مترادف کنه : اساس، اصل، پایه، جوهر، ذات، ته، ژرفا، عمق
برابر پارسی : سرشت، جم
tick
depth, bottom, [fig.] essence, substance
end, essence, genius, interior, root, substance
۱. اساس، اصل، پایه، جوهر، ذات
۲. ته، ژرفا، عمق
اساس، اصل، پایه، جوهر، ذات
ته، ژرفا، عمق
(کُ) [ ع . ] (اِ.) حقیقت ، باطن ، پایان هر چیز.
( ~ .) (اِ.) فتیلة چراغ ، پلیته .
(کُ نَّ یا نُِ) [ ع . کنة ] (اِ.) سایبان بالای در.
(کَ نِ) (اِ.) 1 - حشرة ریزی که به پوست بدن حیوان یا انسان می چسبد و از طریق منافذ پوست خون را می مکد. 2 - کنایه از: آدم سمج و پررو.
رودکی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 507).
ناصرخسرو.
سعدی .
سعدی .
کنة. [ ک َن ْ ن َ ] (ع اِ) زن پسر یا زن برادر. ج ، کَنائِن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از دهار) (مهذب الاسماء).
کنة. [ ک ِن ْ ن َ ] (ع اِ) کِن ّ. پوشش هر چیزی و پرده ٔ آن . ج ، اَکنان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). هر چیزی که بدان چیزی رانگاه دارند و هر چه بدان چیزی را بپوشانند و پرده وچتر و سایبان . (ناظم الاطباء). || سرای و خانه . (از منتهی الارب ). || سپیدی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
کنة. [ ک ُن ْ ن َ ] (ع اِ) کنه . سایبان . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پیچه یعنی پوشش بالای در خانه یا سایبان بالای در. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خانه ٔ خرد اندرون خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چوبی باشد پهنا که هر دو طرف آن در دیوار کرده بر آن متاع خانه نهند. ج ، کُنّات . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رف ّ. ج ، کِنان . کنات . (از اقرب الموارد).
منجیک (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 487).
کنه . [ ک َن ْ ن َ ] (اِخ ) کلنه . (قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به کلنه در همین لغت نامه و ایران باستان ج 1 ص 445 شود.
۱. (زیستشناسی) جانوری از خانوادۀ بندپایان با زندگی انگلی که بهوسیلۀ خرطوم خود خون حیوانات را میمکد.
۲. (اسم، صفت) [مجاز] کسی که در امری سماجت بسیار کند؛ بدپیله؛ سمج: عجب آدم کنهای هستی!.
۱. اصل؛ گوهر؛ حقیقت.
۲. [قدیمی] پایان؛ نهایت چیزی.
سایهبان بالای در؛ سقف یا پوشش بالای در خانه.
فتیلۀ چراغ: ◻︎ کنه را در چراغ کرد سبک / پس در او کرد اندکی روغن (رودکی۱: ۹۱).
کُنه روسری مستطیل شکل زنان یاسوجی
کَنِه ( kane): در معنای علمی و بیولوژیک: کَنه ها از جانوران کوچک انگلی هستند. کنه ها بندپا هستند و از نظر علمی به دو گروه کنه های حیوانی یا Ticks و سایر کنه ها یا MItes تقسیم می شوند که گروه اخیر را برخی هیره می نامند. در باور عامه نام کنه فقط به کنه های حیوانی اطلاق می شود که این نوع کنه ها از راه خوردن خون پستانداران، پرندگان و گاه خزندگان و دوزیستان تغذیه می کنند. کنه ها به همراه هیره ها زیرردهٔ کنه سانان (Acarina) را تشکیل می دهند. کنه ها دارای انواع یک میزبانه، دومیزبانه و سه میزبانه هستند. کنه های ایکسودس، هیالوما و بوافیلوس از خانواده سخت کنه ها عمدتاً در نشخوارکنندگان ایجاد بیماری می کنند. کنه های مرغی (ارگاس پریسکوس) از خانوادهٔ نرم کنه ها هستند. استفاده از انواع سموم حشره کش مانند کومافوس، فن والریت، پرمترین و فلومترین در مبارزه با این انگل ها مؤثر است. [Chisholm, Alec H.". The Australian Encyclopaedia. Sydney:Halstead Press. 1963] ریشه ی واژه: همان طور که اشاره شد این اسم خاص و دربرگیرنده ی پاره ای از جانوران است؛اما با توجه به تحقیقات بدست آمده از دانش زبانی , علت نام گذاری این حیوان به واسطه ی خصوصیات این جانور است؛واژه ی کنه خاستگاه پارسی دارد و اشتقاقی از مصدر فعل [کَندَن] است.علت این نام گذاری ویژگی کندن و گزیدن این جانور است. [رگه ی پاره ای از واژگان پارسی/مهندس هومن نانکلی/انشارات نوید شیراز/1389] معنای استعاری و کنایی: با توجه به مطالب ذکر شده و خصوصیات این جانور؛ به فردی که مانند این حشره رفتار و به اصطلاح سِمِج است کنه میگویند. [مثل کنه چسبیدن ؛ سماجت به خرج دادن . اصرار و ابرام بسیار کردن.] (فرهنگ فارسی معین ).
اجاق گلی
نوعی بیماری و درد که در قسمت سینه ی آدمی پدید آید
برای چه کسی؟
کنده ی درخت