مترادف تفخیم : اعظام، بزرگ داشت، گرامی داشت، بزرگ شمردن، بزرگ گردانیدن، گرامی داشتن
تفخیم
مترادف تفخیم : اعظام، بزرگ داشت، گرامی داشت، بزرگ شمردن، بزرگ گردانیدن، گرامی داشتن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
فعل
اعظام، بزرگداشت، گرامیداشت
بزرگ شمردن، بزرگ گردانیدن، گرامی داشتن
۱. اعظام، بزرگداشت، گرامیداشت
۲. بزرگ شمردن، بزرگ گردانیدن، گرامی داشتن
فرهنگ فارسی
بزرگ کردن، بزرگ شمردن، گرامی داشتن
( مصدر ) ۱ - بزرگ داشتنبزرگ گردانیدن . ۲ - حرف را بی اماله خواندن . ۳ -( اسم ) بزرگداشت اعظام . جمع : تفخیمات .
( مصدر ) ۱ - بزرگ داشتنبزرگ گردانیدن . ۲ - حرف را بی اماله خواندن . ۳ -( اسم ) بزرگداشت اعظام . جمع : تفخیمات .
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) بزرگ داشتن ، بزرگ گردانیدن .
لغت نامه دهخدا
تفخیم. [ ت َ ] ( ع مص ) بزرگ گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). بزرگ داشتن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بزرگ کردن. ( غیاث اللغات ). بزرگ داشتن و بزرگ قدر گردانیدن کسی را. ( از اقرب الموارد ) : و اگر این عزیمت به نفاذ رسانی و به مضامت جانب او و انخراط در سلک خدمت او رغبت نمایی هرآنچه توقع افتد از ترتیب و ترحیب و اکرام وانعام و تفخیم و تقدیم درباره تو تمام رسد. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 264 ). || اماله ناکردن حرف را. ( زوزنی ). حرف را بی اماله خواندن و الف تفخیم ضد الف اماله است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). || ( اِ ) عبارت است از فتح که از مصطلحات علم قرائت است. گویند مستحب است که کلام اﷲ را با مراعات تفخیم قرائت کنند. چنانکه در حدیث آمده که : نزل القرآن بالتفخیم. حلیمی گفته یعنی باید قرآن را بنحوی قرائت کرد که آهنگ آواز خواننده به آهنگ صدای زنان مانند نشود و نباید صدا چندان به آهنگ ریز برآید که شنونده گمان برد که صدای زن است. و کراهتی که در اماله مختار پاره ای از قراء است در تفخیم نباشد. برخی گفته اند: ممکن است قرآن با مراعات تفخیم نازل شده باشد. تا در مواقعی که اماله مستحسن است دفع کراهت آن نیز بشود. و ترقیق مقابل با تفخیم است. ( از اقرب الموارد ) ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
فرهنگ عمید
بزرگ کردن، بزرگ شمردن، گرامی داشتن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تَفخیم به معنای درشت و محکم ادا کردن حرف می باشد و از آن به مناسبت در باب صلات سخن رفته است.
تفخیم به مفهوم نخست از اصطلاحات علم تجوید و عبارت است از تلفّظ درشت و محکم حرف؛ بهگونهای که هنگام ادا دهان از صدای آن پر شود. این صفت برای حروف استعلاء (خ، ص، ض، ط، ظ، ع، ق) و نیز برای دو حرف «ل» و «ر» ذکر شده است.
رعایت تفخیم در نماز
رعایت تفخیم در نماز همانند دیگر صفات حروف ـ که موجب نیکو شدن قرائت و تجوید میگردد ـ واجب نیست؛ لیکن مستحب است. برخی در استحباب آن نیز اشکال کردهاند.
در خصوص تکبیرة الاحرام، برخی فقها رعایت تفخیم در «ل» لفظ جلاله «اللّه» و «ر» در «اکبر» را احتیاط مستحب و برخی سزاوار دانستهاند.
تفخیم به مفهوم نخست از اصطلاحات علم تجوید و عبارت است از تلفّظ درشت و محکم حرف؛ بهگونهای که هنگام ادا دهان از صدای آن پر شود. این صفت برای حروف استعلاء (خ، ص، ض، ط، ظ، ع، ق) و نیز برای دو حرف «ل» و «ر» ذکر شده است.
رعایت تفخیم در نماز
رعایت تفخیم در نماز همانند دیگر صفات حروف ـ که موجب نیکو شدن قرائت و تجوید میگردد ـ واجب نیست؛ لیکن مستحب است. برخی در استحباب آن نیز اشکال کردهاند.
در خصوص تکبیرة الاحرام، برخی فقها رعایت تفخیم در «ل» لفظ جلاله «اللّه» و «ر» در «اکبر» را احتیاط مستحب و برخی سزاوار دانستهاند.
wikifeqh: تفخیم
کلمات دیگر: