کلمه جو
صفحه اصلی

اسماعیل آباد

لغت نامه دهخدا

اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، در 48000 گزی شمال بیرجند. کوهستانی ، معتدل . سکنه 12 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، در18 هزارگزی شمال خاوری نورآباد و 7هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به هرسین . تپه ماهور، سردسیر، مالاریائی ، سکنه 50 تن . شیعه . زبان لری و لکی و فارسی . آب از بلارود. محصول آن غلات ، تریاک ، لبنیات . شغل اهالی زراعت ، گله داری . صنایع دستی زنان چادر و طناب بافی . راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه ٔ اولادقباد و برای تهیه ٔ علوفه ٔ احشام در حوالی به ییلاق قشلاق میروند و در سیاه چادر سکونت دارند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد، در 75000 گزی شمال خاوری فریمان ، سر راه شوسه ٔ عمومی جنت آباد به مشهد. دامنه ، معتدل . سکنه 188 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات .محصول آن غلات ، چغندر، تریاک . شغل اهالی زراعت و مالداری . راه اتومبیل رو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خفر بخش خفر شهرستان جهرم ، واقع در 34000 گزی شمال باختری باب انار و 3000 گزی جنوب شوسه ٔ شیراز به جهرم . کوهستانی ، معتدل و مالاریائی . دارای 550 تن سکنه . شیعی . فارسی زبان . آب آنجا از چشمه و رودخانه ٔ قره آغاج . محصول آن غلات ، برنج ، تریاک ، میوه جات . شغل اهالی زراعت و باغداری . صنایع دستی زنان گلیم بافی . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). قریه ای است در سه فرسنگ ونیمی میان شمال و مغرب شهر خفر. (فارسنامه ٔ ناصری ).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خفرک بخش زرقان شهرستان شیراز، واقع در53000 گزی شمال خاوری زرقان و 3000 گزی راه شوسه ٔ شیراز باصفهان . جلگه ، معتدل و مالاریائی . دارای 130 تن سکنه . شیعی . فارسی زبان . آب از رودخانه ٔ سیوند و قنات . محصول آن غلات ، برنج ، چغندر، تریاک . شغل اهالی زراعت . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خواجه ٔ بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، واقع در 21000 گزی شمال فیروزآباد، کنار شوسه ٔ شیراز به فیروزآباد. جلگه ، معتدل و مالاریائی . دارای 360 تن سکنه . شیعی . فارسی زبان . آب آن از رودخانه ٔ فیروزآباد. محصول آنجا غلات ، برنج ، تریاک . شغل اهالی زراعت . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور، در 12000 گزی جنوب نیشابور. کویر، شوره زار، گرمسیر. سکنه 57 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، تریاک . شغل اهالی زراعت . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیهوک بخش طبس شهرستان فردوس ،در 63000 گزی جنوب خاوری طبس . جلگه ، معتدل . سکنه 63 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، خرما، گاورس . شغل اهالی زراعت . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز، در 72000 گزی جنوب خاوری اردکان و 2000 گزی راه فرعی شیراز به کامفیروز. جلگه ، معتدل و مالاریائی . سکنه 127 تن . شیعه . زبان فارسی . آب از رود کر. محصول آن غلات ، برنج ، چغندر. شغل اهالی زراعت . راه فرعی . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان زاوه ٔ بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه ، در 12000 گزی شمال خاوری تربت حیدریه ، سر راه شوسه ٔ عمومی باخرز. جلگه ، معتدل . سکنه 80تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، تریاک . شغل اهالی زراعت و گله داری ، قالیچه و کرباس بافی . راه اتومبیل رو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، در 10000 گزی جنوب بیرجند. دامنه ، معتدل . سکنه 12 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، سبزیجات ، میوه جات . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان فسارود بخش داراب شهرستان فسا، واقع در 21000 گزی باختر داراب ، کنار راه فرعی داراب به اسماعیل آباد. جلگه ، گرمسیر و مالاریائی . دارای 60 تن سکنه . شیعی . فارسی زبان . آب از قنات . محصول آن غلات ، پنبه ، حبوبات ، تریاک ، صیفی . شغل اهالی زراعت و قالی بافی . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قاین بخش قاین شهرستان بیرجند، در 40000 گزی جنوب باختری قاین و 15000 گزی باختر شوسه ٔ عمومی قاین به بیرجند. جلگه ، معتدل . سکنه 184 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، شلغم ، زیره . شغل اهالی زراعت و مالداری . راه مالرو .دارد (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قره باغ بخش مرکزی شهرستان شیراز، در37000 گزی جنوب خاوری شیراز، کنار راه فرعی شیراز به قره باغ . جلگه ، معتدل و مالاریائی . سکنه 146 تن . شیعه . زبان فارسی . آب از قنات و چاه . محصول آن غلات و صیفی . شغل اهالی زراعت . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کدکن پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، در 32000 گزی شمال خاوری کدکن ، سر راه مالرو عمومی کدکن به رباط. جلگه . معتدل . سکنه 20 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، تریاک . شغل اهالی زراعت . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز، در 41000 گزی خاور زرقان و 10000 گزی راه فرعی کربال به توابع ارسنجان . جلگه ، معتدل و مالاریائی . سکنه 92 تن . زبان فارسی . آب از قنات . محصول آن غلات ، حبوبات ، چغندر. شغل اهالی زراعت . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، در 10000 گزی شمال باختری تربت جام ، سر راه شوسه ٔ عمومی مشهد به تربت جام . جلگه ، معتدل . سکنه 219 تن . شیعه و حنفی . فارسی زبان . آب آن از قنات . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و مالداری . راه اتومبیل رو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، در 2000 گزی جنوب تربت جام ، سر راه شوسه ٔ عمومی تربت جام به تایباد. جلگه ، معتدل . سکنه 133 تن . شیعه و حنفی . زبان فارسی . آب آن از قنات . شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی و مالداری . محصول آن غلات ، پنبه ، زیره ، تریاک . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نسر بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، در 24000 گزی شمال خاوری کدکن ، سر راه سلطان آباد. جلگه ، معتدل . سکنه 308 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، بنشن ، تریاک . شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی . از سلطان آباد و فخرآبادمیتوان اتومبیل برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نقاب بخش جفتای شهرستان سبزوار، در 38000 گزی شمال خاوری جغتای ، سر راه شوسه ٔ عمومی جغتای بسبزوار. جلگه ، معتدل . سکنه 564 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، پنبه ، کنجد. شغل اهالی زراعت ، کرباس بافی . راه اتومبیل رو. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند، در 38000 گزی شمال باختری شوسف و 4000 گزی باختر شوسه ٔ عمومی مشهد به زاهدان . دامنه ، گرمسیر. سکنه 146 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، تریاک ، ارزن . شغل اهالی زراعت و مالداری ، قالیچه و شالبافی . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب ، در 50000 گزی جنوب باختری سرآب و 16000گزی شوسه ٔ سرآب به تبریز. جلگه ، معتدل . سکنه 426 تن . شیعه . آب از چاه . محصول آن غلات ، حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری . این ده در قدیم یوقورتچی نامیده می شد. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش خمام شهرستان رشت ، در 4500 گزی جنوب خمام و 3000 گزی خاور شوسه ٔ رشت به انزلی . جلگه ، معتدل ، مرطوب ، مالاریائی . سکنه 110 تن . شیعه . زبان گیلکی و فارسی . آب از خمام رود. محصول آنجا برنج ، کنف ، صیفی کاری ، ابریشم . شغل اهالی زراعت . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان طارم سفلی ، بخش سیردان شهرستان زنجان ، در 21000 گزی جنوب باختر سیردان . کوهستانی ، سردسیر. سکنه 164 تن . شیعه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، بنشن ، عسل . شغل اهالی زراعت . صنایع دستی آن گلیم ، جاجیم بافی . راه مالرو و صعب العبور دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین در 56000 گزی شمال ضیأآباد و 12000 گزی شوسه ٔ قزوین به رشت . در کوهستان سردسیر. سکنه 147 تن . شیعه . زبان کردی و فارسی .آب آن از چشمه سار. محصول آن غلات ، عدس دیمی ، لبنیات .شغل اهالی زراعت و گله داری و مکاری و گلیم و جاجیم بافی . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان مرکزی بخش کن شهرستان تهران ، در 9000 گزی جنوب باختری مرکز بخش ، کنار راه شوسه ٔ تهران به کرج . در جلگه . سکنه 125 تن . شیعه . زبان فارسی . معتدل . آب آن از قنات و نهر یافت آباد. محصول آن غلات ، صیفی و انگور و میوه جات . شغل اهالی زراعت و گاوداری . راه شوسه دارد. مزرعه ٔ گاوسید جزو این ده منظور شده . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) رجوع به رباط اسماعیل آباد شود.


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) قریه ای در نیم فرسنگی شمال فراشبند از بلوک فارس . (فارسنامه ٔ ناصری ).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) نام محلی است کنار جاده ٔ طهران و قزوین در 21360 متری طهران ، میان شاه آباد و قلعه ٔ حسن خان .


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه مشهد به سرخش ، میان شورک و مزدوران ، در82500گزی مشهد.


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه مشهد به کاریز، میان لنگر و باغ سنگان ، در 158800 گزی مشهد.


اسماعیل آباد. [ اِ ](اِخ ) دهی از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. کوهستانی ، معتدل . سکنه 20 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت . راه مالرو دارد. حسین آباد کلاته ، ابراهیم دره ، خونک ، بنی جان جزء همین ده است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ](اِخ ) دهی از دهستان صالح آباد بخش صالح آباد شهرستان مشهد، در 8000 گزی شمال باختری صالح آباد و 3000 گزی شمال شوسه ٔ عمومی مشهد به صالح آباد. جلگه ، معتدل . سکنه 619 تن . شیعه و سنی . زبان فارسی . آب آن از قنات .محصول آن غلات ، پنبه ، تریاک . شغل اهالی زراعت و مالداری . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) اندیشکن .دهی از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد، در17000 گزی شمال باختری مشهد و 1000 گزی شمال شوسه ٔ مشهد بقوچان . جلگه ، معتدل . سکنه 205 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، تریاک ، بنشن ، پنبه . شغل اهالی زراعت ، مالداری ، قالیچه و گلیم بافی . راه فرعی بشوسه دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان دامغان ، در 4000گزی جنوب خاوری دامغان و 1000گزی جنوب ایستگاه راه آهن . سکنه 50 تن . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خواجه ٔ بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، در 21000 گزی شمال فیروزآباد، کنار شوسه ٔشیراز به فیروزآباد. جلگه ، معتدل ، مالاریائی . سکنه 360 تن . شیعه . زبان فارسی . آب از رودخانه ٔ فیروزآباد.محصول آن غلات ، برنج ، تریاک . شغل اهالی زراعت . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7) و رجوع بفارسنامه ٔ ناصری شود.


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء بخش شهریار شهرستان تهران در 22000 گزی جنوب خاور علیشاه عوض ، شمال راه شوسه ٔ فرعی تهران به رباط کریم . در جلگه ٔ معتدل ، مالاریائی . سکنه 114 تن . شیعه . عده ای از سکنه یزدی هستند. آب آن از قنات . محصول آن غلات ، صیفی ، سبزیکاری ، میوه . شغل اهالی زراعت . راه مالرو دارد و از طریق حصارک میتوان ماشین برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان افشاریه ٔ ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران ، در 27000 گزی باختر کرج و 5000 گزی جنوب ینگی امام . جلگه ٔ معتدل ، مالاریائی . سکنه 159 تن . شیعه . آب آن از قنات و رودخانه ٔ کردان . محصول آن غلات ، صیفی ، بنشن ، چغندرقند، انگور، لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری . راه مالرو و از طریق سیدآباد ماشین میتوان برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان قزوین ، در 8000گزی شمال قزوین ، در دامنه . سردسیر. سکنه 226 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت ، جاجیم و گلیم بافی . راه فرعی دارد. سکنه از طایفه ٔ باجلان و تغییر مکان نمی دهند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 13).


اسماعیل آباد. [ اِ ] (اِخ ) دهی کوچک است ازبخش زرند شهرستان ساوه در 7000 گزی شمال خاور زرند.سکنه ٔ آن 32 تن است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


اسماعیل آباد. [اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان گلمکان بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد، در 39000 گزی شمال باختر طرقبه . دامنه . سکنه 25 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از رودخانه و قنات .محصول آن غلات ، تریاک ، بنشن . شغل اهالی زراعت و مالداری . راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).



کلمات دیگر: