کلمه جو
صفحه اصلی

ربیبه

فارسی به انگلیسی

stepdaughter

فرهنگ فارسی

دایه، پرستارکودک، دخترزن ازشوهردیگر، ربائب
( اسم ) ۱ - دختر زوجه شخص از شوهر سابق وی دختر زن دختراندر . ۲ - دختر شوهر از زوجه دیگر دختر اندر . ۳ - دایه پرستار کودک جمع ربائب ( ربایب ) .
دختر زن از شوهر دیگر یا دایه و آنچه بجای او باشد یا دختر شوهر از زوجه دیگر.

فرهنگ معین

(رَ بَ یا بِ ) [ ع . ربیبة ] (اِ. ) دختر زن از شوهر سابق .

لغت نامه دهخدا

( ربیبة ) ربیبة. [ رَ ب َ ] ( ع اِ ) دختر زن از شوهر دیگر. ج ، رَبایِب. ( از مهذب الاسماء ).دختر زن. ( ترجمان جرجانی ص 51 ) ( از اقرب الموارد ). دختر زن که آنرا زن از شوهر سابق همراه آورده باشد. ( غیاث اللغات ). دختر زن مرد از غیر او. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). دختراندر. ( دهار ) ( فرهنگ فارسی معین ). دختر پس آورد و دختر زن. ( ناظم الاطباء ). دختندر. نادختری. دختر زن از شوهر پیش نسبت به شوهر کنونی. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || دایه و آنچه بجای او باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). دایه. پرستار کودک. ج ، ربایب. ( فرهنگ فارسی معین ). || گوسپند خانگی جهت شیر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). گوسفند دوشاب که در خانه دارند. ( دهار ). || بره در خانه پرورده. ج ، رَبائِب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || زن مرد در صورتی که او را از شوهر پیشین پسری باشد. ( از اقرب الموارد ). || دختر شوهر از زوجه دیگر. دختراندر.

ربیبة. [ رَ ب َ ] (ع اِ) دختر زن از شوهر دیگر. ج ، رَبایِب . (از مهذب الاسماء).دختر زن . (ترجمان جرجانی ص 51) (از اقرب الموارد). دختر زن که آنرا زن از شوهر سابق همراه آورده باشد. (غیاث اللغات ). دختر زن مرد از غیر او. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دختراندر. (دهار) (فرهنگ فارسی معین ). دختر پس آورد و دختر زن . (ناظم الاطباء). دختندر. نادختری . دختر زن از شوهر پیش نسبت به شوهر کنونی . (یادداشت مرحوم دهخدا). || دایه و آنچه بجای او باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دایه . پرستار کودک . ج ، ربایب . (فرهنگ فارسی معین ). || گوسپند خانگی جهت شیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). گوسفند دوشاب که در خانه دارند. (دهار). || بره ٔ در خانه پرورده . ج ، رَبائِب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || زن مرد در صورتی که او را از شوهر پیشین پسری باشد. (از اقرب الموارد). || دختر شوهر از زوجه ٔ دیگر. دختراندر.


دانشنامه آزاد فارسی

رَبیبه
دخترِ زن را گویند که از شوهر دیگر است، چه آن که قبلاً بوده باشد یا بعداً به دنیا بیاید. ربیبه با شوهرِ مادر خود، در صورتی که شوهر با مادر ربیبه نزدیکی کرده باشد، مَحْرَم است. ربیبه فقط به همان شوهر محرم است و سایر اقربای شوهر مانند پسر او، محرمیتی با ربیبه ندارند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فرزنددختر ی را که زوجه از ازدواج قبلی داشته که بعد از ازدواج مجدد نسبت به همسرش محرم هست، ربیبه می گویند.
رَبیبه به دختر همسر از شوهر دیگر اطلاق می شود.
معنای اصطلاحی ربیبه در فقه
ربیبه به دختر زوجه از شوهر دیگر اطلاق می شود؛ اعم از دختر نسبی یا رضاعی ؛ بدون واسطه یا با واسطه، مانند دختر دختر یا دختر پسر زن؛ قبل از ازدواج زن با شوهر فعلی، به دنیا آمده باشد یا بعد از آن.
ابوابی که از ربیبه در فقه بحث شده
از آن در باب نکاح سخن گفته اند.
احکام ربیبه
...


کلمات دیگر: