کلمه جو
صفحه اصلی

اوره

فارسی به انگلیسی

waterway, urea

urea


فرهنگ فارسی

( آوره ) ( اسم ) ابره ظهاره .
(اسم ) ماد. آلی ازت دار که از تجزی. مواد پروتیدی در بدن حاصل میشود و جزو ترکیبات آلی ادرار است . این ماده در کبد تولید میشود و بوسیل. ورید فوق کبدی در جریان عمومی خون داخل و بوسیل. کلیه ها جذب و در ترکیب ادرار وارد و دفع میگردد.
ده از دهستان مرکزی بخش نطنز شهرستان کاشان .

فرهنگ معین

( آوره ) (رَ ) (اِمر. ) معبر آب ، آبراهه .
(رِ ) ( اِ. ) ابره ، رویه ، رویة لباس .
(اَ رَ یا اُ رِ ) (اِ. ) = ابره : رویة جامه و قبا.
(رِ ) [ فر. ] (اِ. ) جوهر بول ، ماده ای آبی رنگ ، شور و تلخ تشکیل یافته از اکسیژن ، ازت ، هیدروژن و کربن .

(اَ رَ یا اُ رِ) (اِ.) = ابره : رویة جامه و قبا.


(رِ) [ فر. ] (اِ.) جوهر بول ، ماده ای آبی رنگ ، شور و تلخ تشکیل یافته از اکسیژن ، ازت ، هیدروژن و کربن .


لغت نامه دهخدا

( آوره ) آوره. [ رَ / رِ ] ( اِ ) اَبرَه. ظهاره.

آوره. [ رَه ْ ] ( اِ مرکب ) آبراهه. گذرگاه آب. معبر آب.
( اورة ) اورة. [ اَ وِ رَ ] ( ع ص ) ارض اورة؛ زمین سخت خشک. ( منتهی الارب ).
اوره. [ اَ رَ / رِ ] ( اِ ) ابره ، قبا و ابره رضایی و غیره. ( غیاث اللغات ). رویه قبا. ( انجمن آرا ). ابره است که روی قبا و کلاه وامثال آن باشد چه در فارسی با و واو بهم تبدیل می یابند. ( هفت قلزم ) ( آنندراج ) ( برهان ). ابره ، قبا و کلاه و جز آن در مقابل آستر. ( ناظم الاطباء ) :
حال مقلوب شد که بر تن دهر
اوره کرباس و دیبه آستر است.
خاقانی.
|| خوب ترین طرف جامه. || سطح از هر چیزی. ( ناظم الاطباء ).
- اوره افلاک ؛ فلک الافلاک و عرش. ( ناظم الاطباء ).

اوره. [ اَ رَه ْ ] ( اِ مرکب ) رهگذر آب. ( اوبهی ). آب راهه.

اوره. [ اَ رَه ْ ] ( ع ص ) گول و احمق. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). احمق. ( تاج المصادر بیهقی ). ابله.

اوره. [ رِ ] ( فرانسوی ، اِ ) به اصطلاح کیمیا، ماده ای است بی رنگ و بی بو و طعمش شبیه به طعم شوره که در بول تولید میگردد و چون با اکسیژن ترکیب یابد تولید اسید اوریک میشود و اورات ملحی است که از اسید اوریک با یک بزی حاصل میگردد. ( ناظم الاطباء ). ترکیب آلی سفید متبلور با فرمول شیمیایی 2( NH2 )CO در همه پستانداران و بعضی ماهیها عمده ترین محصول نهایی ازت دار سوخت وساز مواد پروتئینی است در بدن ( در پرندگان ، حشرات و اغلب ماهیها، محصول نظیر آن اسید اوریک است ). اوره نه فقط در ادرار پستانداران بلکه در خون و صفرا و شیر و عرق و سایر مایعات بدن آنها موجود است. ادرار انسان از 2 تا 5 درصد اوره دارد که در انسان بالغ در حدود روزی 30 گرم دفع میشود. اوره اولین ماده آلی است که مصنوعاً ( توسط ف. ولر ) ساخته شد ( 1828م. )، و این امر دارای اهمیت تاریخی است زیرا تا آن زمان دانشمندان معتقد بودند که مواد آلی فقط در تحت تأثیر «نیروی حیاتی » که در بدن موجودات زنده در کار است ممکن است تشکیل یابد و کشف ولر اولین ضربه ای بود که بر این نظریه که به نظریه نیروی حیاتی معروف است وارد شد. اوره برای تهیه کودهای شیمیایی و بعضی داروها و نیز در طب بکار میرود و از موارد استعمال عمده آن تهیه رزینهایی است که ازاوره و فورمالدئید بدست می آیند و در ساختن دسته ای از مواد پلاستیک بکار میبرند. ( دایرةالمعارف فارسی ).

اوره . [ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان دماوند. کوهستانی و سردسیر و دارای 450 تن سکنه است . آب آن از چشمه سار و محصول آنجا غلات ، بنشن ، سیب زمینی ، قیسی و میوجات سردسیری و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


اوره . [ اَ رَ / رِ ] (اِ) ابره ، قبا و ابره رضایی و غیره . (غیاث اللغات ). رویه ٔ قبا. (انجمن آرا). ابره است که روی قبا و کلاه وامثال آن باشد چه در فارسی با و واو بهم تبدیل می یابند. (هفت قلزم ) (آنندراج ) (برهان ). ابره ، قبا و کلاه و جز آن در مقابل آستر. (ناظم الاطباء) :
حال مقلوب شد که بر تن دهر
اوره کرباس و دیبه آستر است .

خاقانی .


|| خوب ترین طرف جامه . || سطح از هر چیزی . (ناظم الاطباء).
- اوره ٔ افلاک ؛ فلک الافلاک و عرش . (ناظم الاطباء).

اوره . [ اَ رَه ْ ] (ع ص ) گول و احمق . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). احمق . (تاج المصادر بیهقی ). ابله .


اورة. [ اَ وِ رَ ] (ع ص ) ارض اورة؛ زمین سخت خشک . (منتهی الارب ).


اوره . [ اَ رَه ْ ] (اِ مرکب ) رهگذر آب . (اوبهی ). آب راهه .


اوره . [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش نطنز شهرستان کاشان . کوهستانی و سردسیر و خوش آب و هوا و دارای 950 تن سکنه است . آب آن از 14 رشته قنات و محصولات آن غلات ، حبوبات ، میوجات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالی بافی است . عده ای از مردان جهت تأمین معاش به تهران میروند. معصومزاده و قلعه خرابه ای مشهور به وشاق از ابنیه ٔ باستانی آنجا است . مزرعه ٔ فتوح آباد جزء این ده است . در کوههای آن معدن آهن وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).


اوره . [ رِ ] (فرانسوی ، اِ) به اصطلاح کیمیا، ماده ای است بی رنگ و بی بو و طعمش شبیه به طعم شوره که در بول تولید میگردد و چون با اکسیژن ترکیب یابد تولید اسید اوریک میشود و اورات ملحی است که از اسید اوریک با یک بزی حاصل میگردد. (ناظم الاطباء). ترکیب آلی سفید متبلور با فرمول شیمیایی 2(NH2)CO در همه ٔ پستانداران و بعضی ماهیها عمده ترین محصول نهایی ازت دار سوخت وساز مواد پروتئینی است در بدن (در پرندگان ، حشرات و اغلب ماهیها، محصول نظیر آن اسید اوریک است ). اوره نه فقط در ادرار پستانداران بلکه در خون و صفرا و شیر و عرق و سایر مایعات بدن آنها موجود است . ادرار انسان از 2 تا 5 درصد اوره دارد که در انسان بالغ در حدود روزی 30 گرم دفع میشود. اوره اولین ماده ٔ آلی است که مصنوعاً (توسط ف . ولر) ساخته شد (1828م .)، و این امر دارای اهمیت تاریخی است زیرا تا آن زمان دانشمندان معتقد بودند که مواد آلی فقط در تحت تأثیر «نیروی حیاتی » که در بدن موجودات زنده در کار است ممکن است تشکیل یابد و کشف ولر اولین ضربه ای بود که بر این نظریه که به نظریه ٔ نیروی حیاتی معروف است وارد شد. اوره برای تهیه ٔ کودهای شیمیایی و بعضی داروها و نیز در طب بکار میرود و از موارد استعمال عمده ٔ آن تهیه ٔ رزینهایی است که ازاوره و فورمالدئید بدست می آیند و در ساختن دسته ای از مواد پلاستیک بکار میبرند. (دایرةالمعارف فارسی ).


فرهنگ عمید

= اَبره: حال مقلوب شد که بر تن دهر / اوره کرباس و دیبَه آستر است (خاقانی: ۶۶ ).
ماده ای بی رنگ و بی بو به صورت بلورهای سوزنی نازک که در کبد تولید می شود و همراه با ادرار از بدن انسان دفع می شود. نوع مصنوعی آن در صنعت و کشاورزی به عنوان کود کاربرد دارد.

= اَبره: ◻︎ حال مقلوب شد که بر تن دهر / اوره کرباس و دیبَه آستر است (خاقانی: ۶۶).


ماده‌ای بی‌رنگ و بی‌بو به‌صورت بلورهای سوزنی نازک که در کبد تولید می‌شود و همراه با ادرار از بدن انسان دفع می‌شود. نوع مصنوعی آن در صنعت و کشاورزی به عنوان کود کاربرد دارد.


دانشنامه عمومی

اوره (به انگلیسی: Urea) یا کاربامید (به انگلیسی: carbamide) یک ترکیب آلی با فرمول شیمیایی NH۲)۲CO) می باشد. این مولکول دارای دو گروه آمین (- NH۲) باقیمانده است، که به یک گروه کربونیل (- CO -) که گروهی عاملیست، اتصال می یابد.C(=O)(N)N
Carbamide carbonyl diamide carbonyldiamine diaminomethanal diaminomethanone
C(=O)(N)N
InChI=1S/CH4N2O/c2-1(3)4/h(H4,۲٬۳٬۴) YKey: XSQUKJJJFZCRTK-UHFFFAOYSA-N Y

دانشنامه آزاد فارسی

اورِه (urea)
مادۀ زاید تولیدشده در کبد پستانداران، حاصل تجزیۀ مواد نیتروژن دار، با فرمول CO(NH۲)۲ . کلیه ها این ماده را از خون جدا می کنند که به شکل ادرار در مثانه ذخیره می شود. شیمی دان آلمانی، فریدریش وهلر، در ۱۸۲۸ شیوۀ ساخت مصنوعی آن را یافت. در صنعت، برای ساختن پلاستیک ها یا رزین ها، اوره ـ فرمالدییدو ترکیبات دارویی و کودها مصرف می شود.

واژه نامه بختیاریکا

( اَوُره * ) کارهای جزئی و کم اهمیت؛ وسایل خانه؛ خرده کاری


کلمات دیگر: