کلمه جو
صفحه اصلی

کنه


مترادف کنه : اساس، اصل، پایه، جوهر، ذات، ته، ژرفا، عمق

برابر پارسی : سرشت، جم

فارسی به انگلیسی

tick


depth, bottom, [fig.] essence, substance


end, essence, genius, interior, root, substance, chigger, tick, depth, bottom, [fig.] essence

end, essence, genius, interior, root, substance


مترادف و متضاد

۱. اساس، اصل، پایه، جوهر، ذات
۲. ته، ژرفا، عمق


اساس، اصل، پایه، جوهر، ذات


ته، ژرفا، عمق


فرهنگ فارسی

اقتصاددان فرانسوی ( و.۱۶۹۴- ف. ۱۷۷۴م. ) وی پسر یکی از وکلای دعاوی پاریس بود که روزگار جوانی را بکشاورزی گذراند و چون در جراحی اشتهار داشت بدربار لویی پانزدهم بعنوان طبیب مخصوص راه یافت - پس از مدتی برشته اقتصاد توجهی مخصوص پیدا کرد و بدستیاری پادشاه فرانسه دو کتاب یکی بنام : [ لوحه اقتصادی ] و دیگری : [ راهنمایی های عمومی حکومت اقتصادی در کشور کشاورزی ] منتشر ساخت . وی موسس مکتب فیزیوکراتها در اقتصاد بود و خلاصه آرائ او اینست : [ زمین اساس ثروت و بزرگترین مولد ثروت حقیقی است ] وی طرفدار آزادی صنعت و بازرگانی بود و شعار معروف : [ بگذار بشود بگذار بگذرد ] از اوست .
اصل وگوهروحقیقت وپایان ونهایت چیزی
( اسم ) پوشش بالای در خانه سایبان بالای در پیچه .
کن پوشش هرچیزی و پرده آن یا سرای و خانه یا سپیدی

فرهنگ معین

(کُ ) [ ع . ] (اِ. ) حقیقت ، باطن ، پایان هر چیز.
( ~ . ) (اِ. ) فتیلة چراغ ، پلیته .
(کُ نَّ یا نُِ ) [ ع . کنة ] (اِ. ) سایبان بالای در.
(کَ نِ ) (اِ. ) ۱ - حشرة ریزی که به پوست بدن حیوان یا انسان می چسبد و از طریق منافذ پوست خون را می مکد. ۲ - کنایه از: آدم سمج و پررو.

(کُ) [ ع . ] (اِ.) حقیقت ، باطن ، پایان هر چیز.


( ~ .) (اِ.) فتیلة چراغ ، پلیته .


(کُ نَّ یا نُِ) [ ع . کنة ] (اِ.) سایبان بالای در.


(کَ نِ) (اِ.) 1 - حشرة ریزی که به پوست بدن حیوان یا انسان می چسبد و از طریق منافذ پوست خون را می مکد. 2 - کنایه از: آدم سمج و پررو.


لغت نامه دهخدا

کنه. [ ک َ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) جانوری که بر بدن گوسفند و شتر و گاو و خر و سگ امثال اینها چسبد و مانند شپش خون خورد و به عربی قراد گویندش و اگر خون او را در شراب داخل کنند و خورند در دم مستی آرد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از غیاث ). جانورکی که بر بدن گوسپند و شتر و گاو و خر و سگ و مرغ و جز آن چسبد و به تازی قراد گویند. ( ناظم الاطباء ). جانوری خرد باشد که در چهارپا افتد. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 487 ). قراد. ( بحر الجواهر ) ( منتهی الارب ). طلح. ( منتهی الارب ). جانوری است خرد که برچهارپایان افتد چون گوسفند و شتر و امثال آن. جانورکی است خرد به اندازه لپه و گاه بزرگتر چون نیمه لوبیایی که از تن حیوان چون مرغ و شتر و گاو و گوسفندخون مکد و البته در علم آن به انواعی باشد. نام انواعی از حشرات خرد به اندازه لپه و ماش تا لپه نخودی درشت که بر تن گوسفند و اشتر و آدمی و دیگر جانوران چسبد و خون مکد و جای نیش آن برآماسد و درد کند و باشد که جانوری یا آدمی را سخت مسموم سازد با مدتی دراز. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). جانوری است از شاخه بندپایان از رده عنکبوتان و از دسته کنه ها . کنه ها اکثر طفیلی پستانداران از قبیل دامها و سگ و گربه و انسان می شوند و از خون آنها تغذیه می کنند. کنه سگ شبیه دانه کرچک است و بر روی پوست سگ و دیگر پستانداران محکم می چسبد و از خون حیوان تغذیه می نماید و بدنش بسیار حجیم می شودو به انسان نیز حمله می کند. کنه پرندگان که معمولاً بر روی پوست پرندگان استقرار می یابد و خون آنها را می مکد به انسان نیز حمله می کند. نوعی از کنه ها به نام غریب گز در کاروانسراها و اماکن عمومی قدیمی فراوان است و گزش آن انسان را دچار تب راجعه می کند. جلم.قراد. کنه ها راسته مشخص از رده عنکبوتیان و از شاخه بندپاییان که اکثر جانوران آن خطرناک و طفیلی دیگر پستانداران ( از جمله انسان ) می شوند و سبب بروز و اشاعه امراض ساری و عفونی از قبیل تب راجعه و جرب می گردند. کنه ها دارای قدی کوچک می باشند و بدنشان فقط از یک قطعه ساخته شده و اثر بندبندی در خارج نمایان نیست و سفالوتوراکس و شکم فقط به وسیله شیاری از هم جدا شده که حرکاتی در آن بند صورت نمی گیرد. نوع زندگی کنه ها متغیر است. بعضی از طعمه های زنده تغذیه می کنند و برخی از مواد آلی وگروهی بسیار انگلی هستند و از خون پستانداران و انسان تغذیه می نمایند. ( فرهنگ فارسی معین ) :

کنه . [ ک َن ْ ن َ / ن ِ ] (اِ) پلیته ٔ چراغ بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 507). فتیله ٔ چراغ . پلیته . (فرهنگ فارسی معین ) :
کنه رادر چراغ کرد سبک
پس در او کرد اندکی روغن .

رودکی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 507).



کنه . [ ک ُن ْه ْ ] (ع اِ) گوهر هر چیزی و پایان آن و اندازه و هنگام و وجه و روی آن و از این فعلی مشتق نمی شود.(از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). یقال : عرفته کنه المعرفة؛ شناختم آن را به حقیقت شناسائی . و ان کلام المرء فی غیر کنهه ؛ ای فی غیر وقته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). در عربی به معنی پایان چیزی و وقت کار و حقیقت چیزی . (غیاث ). || (اصطلاح فلسفه ) به معنی نهایت آمده است ، کنه ذات یعنی حقیقت و واقعیت ذات آنطور که هست چنانکه گفته شده است : «کنه وجود خدا خرد کجا بردپی »؛ یعنی ذات حق را آنطور که هست به نهایت وجودی او، و اینکه در واقع چیست و ماهیت و حقیقت او را خرد درنیابد. و گویند معرفت به کنه و حقیقت و ذات را اراده کند یعنی معرفت و علم به ذات «اکتناء کردن » در اشیاء یعنی دقت و بررسی در کنه و حقیقت اشیاء. (فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی دکتر سجادی ص 265) :
خرد حیران شده از کنه ذاتش
منزه دان ز اجرام و جهاتش .

ناصرخسرو.


سلطان یمین الدوله محمود در این واقعات اثرها نمود که افهام و اوهام از کنه آن قاصر آید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 ص 23).
توان در بلاغت به سحبان رسید
نه در کنه بی چون سبحان رسید.

سعدی .


جهان متفق بر الهیتش
فرومانده در کنه ماهیتش .

سعدی .


- کنه کار ؛ پایان کار. (ناظم الاطباء).
- کنه مطلب ؛ حقیقت آن . (ناظم الاطباء).

کنة. [ ک َن ْ ن َ ] (ع اِ) زن پسر یا زن برادر. ج ، کَنائِن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از دهار) (مهذب الاسماء).


کنة. [ ک ِن ْ ن َ ] (ع اِ) کِن ّ. پوشش هر چیزی و پرده ٔ آن . ج ، اَکنان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). هر چیزی که بدان چیزی رانگاه دارند و هر چه بدان چیزی را بپوشانند و پرده وچتر و سایبان . (ناظم الاطباء). || سرای و خانه . (از منتهی الارب ). || سپیدی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


کنة. [ ک ُن ْ ن َ ] (ع اِ) کنه . سایبان . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پیچه یعنی پوشش بالای در خانه یا سایبان بالای در. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خانه ٔ خرد اندرون خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چوبی باشد پهنا که هر دو طرف آن در دیوار کرده بر آن متاع خانه نهند. ج ، کُنّات . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). رف ّ. ج ، کِنان . کنات . (از اقرب الموارد).


کنه . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (اِ) جانوری که بر بدن گوسفند و شتر و گاو و خر و سگ امثال اینها چسبد و مانند شپش خون خورد و به عربی قراد گویندش و اگر خون او را در شراب داخل کنند و خورند در دم مستی آرد. (برهان ) (آنندراج ) (از غیاث ). جانورکی که بر بدن گوسپند و شتر و گاو و خر و سگ و مرغ و جز آن چسبد و به تازی قراد گویند. (ناظم الاطباء). جانوری خرد باشد که در چهارپا افتد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 487). قراد. (بحر الجواهر) (منتهی الارب ). طلح . (منتهی الارب ). جانوری است خرد که برچهارپایان افتد چون گوسفند و شتر و امثال آن . جانورکی است خرد به اندازه ٔ لپه و گاه بزرگتر چون نیمه ٔ لوبیایی که از تن حیوان چون مرغ و شتر و گاو و گوسفندخون مکد و البته در علم آن به انواعی باشد. نام انواعی از حشرات خرد به اندازه ٔ لپه و ماش تا لپه ٔ نخودی درشت که بر تن گوسفند و اشتر و آدمی و دیگر جانوران چسبد و خون مکد و جای نیش آن برآماسد و درد کند و باشد که جانوری یا آدمی را سخت مسموم سازد با مدتی دراز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جانوری است از شاخه ٔ بندپایان از رده ٔ عنکبوتان و از دسته ٔ کنه ها . کنه ها اکثر طفیلی پستانداران از قبیل دامها و سگ و گربه و انسان می شوند و از خون آنها تغذیه می کنند. کنه ٔ سگ شبیه دانه ٔ کرچک است و بر روی پوست سگ و دیگر پستانداران محکم می چسبد و از خون حیوان تغذیه می نماید و بدنش بسیار حجیم می شودو به انسان نیز حمله می کند. کنه ٔ پرندگان که معمولاً بر روی پوست پرندگان استقرار می یابد و خون آنها را می مکد به انسان نیز حمله می کند. نوعی از کنه ها به نام غریب گز در کاروانسراها و اماکن عمومی قدیمی فراوان است و گزش آن انسان را دچار تب راجعه می کند. جلم .قراد. کنه ها راسته ٔ مشخص از رده ٔ عنکبوتیان و از شاخه ٔ بندپاییان که اکثر جانوران آن خطرناک و طفیلی دیگر پستانداران (از جمله انسان ) می شوند و سبب بروز و اشاعه ٔ امراض ساری و عفونی از قبیل تب راجعه و جرب می گردند. کنه ها دارای قدی کوچک می باشند و بدنشان فقط از یک قطعه ساخته شده و اثر بندبندی در خارج نمایان نیست و سفالوتوراکس و شکم فقط به وسیله ٔ شیاری از هم جدا شده که حرکاتی در آن بند صورت نمی گیرد. نوع زندگی کنه ها متغیر است . بعضی از طعمه های زنده تغذیه می کنند و برخی از مواد آلی وگروهی بسیار انگلی هستند و از خون پستانداران و انسان تغذیه می نمایند. (فرهنگ فارسی معین ) :
زندگانیت باد الف سنه
چشم دشمنت برکناد کنه .

منجیک (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 487).


|| در تداول عامه ، کسی که به اصرار به کسان متوسل شود و تا کارش را انجام ندهند آنان را رها نکند: عجب کنه ای است . (فرهنگ فارسی معین ).
- مثل کنه چسبیدن ؛ سماجت به خرج دادن . اصرار و ابرام بسیار کردن . (فرهنگ فارسی معین ).

کنه . [ ک َن ْ ن َ ] (اِخ ) کلنه . (قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به کلنه در همین لغت نامه و ایران باستان ج 1 ص 445 شود.


فرهنگ عمید

۱. (زیست‌شناسی) جانوری از خانوادۀ بندپایان با زندگی انگلی که به‌وسیلۀ خرطوم خود خون حیوانات را می‌مکد.
۲. (اسم، صفت) [مجاز] کسی که در امری سماجت بسیار کند؛ بدپیله؛ سمج: عجب آدم کنه‌ای هستی!.


۱. اصل؛ گوهر؛ حقیقت.
۲. [قدیمی] پایان؛ نهایت چیزی.


فتیلۀ چراغ: کنه را در چراغ کرد سبک / پس در او کرد اندکی روغن (رودکی۱: ۹۱ ).
سایه بان بالای در، سقف یا پوشش بالای در خانه.
۱. اصل، گوهر، حقیقت.
۲. [قدیمی] پایان، نهایت چیزی.
۱. (زیست شناسی ) جانوری از خانوادۀ بندپایان با زندگی انگلی که به وسیلۀ خرطوم خود خون حیوانات را می مکد.
۲. (اسم، صفت ) [مجاز] کسی که در امری سماجت بسیار کند، بدپیله، سمج: عجب آدم کنه ای هستی!.

سایه‌بان بالای در؛ سقف یا پوشش بالای در خانه.


فتیلۀ چراغ: ◻︎ کنه را در چراغ کرد سبک / پس در او کرد اندکی روغن (رودکی۱: ۹۱).


دانشنامه عمومی

کُنه روسری مستطیل شکل زنان یاسوجی


کَنِه ( kane): در معنای علمی و بیولوژیک: کَنه ها از جانوران کوچک انگلی هستند. کنه ها بندپا هستند و از نظر علمی به دو گروه کنه های حیوانی یا Ticks و سایر کنه ها یا MItes تقسیم می شوند که گروه اخیر را برخی هیره می نامند. در باور عامه نام کنه فقط به کنه های حیوانی اطلاق می شود که این نوع کنه ها از راه خوردن خون پستانداران، پرندگان و گاه خزندگان و دوزیستان تغذیه می کنند. کنه ها به همراه هیره ها زیرردهٔ کنه سانان (Acarina) را تشکیل می دهند. کنه ها دارای انواع یک میزبانه، دومیزبانه و سه میزبانه هستند. کنه های ایکسودس، هیالوما و بوافیلوس از خانواده سخت کنه ها عمدتاً در نشخوارکنندگان ایجاد بیماری می کنند. کنه های مرغی (ارگاس پریسکوس) از خانوادهٔ نرم کنه ها هستند. استفاده از انواع سموم حشره کش مانند کومافوس، فن والریت، پرمترین و فلومترین در مبارزه با این انگل ها مؤثر است. [Chisholm, Alec H.". The Australian Encyclopaedia. Sydney:Halstead Press. 1963] ریشه ی واژه: همان طور که اشاره شد این اسم خاص و دربرگیرنده ی پاره ای از جانوران است؛اما با توجه به تحقیقات بدست آمده از دانش زبانی , علت نام گذاری این حیوان به واسطه ی خصوصیات این جانور است؛واژه ی کنه خاستگاه پارسی دارد و اشتقاقی از مصدر فعل [کَندَن] است.علت این نام گذاری ویژگی کندن و گزیدن این جانور است. [رگه ی پاره ای از واژگان پارسی/مهندس هومن نانکلی/انشارات نوید شیراز/1389] معنای استعاری و کنایی: با توجه به مطالب ذکر شده و خصوصیات این جانور؛ به فردی که مانند این حشره رفتار و به اصطلاح سِمِج است کنه میگویند. [مثل کنه چسبیدن ؛ سماجت به خرج دادن . اصرار و ابرام بسیار کردن.] (فرهنگ فارسی معین ).


سخت کنه ها (Ixodidae)نرم کنه ها (Argasidae)بی تارچگان
کَنه ها از جانوران کوچک انگلی هستند.
کنه ها بندپا هستند و از نظر علمی به دو گروه کنه های حیوانی یا Ticks و سایر کنه ها یا MItes تقسیم می شوند که گروه اخیر را برخی هیره می نامند. در باور عامه نام کنه فقط به کنه های حیوانی اطلاق می شود که این نوع کنه ها از راه خوردن خون پستانداران، پرندگان و گاه خزندگان و دوزیستان تغذیه می کنند.
کنه ها به همراه هیره ها زیرردهٔ کنه سانان (Acarina) را تشکیل می دهند.کنه ها دارای انواع یک میزبانه، دومیزبانه و سه میزبانه هستند. کنه های ایکسودس، هیالوما و بوافیلوس از خانواده سخت کنه ها عمدتاً در نشخوارکنندگان ایجاد بیماری می کنند.کنه های مرغی (ارگاس پریسکوس) نیز از خانوادهٔ نرم کنه ها هستند.استفاده از انواع سموم حشره کش مانند کومافوس، فن والریت، پرمترین و فلومترین در مبارزه با این انگل ها مؤثر است.انواع ان ها موجب بروز بیماری هایی مانند تب کریمه کنگو می شوند که می تواند منجر به مرگ شودکه در کشورهای حوزه خاورمیانه بخش های جنوبی و شرقی اروپا شمال غربی چین هند و اسیای میانه شیوع دارد و از طریق گوشت دام وارد بدن انسان میشود.

دانشنامه آزاد فارسی

کَنِه (tick)
کَنِه
هر یک از عنکبوتیان خانوادۀ ایگزودیده، از راستۀ کنه ییان، کنه های خون خوار بزرگ. دارای بدن هایی نرم اند که با پوششی شاخی حمایت می شود. بسیاری از آن ها حامل یا ناقل بیماری به پستاندارانی مانند انسان، و پرندگان اند.چرخۀ زندگی. کنه ها در بخشی از زندگی خود جانوران و پرندگان را به انگل آلوده می کنند؛ برای این کار پوزه یا منقاری دارند که از دو نیشتر خاردار در بالا، و یک پیکان در زیر تشکیل شده است. تخم هایشان را روی گیا هان علفی زبر می گذارند. تخم به لارو شش پای سفیدی تفریخ می شود که از پاهای جانوران بالا می رود و در برخی از گونه ها، چرخۀ زندگی روی پوست جانوران طی می شود. دیگر گونه ها پس از مکیدن خون از روی میزبان می افتند و برای مدتی به میان گیاهان علفی برمی گردند. کنه ها باعث التهاب و کم خونی می شوند و بیماری های تیفوس، لایم، ریکتزیا، و تب راجعه را منتقل می کنند.

گویش مازنی

/kenne/ اجاق گلی & نوعی بیماری و درد که در قسمت سینه ی آدمی پدید آید & برای چه کسی؟ & کنده ی درخت

اجاق گلی


نوعی بیماری و درد که در قسمت سینه ی آدمی پدید آید


برای چه کسی؟


کنده ی درخت


واژه نامه بختیاریکا

( کَنه ) سوراخ سر گله؛ کنده؛ هر قسمت سوراخ یا کنده و تراشیده
( کُنِه ) کو
کِرنِه؛ گا وادار

پیشنهاد کاربران

پایان و حقیقت چیزی، ذات

سایه

کنه : Tick
کک : Flea

هسته - مغز

/kane/
کَنِه: نوعی حشره_انگل
/konh/
کُنهْ: اساس، عمق

آسمانۀ پیشخان یا درگاه خانه را کُنه گویند. کُنه همچون یک نیم گنبد است و به گونه های گوناگون ساخته می شود که یکی از رایج ترین آن ها کاربندی است.

تارو

اصل، ذات

پایان و حقیقت چیزی
ذات
ماهیت
چیستی
سزشت
مثال ذات اقدس الهی
شعر حضرت سعدی شیرازی :
جهان ، متفق بر الهیتش
فرومانده از کُنهِ ماهیتش
بوستان سعدی . به نام خداوندی که جان افرید


حشره ای که گزیدگی در سطح پوست ایجاد میکند که موجب قرمز شدن پوست می شود

تپه ، کوهچه


کلمات دیگر: