کلمه جو
صفحه اصلی

گستره موضوع فقه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نوشتار حاضر به گستره فقه و دایره موضوع این دانش می پردازد و به این سؤال پاسخ می دهد که» آیا دانش فقه، تنها به رفتارهای ظاهری و جوارحی مکلفان نظر دارد و یا رفتارهای باطنی و جوانحی را نیز دربرمی گیرد؟ و صرف نظر از قلمرو فقه موجود، آیا رفتارهای جوانحی نیز متصف به احکام پنج گانه می شوند؟ مقاله پیش رو، دیدگاه عدم شمول را مطرح می نماید و با ریشه یابی این نظریه، نتیجه می گیرد که خروج یا اخراج رفتارهای اختیاری جوانحی از دایره موضوع فقه ، به تدریج صورت گرفته و ترویج شده است.
دانش فقه از احکام شرعی سخن می گوید و چون موضوعِ احکام شرعی، افعال مکلفان است (صرف نظر از وفاق بیان شده در تعیین موضوع فقه، می توان از زوایه محمول فقه نیز به تعیین مرز موضوع فقه پرداخت. محمول فقه احکام تکلیفی و وضعی است (هرچند در باب ماهیت حضور احکام وضعی در فقه، برخی آن ها را مبنای احکام تکلیفی می دانند و شماری آن را مُنتَزَع از احکام تکلیفی). موضوع احکام تکلیفی، تنها رفتارهای اختیاری مکلفین است و موضوع احکام وضعی، رفتارهای اختیاری و غیراختیاری (و اعیان خارجی). بنابراین مطلق افعال مکلفین، موضوع فقه قرار می گیرد.) موضوع دانش فقه نیز رفتار مکلفان را دربر می گیرد؛ و همانطور که در تعریف دانش فقه، وفاقی بین عامه و خاصه دیده می شود، در تعیین موضوع دانش فقه نیز چنین اتفاق نظری وجود دارد؛ اما گستره موضوع فقه تا کجاست؟ آیا موضوع فقه، شامل تمام گونه های رفتاری می شود؟ آیا افعال درونی، اخلاقی و ذهنی را نیز شامل می شود؟ آیا از میان رفتارهای جوارحی، رفتارهای سیاسی، اجتماعی نیز در دایره فقه جای دارند؟ این نوشتار تنها به پرسش اول می پردازد و درصدد پاسخ به آن است. برای شفاف تر شدن مسئله، شایسته است تبیینی از» رفتار «و» رفتارهای جوانحی «ارائه شود.
مفهوم شناسی رفتار
واژه» رفتار «به معنای مصدری و اسم مصدری در فارسی به کار می رود. در ادبیات قدیم، به معنای مصدری» رفتن «، استعمال می شد و در کاربرد پسین آن، به معنای اسم مصدری» کنش یا واکنش های انسان ها یا جانوران در پاسخ به محرک های داخلی یا خارجی « به کار می رود. همچنین واژه» فعل «در فارسی به معانیِ» عمل، کار، کردار و آنچه شخص انجام می دهد «استعمال می شود. بنابراین کلمه فعل، تقریباً مترادف با واژه رفتار است.در اصطلاح فلاسفه،» فعل «به معنای مؤثر بودن شیی ء در شی ء دیگر است؛ مانند افعال طبیعی از قبیل تأثیر آتش در گرم شدن. در این جریان، آتش، فاعل و شی ء گرم شونده، منفعل است؛ افعال مصنوعی نیز این گونه اند. همچنین به تأثیر سخنران در شنونده، و تأثیر مربی در کودک، و تأثیر پزشک در بهبودی بیمار، و نیز به هر کاری، چه ارادی چه غیرارادی، که انسان بدان اقدام کند، فعل گفته می شود؛ در علم اخلاق نیز به تأثیر موجود عاقل، از آن جهت که غرض و هدفی دارد، فعل گفته می شود؛ مانند شجاعت که فعلی ارادی است و لازم نیست با حرکت محسوس دائمی همراه باشد.
معنای رفتار در علوم رفتاری
رفتار در علوم رفتاری ، به معانی ذیل به کار می رود:۱. پاسخ قابل مشاهده.۲. هر فعالیت و عملی که موجود زنده انجام می دهد و متضمن کارهای بدنی آشکار و پنهان، اعمال فیزیولوژیک، عاطفی، و فعالیت عقلی است. این اصطلاح برای هر عمل خاص یا مجموعه اعمال به کار می رود.۳. بازتاب یا مجموعه بازتاب های فرد نسبت به یک وضع .۴. حرکت و جنبش (عضلی یا غُدَدی)، ترکیبی از حرکات یا مجموعه حرکات.۵. به نظر گروهی از رفتارگرایان، منظور از رفتار، عمل عضله ها و غُدّه های ظاهری است که مشاهده آن ها ممکن باشد. ملاحظه می شود که نسبت تعاریف فلسفی و اخلاقی از رفتار، با تعریف علوم رفتاری، اجمال و تفصیل است. در برخی علوم رفتاری، حتی جنبش عضلانی و غددی نیز رفتار تلقی می شود؛ اما تعریف و محدوده رفتار در دانش فقه چیست؟
انواع رفتار انسانی
...


کلمات دیگر: