برابر پارسی : جنبش به خواست
حرکت ارادی
برابر پارسی : جنبش به خواست
لغت نامه دهخدا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] حرکت إرادی. حرکت از لحاظ فاعل بر سه قسم است طبیعی، ارادی و قسری. زیرا هر انجه موصوف به حرکت می شود یا حرکت در آن متحرک موجود می باشد ویا حرکت در امر دیگری است که در مجاورت آن شئ است و یا مقترن با آن می باشد. به هر حال مستقیما در آن نیست. قسم اول حرکت ذاتی نامیده می شود و قسم دوم حرکت بالعرض.
حرکت ذاتی خودش بر دو نوع است؛ زیرا یا علت و سبب حرکت در خود متحرک است و یا خارج از آن. اگر علت حرکت خارج از حرکت باشد حرکت فسری محقق شده است و اگر در درون متحرک باشد؛ یا علت دارای شعور است که حرکت آنرا حرکت ارادی می نامند و یا بدون شعور است که این حرکت را حرکت طبیعی گویند. بنابراین، حرکت ارادی حرکتی است که مبدا آن در خود شیئ متحرک باشد به اضافه شعور و آگاهی وی به اینکه خودش مبدا حرکت است. مثل حرکت موجود زنده به اراده خودش. این حرکت همراه با شوق متحرک به حرکت است و حتما به خاطر غرضی انجام می شود؛ زیرا در صورتی فعل و حرکت از حیوان تصور می شود که فعل آن بر ترکش اولویت داشته باشد. برخی از مصادیق این حرکت هست که از جنبه ای حرکت ارادی و از جنبه ای دیگر حرکت دیگری خوانده می شود. مثلا نفس به عقیده برخی از حکماء ، از جهت اینکه یک عمل ضروری است یک حرکت طبیعی شمرده می شود ولی از این جهت که شخص می تواند با اراده اش نفس ها را متقدم و متاخر کند یک حرکت ارادی نامیده می شود. و نیز در برخی موارد و مصادیق این حرکت اختلاف نظر وجود دارد. مانند "نبض" که به نظر عده ای یک عمل ارادی است ولی به نظر محققین، یک عمل طبیعی شمرده می شود.
حرکت ذاتی خودش بر دو نوع است؛ زیرا یا علت و سبب حرکت در خود متحرک است و یا خارج از آن. اگر علت حرکت خارج از حرکت باشد حرکت فسری محقق شده است و اگر در درون متحرک باشد؛ یا علت دارای شعور است که حرکت آنرا حرکت ارادی می نامند و یا بدون شعور است که این حرکت را حرکت طبیعی گویند. بنابراین، حرکت ارادی حرکتی است که مبدا آن در خود شیئ متحرک باشد به اضافه شعور و آگاهی وی به اینکه خودش مبدا حرکت است. مثل حرکت موجود زنده به اراده خودش. این حرکت همراه با شوق متحرک به حرکت است و حتما به خاطر غرضی انجام می شود؛ زیرا در صورتی فعل و حرکت از حیوان تصور می شود که فعل آن بر ترکش اولویت داشته باشد. برخی از مصادیق این حرکت هست که از جنبه ای حرکت ارادی و از جنبه ای دیگر حرکت دیگری خوانده می شود. مثلا نفس به عقیده برخی از حکماء ، از جهت اینکه یک عمل ضروری است یک حرکت طبیعی شمرده می شود ولی از این جهت که شخص می تواند با اراده اش نفس ها را متقدم و متاخر کند یک حرکت ارادی نامیده می شود. و نیز در برخی موارد و مصادیق این حرکت اختلاف نظر وجود دارد. مانند "نبض" که به نظر عده ای یک عمل ارادی است ولی به نظر محققین، یک عمل طبیعی شمرده می شود.
wikifeqh: بدن که مبدا قریب حرکت ارادی است. سپس مبدا بعدی، عزیمت و قصد نفس اراده کننده است که به آن شوق موکد نیز می گویند و مبدا دورتر تصور آن شیئ در ذهن شخص مرید حرکت است.
اقسام حرکت ارادی
حرکت ارادی از نظر نوع فاعل آن بر دو قسم است؛ ۱. حرکت بالرضا: حرکت بالرضا حرکتی است که در آن فاعلش علم به فعل خود دارد و فعل خود را اراده کرده است و علم تفصیلی او به فعلش عین فعل اوست و قبل از فعل، به جز علم اجمالی به فعل که از طریق علم به ذات خودش حاصل شده است علم دیگری ندارد. مانند انسان که صورتهای خیالی را ایجاد می کند و علم تفصیلی او به این صورتها عین واقعین آنهاست و انسان پیش از ایجاد این صورتها، به واسطه علم به ذات خود، علم اجمالی به آن صورتها نیز دارد. ۲. حرکت بالقصد: حرکتی است که در این فاعلش اراده فعل خود را دارد و قبل از این فعلش تفصیلا به آن آگاهی دارد ولی علم او مقرون به داعی و انگیزه زائدی است؛ مانند فاعلیت انسان در کارهای اختیاری خود.
اقسام حرکت ارادی
حرکت ارادی از نظر نوع فاعل آن بر دو قسم است؛ ۱. حرکت بالرضا: حرکت بالرضا حرکتی است که در آن فاعلش علم به فعل خود دارد و فعل خود را اراده کرده است و علم تفصیلی او به فعلش عین فعل اوست و قبل از فعل، به جز علم اجمالی به فعل که از طریق علم به ذات خودش حاصل شده است علم دیگری ندارد. مانند انسان که صورتهای خیالی را ایجاد می کند و علم تفصیلی او به این صورتها عین واقعین آنهاست و انسان پیش از ایجاد این صورتها، به واسطه علم به ذات خود، علم اجمالی به آن صورتها نیز دارد. ۲. حرکت بالقصد: حرکتی است که در این فاعلش اراده فعل خود را دارد و قبل از این فعلش تفصیلا به آن آگاهی دارد ولی علم او مقرون به داعی و انگیزه زائدی است؛ مانند فاعلیت انسان در کارهای اختیاری خود.
wikifeqh: حرکت_إرادی
کلمات دیگر: