشتی و کو طوفان نوح ? ( مثنوی )
شب آتش افروختن

فرهنگ معین

(ص ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) راست گفتن . ۲ - (اِمص . ) درستی و راستی .

لغت نامه دهخدا

صدق. [ ص ِ ] ( ع اِمص ) راستی. ( منتهی الارب ) ( دهار )( غیاث اللغات ). || راست گفتن. ( ترجمان علامه جرجانی ) ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). ضد کذب ، و آن اخبار از مخبر عنه باشد چنانکه هست. ( تعریفات ). مطابقت حکم با واقع. ( تعریفات ). در تعریف صدق گویند که صدق خبر، مطابقت حکم است با واقع و کذب خبرعدم مطابقت آن با واقع است. توضیح مقال اینکه خبری که بر نسبت ثبوتی بین دو چیز دلالت دارد چون زید قائم است و یا بر نسبت سلبی چون زید قائم نیست قطع نظر از نسبت ذهنی ناچار بین این موضوع و محمول در خارج نسبتی ثبوتی و یا سلبی است چنانکه زید در ظرف خارج یا قائم است و یا قائم نیست پس مطابقت نسبت ذهنی که از کلام مفهوم است با نسبت خارجی بین موضوع و محمول ، صدق نام دارد و عدم مطابقت آن کذب است. اما نظام در تعریف صدق گوید: صدق خبر مطابقت آن با اعتقاد مخبر و کذب آن عدم این مطابقت است ، چنانکه اگر مخبر گوید آسمان زیر پای ماست و بدین خبر معتقد باشد صدق است و اگرگوید آسمان فوق ماست و بدان معتقد نباشد کذب میباشدو نظام بدین آیة استشهاد کند از سوره منافقون : اذاجأک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول اﷲ و اﷲ یعلم انک لرسوله واﷲ یشهد ان المنافقین لکاذبون ( قرآن 1/63 ) و معنی آیه این است که هنگامی که منافقان نزد تو ( پیغمبر ) می آیند و گویند گواهی می دهیم همانا که تو فرستاده خدائی و خدا میداند همانا تو فرستاده او هستی و خدا گواهی می دهد که همانا منافقان دروغ می گویند، پس مناط صدق مطابقت خبر است با اعتقاد مخبر زیرا اگر مناط مطابقت آن با نسبت خارجی بود این خبر نبایستی بکذب متصف شود زیرا که محمد پیغمبر است و اخبار منافقان با نسبت خارجی مطابقت دارد و از این دلیل چنین پاسخ داده اند که آنچه متصف به کذب است نبوت پیغمبر نیست بلکه شهادت منافقان است به نبوت آن حضرت و آن با واقع مطابقت ندارد، چه شهادت منافقان از صمیم قلب و خلوص اعتقاد نمیباشد. ( تلخیص از مطول تفتازانی ). ورجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ذیل کلمه صدق شود. دراصطلاح اهل حقیقت قول حق است در مواطن هلاک و گفته اندآن است که در جائی که جز دروغ تو را نرهاند راست گوئی. قشیری گوید صدق آن است که در احوال تو شوب و در اعتقاد تو ریب و در اعمال تو عیب نباشد :
کردی از صدق و اعتقاد و یقین
خویشی خویش را بحق تسلیم.
ناصرخسرو.
ترا صدق بوبکر و علم علی

صدق . [ ص َ ] (ع ص ) راست . (مهذب الاسماء). راست و سخت و درشت یقال : هذا الرمح الصدق ؛ یعنی نیزه ٔ راست و سخت و درشت و کذا الرجل الصدق بالتوصیف ؛ یعنی مرد درشت و راست و چون بدان اضافت کنی صاد را کسره دهی . (منتهی الارب ). نیزه ٔ راست وسخت . (غیاث اللغات ) (مهذب الاسماء). || کامل از هر چیز. || رجل صدق اللقاء والنظر؛ مرد سخت ملاقات و سخت نظر. || صادق در ملاقات و صادق در نظر. || (مص ) راست شدن در سخن . راست گفتن . راست شدن . راست کردن حدیث را. || راست کردن جنگ را. || آگاهیدن کسی را بدان چه در دل است . (منتهی الارب ). || راست گردانیدن وعد. (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ).


صدق . [ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ صَدق است . (منتهی الارب ). رجوع به صدق شود. || ج ِ صداق [ص ِ / ص َ ] . (منتهی الارب ). رجوع به صداق شود. || ج ِ صدوق . (منتهی الارب ). رجوع به صدوق شود.


صدق . [ ص ُ دُ ] (ع اِ) ج ِ صَدوق . (منتهی الارب ). رجوع به صدوق شود. || ج ِ صداق [ ص َ / ص ِ ] . (منتهی الارب ). رجوع به صداق شود. || ج ِ صَدق . (منتهی الارب ). رجوع به صدق شود.


صدق .[ ص َ دَ ] (ع اِ) شب آتش افروختن مغان ، و این غلط است و صواب بسین مهمله معرب سده است . (منتهی الارب ).


صدق . [ ص ِ ] (ع اِمص ) راستی . (منتهی الارب ) (دهار)(غیاث اللغات ). || راست گفتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ضد کذب ، و آن اخبار از مخبر عنه باشد چنانکه هست . (تعریفات ). مطابقت حکم با واقع. (تعریفات ). در تعریف صدق گویند که صدق خبر، مطابقت حکم است با واقع و کذب خبرعدم مطابقت آن با واقع است . توضیح مقال اینکه خبری که بر نسبت ثبوتی بین دو چیز دلالت دارد چون زید قائم است و یا بر نسبت سلبی چون زید قائم نیست قطع نظر از نسبت ذهنی ناچار بین این موضوع و محمول در خارج نسبتی ثبوتی و یا سلبی است چنانکه زید در ظرف خارج یا قائم است و یا قائم نیست پس مطابقت نسبت ذهنی که از کلام مفهوم است با نسبت خارجی بین موضوع و محمول ، صدق نام دارد و عدم مطابقت آن کذب است . اما نظام در تعریف صدق گوید: صدق خبر مطابقت آن با اعتقاد مخبر و کذب آن عدم این مطابقت است ، چنانکه اگر مخبر گوید آسمان زیر پای ماست و بدین خبر معتقد باشد صدق است و اگرگوید آسمان فوق ماست و بدان معتقد نباشد کذب میباشدو نظام بدین آیة استشهاد کند از سوره ٔ منافقون : اذاجأک المنافقون قالوا نشهد انک لرسول اﷲ و اﷲ یعلم انک لرسوله واﷲ یشهد ان المنافقین لکاذبون (قرآن 1/63) و معنی آیه این است که هنگامی که منافقان نزد تو (پیغمبر) می آیند و گویند گواهی می دهیم همانا که تو فرستاده ٔ خدائی و خدا میداند همانا تو فرستاده ٔ او هستی و خدا گواهی می دهد که همانا منافقان دروغ می گویند، پس مناط صدق مطابقت خبر است با اعتقاد مخبر زیرا اگر مناط مطابقت آن با نسبت خارجی بود این خبر نبایستی بکذب متصف شود زیرا که محمد پیغمبر است و اخبار منافقان با نسبت خارجی مطابقت دارد و از این دلیل چنین پاسخ داده اند که آنچه متصف به کذب است نبوت پیغمبر نیست بلکه شهادت منافقان است به نبوت آن حضرت و آن با واقع مطابقت ندارد، چه شهادت منافقان از صمیم قلب و خلوص اعتقاد نمیباشد. (تلخیص از مطول تفتازانی ). ورجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ذیل کلمه ٔ صدق شود. دراصطلاح اهل حقیقت قول حق است در مواطن هلاک و گفته اندآن است که در جائی که جز دروغ تو را نرهاند راست گوئی . قشیری گوید صدق آن است که در احوال تو شوب و در اعتقاد تو ریب و در اعمال تو عیب نباشد :
کردی از صدق و اعتقاد و یقین
خویشی خویش را بحق تسلیم .

ناصرخسرو.


ترا صدق بوبکر و علم علی
ترا فضل عثمان و عدل عمر.

مسعودسعد.


با آنچه ملک عادل انوشیروان کسری بن قباد را سعادت ذات ... و صدق لهجت ... حاصل است . (کلیله و دمنه ). و صدق این خبر که از معجزات باقی است جهانیان را معلوم شود. (کلیله و دمنه ). شتربه حدیث دمنه بشنود... و در سخن او ظن صدق و اعتقاد نصیحت پنداشت . (کلیله و دمنه ). و در عرصه ٔ هوا و ولای او قدم صدق می گذارند. (کلیله و دمنه ). وتصدیق اخبار که محتمل صدق و کذب باشد. (کلیله و دمنه ). طبقات مردم ازصدق یقین و خلوص اعتقاد دست بمبالغه ٔ او یازیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 279). از سر صدق و یقین و برای نصرت دین حمله کردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 258).
نه دروغ است خواب پاکان زآنک
از سر صدق خواب دیده ستند.

خاقانی .


دلت آفتابی کزو صدق زاید
که جزصادق ابن الذکائی نیابی .

خاقانی .


من بمعنی صدق میگویم
که ز یک کس صواب نشنیدم .

خاقانی .


منصف که بصدق نفس خود را
خائن شمرد امین شمارش .

خاقانی .


ور از دیر زی کعبه بی صدق پوئی
بکعبه قبول دعائی نیابی .

خاقانی .


گفت شاه ما همه صدق و صفاست
آنچه بر ما میرسد آنهم ز ماست .

مولوی .


از آنجا که همت درویشان است و صدق معاملت ایشان . (گلستان ). بیمن قدم درویشان و صدق نفس ایشان . (گلستان ).
بصدق و ارادت میان بسته دار
ز طامات و دعوی زبان بسته دار.

سعدی .


بصدق کوش که خورشید زاید از نفست
که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست .

حافظ.


ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق می کند شب همه شب دعای تو.

حافظ.


- صدق کلام ؛ راستی گفتار. صدق گفتار. راستی کلام . راستی سخن .
- صدق مطلب ؛ درستی و راستی نیت .
- صدق نیت ؛ درستی و راستی مطلب .
|| اخلاص ، خلوص . || سختی و درشتی . یقال : هورجل صدق و صدیق صدق مضافین ؛ یعنی او مرد صاحب درشتی و سختی است . و کذا امراءة صدق و حمار صدق و رجال صدق و نساء صدق . || نیکو. و منه : و لقد بوأنا بنی اسرائیل مبوء صدق . ای انزلنا هم منزلا صالحاً وکذا فی مقعد صدق ای نعم المقعد. || ثنا. و منه قوله تعالی : واجعل لی لسان صدق فی الاَّخرین . (قرآن 84/26)؛ یعنی زبان را ثناگوی گردان از بهر من درپس آیندگان . || نام نیکو. (منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

۱. راست گفتن.
۲. [مقابلِ کِذب] راستی و درستی.
* صدق گفتار: راستی گفتار.
* صدق مطلب: راستی و درستی مطلب.
* صدق نیت: اخلاص، خلوص، درستی نیت.
* صدق کردن: (مصدر لازم ) درست درآمدن گفتار.

۱. راست گفتن.
۲. [مقابلِ کِذب] راستی و درستی.
⟨ صدق گفتار: راستی گفتار.
⟨ صدق مطلب: راستی و درستی مطلب.
⟨ صدق نیت: اخلاص؛ خلوص؛ درستی نیت.
⟨ صدق کردن: (مصدر لازم) درست درآمدن گفتار.


دانشنامه آزاد فارسی

صِدْق
در لغت به معنای راستی و راست گفتن، و در اصطلاح اهل منطق مطابقت قضیه با واقع. منطقیان قدیم هر قضیه ای را که مفاد آن با واقع مطابقت داشت، «صادق» می خواندند. اما معنای واقع و مطابقت برحسب قضیه تعریف می شد، گاهی مرادشان از واقع، واقعیت خارج از ذهن بود؛ مانند قضیۀ «هوا در تابستان گرم است» که مفاد آن با واقع یعنی عالم محسوس مطابقت دارد و صادق محسوب می شود. اما گاهی معنای «واقع» و تحقق «مطابقت» برای قضیه همان ذهن است ولی در مرتبه ای فراتر از مرتبه ای که قضیۀ اول ایراد شده است مثلاً برای فهم درستی این قضیه که «اجتماع نقیضین محال است» باید به واقع مراجعه کرد اما واقع، در این جا، همان عالم ذهن است. امروزه در منطق جدید و معرفت شناسی، معیارهای دیگری نیز غیر از «مطابقت» با واقع برای صدق قضیه ذکر شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از نام ها و صفات قرآن صدق است ودر جاهای مختلف قرآن به آن اشاره شده است.
قرآن کریم از آن نظر که تعلیمات آن عین حقیقت و واقع است و در آن شائبه کذب و خلاف نیست و فطرت بشر بر آن گواه است، "صدق" نام گرفت و به "صدق" متصف گردید. صدق در قرآن عنوان صدق در سه آیه از قرآن مجید وصف این کتاب الهی قرار گرفته است: ۱ - "و الذی جاء بالصدق و صدّق به اولئک هم المتقون" ۲ - "... و کذّب بالصدق" ۳ - " و تمّت کلمة ربک صدقاً وعدلاً لامبدّل لکلماته و هو السمیع العلیم" در آیات فوق مراد از "صدق" قرآن است، و مراد از آورنده صدق، پیامبر اسلام (صلی الله علیه و|آله) است .

جدول کلمات

راست, راستی, درستی

پیشنهاد کاربران

راست گفتن

حقیقت. . . واقعیت

راست گفتن.
راستگو یی.

راستگویی
صداقت
دروغ نگفتن


صداقت راستگویی

راست گفتن
راستگویی
واقیعت
حقیقت
دروغ نگفتن


باور کرد

صدق:
دکتر فروزان فر در مورد " صدق " می نویسد : ( ( صدق موافقت باطن است با ظاهر بدین صورت که عمل و قول ، موافق باشد با حالت قلب و تفاوت آن با اخلاص از آن جهت است که صدق نسبت عمل است به حق تعالی و اخلاص نسبت آن به خلق. ) )
" ریزه ریزه صدق هر روزه چرا
جمع می ناید درین انبار ما"
( شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ، چاپ هشتم ، 1375 . ص 176 )


راست گویی


کلمات دیگر: