کلمه جو
صفحه اصلی

اسباط


مترادف اسباط : احفاد، اولاد، فرزندان، نبیرگان، نوادگان

مترادف و متضاد

احفاد، اولاد، فرزندان، نبیرگان، نوادگان


فرهنگ فارسی

فرزندزادگان، نوادگان، نبیرگان، پسران پسر، پسران دختر، جمع سبط
( اسم ) جمع سبط پسران پسر و پسران دختر فرزندان فرزند نوگان نبیرگان نوادگان نبسگان .
ابن نصر مکنی به ابو یوسف .

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ سبط ، پسران پسر و پسران دختر.

لغت نامه دهخدا

اسباط. [ اَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. اسماعیل بن عبداﷲ سمویه از او روایت دارد و وی از ابی داود روایت کند. ابونعیم از او به وسایطی خبری نقل کند. (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 224).


اسباط. [ اَ ] (اِخ ) شیخ یوسف . متوفی بسال 300 هَ . ق . (حبیب السیر جزو3 از ج 2 ص 105).


اسباط. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سِبط. پسران پسر و پسران دختر. (غیاث ). فرزندان فرزند. || امم . || گروه ها از یهود.
- اسباط بنی اسرائیل ؛ قبایل آن . (منتهی الارب ). فرزندان یعقوب پیغمبر علیه السلام . (مهذب الاسماء). امت موسی (ع ) زیرا که امت او اولاد دوازده پسر یعقوب (ع ) بود. استعمال لفظ اسباط در اولاد یعقوب مثل استعمال لفظقبایل است در بنی اسماعیل و تسمیه ٔ اینان به اسباط وتسمیه ٔ آنان به قبائل برای آنست تا فرق باشد میان فرزندان اسماعیل و فرزندان اسحاق (ع ). (غیاث اللغات ).اسباط یعقوب ؛ دوازده پسر او: یوسف . بن یامین . یسّاخر(یسّاکار). یهودا. شمعون . لاوی (لیوی ). جادیه (گاد).ازّیر (آشیر). زبولون . نفتالی . روبن . دان . و قبایل دوازده گانه که از نسل این دوازده تنند نیز به اسباط بنی اسرائیل نامیده میشوند: قولوا آمنا باﷲ و ما انزل الینا و ما انزل الی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط و ما اوتی موسی و عیسی و ما اوتی النبیون من ربهم لانفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون . (قرآن 136/2). و رجوع به عقد الفرید ج 2 ص 238 ، 239 وج 7 ص 298 شود.
|| ج ِ سَبط. گیاهان تر و تازه ٔ نصی .


اسباط. [ اَ ](اِخ ) ابن ابراهیم المعدل المدینی . متوفی بسال 340 هَ . ق . وی از احمدبن خشنام و ابراهیم بن سعدان و ابن ابی عاصم روایت دارد. ابونعیم از او به وسایطی حدیثی از رسول (ص ) روایت کرده است . (ذکر اخبار اصبهان تألیف ابی نعیم چ لیدن سال 1931 م . ج 1 صص 223 - 224).


اسباط. [ اِ ] (ع مص ) خاموش شدن از بیم و سر فرودافکندن . (منتهی الارب ). || بر زمین دوسیدن از ضرب و زخم یا بیماری . دوسیدن به زمین و دراز گشتن از ضرب . (منتهی الارب ). || چشم فروخوابانیدن در خواب : اسبط فی نومه . (منتهی الارب ). || اسباط از امری ؛ غفلت ورزیدن از آن : اسبط عن الامر. (منتهی الارب ). || گوالیدن چیزی از درازا و پهنا. || گسترده شدن . || افتادن چنانکه حرکت نتواند. || سَبطناک شدن زمین . (منتهی الارب ).


اسباط. [اَ ] (اِخ ) ابن واصل الشیبانی . جاحظ در البیان و التبیین (چ سندوبی ج 1 ص 38) بیتی ازو نقل کرده است .


اسباط. [ اَ ] (اِخ ) ابن نصر، مکنی به ابی یوسف . محدث است .


اسباط. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ سِبط. پسران پسر و پسران دختر. ( غیاث ). فرزندان فرزند. || امم. || گروه ها از یهود.
- اسباط بنی اسرائیل ؛ قبایل آن. ( منتهی الارب ). فرزندان یعقوب پیغمبر علیه السلام. ( مهذب الاسماء ). امت موسی ( ع ) زیرا که امت او اولاد دوازده پسر یعقوب ( ع ) بود. استعمال لفظ اسباط در اولاد یعقوب مثل استعمال لفظقبایل است در بنی اسماعیل و تسمیه اینان به اسباط وتسمیه آنان به قبائل برای آنست تا فرق باشد میان فرزندان اسماعیل و فرزندان اسحاق ( ع ). ( غیاث اللغات ).اسباط یعقوب ؛ دوازده پسر او: یوسف. بن یامین. یسّاخر( یسّاکار ). یهودا. شمعون. لاوی ( لیوی ). جادیه ( گاد ).ازّیر ( آشیر ). زبولون. نفتالی. روبن. دان. و قبایل دوازده گانه که از نسل این دوازده تنند نیز به اسباط بنی اسرائیل نامیده میشوند: قولوا آمنا باﷲ و ما انزل الینا و ما انزل الی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط و ما اوتی موسی و عیسی و ما اوتی النبیون من ربهم لانفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون. ( قرآن 136/2 ). و رجوع به عقد الفرید ج 2 ص 238 ، 239 وج 7 ص 298 شود.
|| ج ِ سَبط. گیاهان تر و تازه نصی.

اسباط. [ اِ ] ( ع مص ) خاموش شدن از بیم و سر فرودافکندن. ( منتهی الارب ). || بر زمین دوسیدن از ضرب و زخم یا بیماری. دوسیدن به زمین و دراز گشتن از ضرب. ( منتهی الارب ). || چشم فروخوابانیدن در خواب : اسبط فی نومه. ( منتهی الارب ). || اسباط از امری ؛ غفلت ورزیدن از آن : اسبط عن الامر. ( منتهی الارب ). || گوالیدن چیزی از درازا و پهنا. || گسترده شدن. || افتادن چنانکه حرکت نتواند. || سَبطناک شدن زمین. ( منتهی الارب ).

اسباط. [ اَ ]( اِخ ) ابن ابراهیم المعدل المدینی. متوفی بسال 340 هَ. ق. وی از احمدبن خشنام و ابراهیم بن سعدان و ابن ابی عاصم روایت دارد. ابونعیم از او به وسایطی حدیثی از رسول ( ص ) روایت کرده است. ( ذکر اخبار اصبهان تألیف ابی نعیم چ لیدن سال 1931 م. ج 1 صص 223 - 224 ).

اسباط. [ اَ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ. اسماعیل بن عبداﷲ سمویه از او روایت دارد و وی از ابی داود روایت کند. ابونعیم از او به وسایطی خبری نقل کند. ( ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 224 ).

اسباط. [ اَ ] ( اِخ ) ابن نصر، مکنی به ابی یوسف. محدث است.

اسباط. [اَ ] ( اِخ ) ابن واصل الشیبانی. جاحظ در البیان و التبیین ( چ سندوبی ج 1 ص 38 ) بیتی ازو نقل کرده است.

فرهنگ عمید

= سبط

سبط#NAME?


دانشنامه آزاد فارسی

اَسْباط
(صورتِ مفرد آن: سِبْط، که معرّب از سَبْط در عبری است؛ به معنای فرزند، فرزندزاده، به ویژه نوۀ دختری، توسّعاً یعنی ذرّیه و با توسّع بیشتر برابر با قوم و قبیله) نام عام دوازده سبط بنی اسرائیل. چون اسرائیل لقب یعقوب است به این دوازده پسر او و فرزندان و فرزندزادگان آنان بنی اسرائیل می گویند. نام دوازده پسر یعقوب از این قرار است: رئوبین (روبین)، شمعون، لاوی، یهودا، یسّاکار، زبولون، دان، نفتالی، جاد، اشیر، بنیامین و یوسف. لاوی و یوسف شخصاً در شمار اسباط دوازده گانه نیستند، ولی دو فرزند یوسف به نام های منسّی (منشی) و افرائیم سرسلسلۀ دو سبط دیگرند که جمعاً دوازده سبط (اسباط) یا بنی اسرائیل را تشکیل می دهند. از اسباط پنج بار در قرآن یاد شده است (بقره، ۱۳۶، ۱۴۰؛ آل عمران، ۸۴؛ نساء، ۱۶۳؛ و اعراف، ۱۶۰).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اسباط اسم عام انبیای بنی اسرائیل یا پیامبرانی از آل یعقوب، یا عنوان کلی قبایل بنی اسرائیل است.
اسباط واژه ای عربی و جمع سبط (به کسر سین) است به معنی نوه یا فرزند فرزند. استعمال لفظ اسباط در قرآن فقط درباره بنی اسرائیل (فرزندان یعقوب) می باشد.
لفظ اسباط پنج بار در قرآن آمده و در میان اسباط، پیامبرانی مبعوث شده که به انبیای بنی اسرائیل مشهورند. زمانی که ذریه یعقوب (علیه السلام) زیاد شدند (اولاد او دوازده تن بودند)، در اراضی فلسطین در شرق دریای روم منتشر می شوند و قبائلی می گردند که آنان را اسباط و بنی اسرائیل می نامند .
به تعبیر دیگر، اسباط بنی اسرائیل، دوازده تیره و ملت بودند که هر تیره از آنان به یکی از فرزندان یعقوب (علیه السلام) منتهی می شوند .

استعمال لفظ اسباط
استعمال لفظ اسباط در اولاد یعقوب (علیه السلام) مثل استعمال لفظ قبائل است در فرزندان اسماعیل (علیه السلام) و برای اینکه میان فرزندان اسماعیل و فرزندان اسحاق (پدر یعقوب) فرق باشد، اینگونه خوانده شده اند . اسباط دوازده گانه با تقسیم زمینها میان خود، هر یک دارای رئیس و استقلال شده و با حفظ ارتباط تا زمان مرگ سلیمان (علیه السلام) در سرزمین واحدی می زیسته اند، اما بعد از مرگ وی دشمنی میان آنها بالا می گیرد و سرزمین به دو بخش تجزیه می شود.
برخی از آنان بر ایمان خود و توحید باقـی می مـانند ولـی اکثر آنها کافر می شوند و حتی بت پرست می گردند . «قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَینَا وَمَا أُنزِلَ إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَقَ وَ یعْقُوبَ وَ الأسْبَاطِ» «بگوئید ما به خدا ایمان آورده ایم و به آن چه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و (پیامبرانی از فرزندان او) نازل گردید.»
این آیه اسباط را جزء کسانی می شمارد که آیات بر آنها نازل شده و نسبت دادن نزول آیات بر همه آنها از این جهت بوده که در میان آنها پیامبرانی بوده است، لذا منظور آیه خود فرزندان یعقوب نیست . نکته دیگر اینکه ذکر اسباط پس از یعقوب (علیه السلام) در این آیه و آیات دیگر نشان می دهد که اسباط در دوره تاریخی پس از یعقوب و پیش از موسی (علیه السلام) می زیسته اند : «وَأَوْحَینَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإْسْحَقَ وَیعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ» «و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (بنی اسرائیل) و... وحی نمودیم»
این آیه در رد تبعیض میان انبیای الهی آمده و پیامبر بودن آنان را می ر ساند، اما باز هم هویت آنان مورد اختلاف است. اهل سنت آنها را همان فرزندان دوازده گانه یعقوب (علیه السلام) می دانند، اما اموری چون حسادت، توطئه برای قتل یوسف (علیه السلام)، به چاه افکندن او، دروغگویی برای فریب پدر و گمراه خواندن او، اتهام دزدی به یوسف (علیه السلام) و... از ساحت انبیا به دور است .

علت جمع بودن اسباط
نام بردن اسباط در قالب لفظ جمعی و پرهیز از ذکر نام یکایک آنها می تواند از پایین بودن مقام و منزلت اسباط نسبت به پیامبران مذکور حکایت کند : «وَمِن قَوْمِ مُوسَی أُمَّةٌ یهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یعْدِلُونَ وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَی عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا...» «و از قوم موسی گروهی هستند که به سوی حق هدایت می کنند و به حق و عدالت حکم می نمایند. ما آنها را به دوازده گروه تقسیم کردیم.»
در این آیه مراد تیره ها و گروه‏های دوازده گانه قوم موسی (علیه السلام) است، سبب دسته بندی یاد شده را که بنابر ظاهر آیات در زمان موسی (علیه السلام) روی داده است، تسهیل در اداره امور آنان و پیشگیری از اختلاف می دانند.
قرآن در ادامه نعمتهای نازل شده بر اسباط را برشمرده (همانند ۱۲ چشمه، سایبانی از ابر، من و سلوی، اجازه سکونت در بیت المقدس، آمرزش گناهان و ...) و بیان می کند که چگونه به رغم وجود همه این نعمت ها دست به نافرمانی، ستمگری و تحریف کلام الهی زده و گرفتار عذاب شدند.

استعمال سبط و بسط
...


کلمات دیگر: