کلمه جو
صفحه اصلی

نقده

مترادف و متضاد

tinsel (اسم)
پولک، نقده

فرهنگ فارسی

شهرستانی که در جنوب دریاچه رضائیه در استان چهارم واقع است و از بخشهای اشنویه و خانه تشکیل شده است . مرکز آن شهر نقده دارای ۲۳۸۳۶ تن سکنه است . مذهب اهالی شیعه سنی کلیمی و مسیحی است . محصولش غلات چغندر توتون برنج حبوبات .
گل و بوته ای که با نخ مخصوص ابریشمی زری یا نقره یی بر روی پارچه های گرانبها می انداختند نوعی رشته فلزی نوار مانند و بسیار باریک از نوع گلابتون وسایررشته های درخشان و زینتی که در یراق بافی و علاقه بندی و غیره بکار می رود .
دهی است از دهستان کرزان رود شهرستان تویسرکان در ۷ هزار گزی جنوب غربی تویسرکان در دامن. سردسیری واقع است . آبش از قنات محصولش غلات و انگور و لبنیات شغل اهالی زراعت و گله داری است .

فرهنگ معین

(نَ دِ یا دَ ) [ ازع . ] (اِ. ) گل و بوته ای که با نخ مخصوص ابریشمی زری یا نقره ای روی پارچه های گرانبها می انداختند، نوعی رشتة فلزی نوار مانند وبسیار باریک از نوع گلابتون و سایر رشته های درخشان و زینتی که در یراق بافی و علاقه بندی و غیره به کار می رود.

لغت نامه دهخدا

نقده . [ ن َ دَ / دِ ] (اِ) پولک های خرد سپید یا زرد که بر جامه دوختندی یا بر روی چسبانیدندی زینت را. (یادداشت مؤلف ). گل و بوته ای که با نخ مخصوص ابریشمی زری یا نقره ای بر روی پارچه های گرانبها می انداختند. نوعی رشته ٔ فلزی نوارمانند و بسیار باریک از نوع گلابتون وسایر رشته های درخشان و زینتی که در یراق بافی و علاقه بندی و غیره به کار می رود. (از فرهنگ فارسی معین ).


نقده . [ ن َ ق َ دِ ] (اِخ ) قصبه ای است از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه . در 95هزارگزی جنوب ارومیه در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 1160 تن سکنه دارد. آبش از کدارچای تأمین می شود. محصولش غلات و چغندر و توتون و برنج و حبوبات است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . این قصبه مرکز بخش و دهستان است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


نقده . [ ن ُ ق َدْ دِ ](اِخ ) دهی است از دهستان کرزان رود شهرستان تویسرکان ، در 7هزارگزی جنوب غربی تویسرکان ، در دامنه ٔ سردسیری واقع است و 287 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و انگور و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


نقدة. [ ن َ ق َ دَ ] (ع اِ) واحد نَقَد. رجوع به نقد شود. || ج ِ ناقد. رجوع به ناقِد شود.


نقدة. [ ن ِ دَ ] (ع اِ) زیره ٔ رومی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کراویا. (ناظم الاطباء).


نقدة. [ ن ُ دَ ] (ع اِ) نوعی از درخت . (آنندراج ) (از صحاح از اقرب الموارد). رجوع به نُقُد و نُقُدَة و نَقَدَة شود.


نقدة. [ ن ُ ق ُ دَ ] (ع اِ) واحد نُقُد. رجوع به نُقُد شود.


( نقدة ) نقدة. [ ن َ ق َ دَ ] ( ع اِ ) واحد نَقَد. رجوع به نقد شود. || ج ِ ناقد. رجوع به ناقِد شود.

نقدة. [ ن ُ ق ُ دَ ] ( ع اِ ) واحد نُقُد. رجوع به نُقُد شود.

نقدة. [ ن ُ دَ ] ( ع اِ ) نوعی از درخت. ( آنندراج ) ( از صحاح از اقرب الموارد ). رجوع به نُقُد و نُقُدَة و نَقَدَة شود.

نقدة. [ ن ِ دَ ] ( ع اِ ) زیره رومی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کراویا. ( ناظم الاطباء ).
نقده. [ ن َ دَ / دِ ] ( اِ ) پولک های خرد سپید یا زرد که بر جامه دوختندی یا بر روی چسبانیدندی زینت را. ( یادداشت مؤلف ). گل و بوته ای که با نخ مخصوص ابریشمی زری یا نقره ای بر روی پارچه های گرانبها می انداختند. نوعی رشته فلزی نوارمانند و بسیار باریک از نوع گلابتون وسایر رشته های درخشان و زینتی که در یراق بافی و علاقه بندی و غیره به کار می رود. ( از فرهنگ فارسی معین ).

نقده. [ ن َ ق َ دِ ] ( اِخ ) قصبه ای است از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان ارومیه. در 95هزارگزی جنوب ارومیه در جلگه معتدل هوائی واقع است و 1160 تن سکنه دارد. آبش از کدارچای تأمین می شود. محصولش غلات و چغندر و توتون و برنج و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. این قصبه مرکز بخش و دهستان است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

نقده. [ ن ُ ق َدْ دِ ]( اِخ ) دهی است از دهستان کرزان رود شهرستان تویسرکان ، در 7هزارگزی جنوب غربی تویسرکان ، در دامنه سردسیری واقع است و 287 تن سکنه دارد. آبش از قنات تأمین می شود. محصولش غلات و انگور و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ عمید

۱. نوعی گل وبوته که با رشته های زری یا نقره ای بر روی پارچه می دوزند.
۲. نوعی رشتۀ زری یا نقره ای از نوع گلابتون که در یراق دوزی و نقده دوزی به کار می رود.

دانشنامه عمومی

نَقَده یکی از شهرهای جنوبی استان آذربایجان غربی و مرکز شهرستان نقده است. این شهر در ۹۵ کیلومتری جنوب شرق ارومیه واقع شده است. تا سال ۱۳۴۶ شمسی شهر و شهرستان سولدوز شناخته می شد که در این سال طی مصوبه ای نام این شهر و شهرستان به نقده تغییر یافت
نغده: از زیورآلات زنان قره پاپاق
نقی ده: آبادی نقی (نقی خان بوزچلو: مالک اصلی شهر در دوران قاجار و پهلوی).
سولی دُوز: این اصطلاح در زبان ترکی آذربایجانی به دشت های هموار و پرآب اطلاق می شود.
۷۵ درصد شهر را آذربایجانی ها و ۲۵ درصد را سایر اقوام تشکیل میدهند.
جاذبه های گردشگری این شهر می توان هفت چشمه در ۳ کیلومتری جنوب غربی شهر نقده و درقسمت شرقی سلطان یعقوب واقع است در گذشته طعم و مزه هر چشم و آب جوشان هر یک از این ۷ نقطه با دیگری متفاوت بوده ودارای املاح معدنی بخصوصی می باشد. حوضی به شکل کوزه در پائین کوه ساخته شده این تفرجگاه امکاناتی مثل آب آشامیدنی ٬فضای سبز، امکانات رفاهی، ورزشی، خدماتی، درمانی، بهداشتی، غذاخوری، شهربازی، رستوران و پارکینگ را دارا می باشد. مردم نقده هر روز برای پیاده روی به این تفرجگاه می روند. رودخانه گادار وسد حسنلو و تالاب بین المللی پارک لاله اشاره داشت. شهرستان نقده منطقه ای کوهستانی است کوهای سلطان یعقوب و فیرنگی داغ و مهدی خان داغی و کوه های باباحسن داغی با ارتفاع ۲۰۰۰متر چشمه های طبیعی: از چشمه های نقده چشمه (شیخ معروف) درضلع جنوب که چشمه ای است معدنی و مؤثر برای درمان برخی بیماری های پوستی. بازارهای محلی: هر هفته بازار محلی به نام «جمعه بازار» در روز جمعه درمسیر جاده اشنویه برپا می شود.
تپه حسنلو در ۷ کیلومتری شهر نقده قرار دارد، یکی از تپه های باستانی ایران است که قدمت آن به بیش از ۶ هزار سال قبل از میلاد می رسد معروفترین اثر باستانی یافت شده در این محل جام طلای حسنلو است که به عصر آهن تعلق داشته و درموزه ایران باستان نگهداری می شود.

پیشنهاد کاربران

شهری عمدتا کردنشین که دارای جمعیتی از ارمنی ها وترک ها نیز می باشد، این شهر در استان ارومیه است

نقده در زبان ساکنان اصلی شهر که کورد هستند به معنی زمین حاصلخیز و آباد

پسندیده شده

نه قه ده
نه قه لاکپشت های کوچک که در آب زندگی میکنن
و چون دشت سندوس از قدیم پر آب بوده نه قه های زیادی در اطرافش بودن
به همین دلیل نه قه ده نامگذاری شد یعنی ده نه قه ها

شهری کردنشین در استان ارومیه


کلمات دیگر: