مترادف چکی : یک جا، وزن ناکرده، بی متراژ، روی هم، تخمینی، اله بختکی
چکی
مترادف چکی : یک جا، وزن ناکرده، بی متراژ، روی هم، تخمینی، اله بختکی
فارسی به انگلیسی
by the job
indiscriminate, rough, spot, wholesale
مترادف و متضاد
۱. یکجا، وزنناکرده، بیمتراژ
۲. روی هم
۳. تخمینی
۴. الهبختکی
یکجا، وزنناکرده، بیمتراژ
روی هم
تخمینی
الهبختکی
فرهنگ فارسی
خریدوفروش یکجا، چیزی بدون شمردن ووزن کردن
( صفت ) داد و ستد اجناس و اشیائ و زن ناکرده و نپیموده .
( صفت ) داد و ستد اجناس و اشیائ و زن ناکرده و نپیموده .
فرهنگ معین
(چَ ) (ص نسب . ق . ) (عا. ) دادوستد اجناس و اشیاء وزن ناکرده و ناپیموده ، یک جا و یکباره و به صورت کلی .
لغت نامه دهخدا
چکی. [ چ َ / چ َک ْ کی ] ( اِ ) سوراخ میان سنگ آسیا که بدان سنگ بر دور محور گردش میکند. ( ناظم الاطباء ).
چکی. [ چ َ ] ( ق ) درتداول عامه ، اصطلاحی است در مبادله و فروش اجناس و اشیاء، بدین معنی که چیزی را ناسنجیده و نپیموده و وزن ناکرده داد و ستد کنند، چنانکه گویند: این گردوها. این کرباسها، این گندمها چکی به چند؟ تخمینی. چوب انداز. ناکش.بدون شمارش. بدون وزن. مقابل کش و منی :
این ته بساط حسن که داری چکی به چند
تا نقدجان بیارم و یکجا قپان کنم.
چکی. [ چ َ ] ( ق ) درتداول عامه ، اصطلاحی است در مبادله و فروش اجناس و اشیاء، بدین معنی که چیزی را ناسنجیده و نپیموده و وزن ناکرده داد و ستد کنند، چنانکه گویند: این گردوها. این کرباسها، این گندمها چکی به چند؟ تخمینی. چوب انداز. ناکش.بدون شمارش. بدون وزن. مقابل کش و منی :
این ته بساط حسن که داری چکی به چند
تا نقدجان بیارم و یکجا قپان کنم.
؟
چکی . [ چ َ ] (ق ) درتداول عامه ، اصطلاحی است در مبادله و فروش اجناس و اشیاء، بدین معنی که چیزی را ناسنجیده و نپیموده و وزن ناکرده داد و ستد کنند، چنانکه گویند: این گردوها. این کرباسها، این گندمها چکی به چند؟ تخمینی . چوب انداز. ناکش .بدون شمارش . بدون وزن . مقابل کش و منی :
این ته بساط حسن که داری چکی به چند
تا نقدجان بیارم و یکجا قپان کنم .
این ته بساط حسن که داری چکی به چند
تا نقدجان بیارم و یکجا قپان کنم .
؟
چکی . [ چ َ / چ َک ْ کی ] (اِ) سوراخ میان سنگ آسیا که بدان سنگ بر دور محور گردش میکند. (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
خریدوفروش یکجا، چیزی که بدون شمردن یا وزن کردن خریدوفروش شود.
دانشنامه عمومی
چَکی؛ شراره هایی که از هیزم در حال سوختن به اطراف پرت می شود.
چکی ممکن است در یکی از این سه معنا بکا ر رود:
زبان چکی که از زبان های اسلاوی مرکزی است و زبان رسمی کشور چک است.
مردم چک که از اقوام اسلاو هستند و بیشتر در جمهوری چک زندگی می کنند.
چکی به معنای شهروند کشور چک نیز تواند بود.
زبان چکی که از زبان های اسلاوی مرکزی است و زبان رسمی کشور چک است.
مردم چک که از اقوام اسلاو هستند و بیشتر در جمهوری چک زندگی می کنند.
چکی به معنای شهروند کشور چک نیز تواند بود.
wiki: بخش مرکزی شهرستان لارستان در استان فارس ایران است.
این روستا در دهستان حومه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
این روستا در دهستان حومه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
wiki: چکی (لارستان)
گویش مازنی
/chakki/ ماهی کپور متوسط & خرید کلی یک سری اجناس و کالاها
ماهی کپور متوسط
خرید کلی یک سری اجناس و کالاها
پیشنهاد کاربران
چکی. ( "چ " با آوای زبر ) ، ( مازنی ) ، دکمه قابلمه ای، جمعی ( در جمعی خریدن و یا جمعی فروختن کالا کاربرد دارد ) . "چکی خرین " ، "چکی فروش" - "خریدار جمعی" ، "فروشنده جمعی" .
کلمات دیگر: