کلمه جو
صفحه اصلی

زرند

فارسی به انگلیسی

zarand

فرهنگ فارسی

بخشی است جزو شهرستان ساوه . خاک آن بسیار حاصلخیز است . گندم و خربزه آن معروف است و حاکم نشین آن نیز زرند نام دارد .
دهی از دهستان طارم پایین در بخش سیردان شهرستان زنجان

لغت نامه دهخدا

زرند. [ زَ رَ ] ( اِ ) دوزخ و جهنم. || نام درختی صلب و بی بار. ( ناظم الاطباء ).

زرند. [ زَ رَ ] ( اِخ ) ناحیه ای است از جیرفت. سبب این است که در آنجا خرده های زر در زمین آن ببینند.( انجمن آرا ) ( آنندراج ). بلوکی در کرمان. ( ناظم الاطباء ). یکی از بخش های پنجگانه شهرستان کرمان است که ازشمال به بخش راور، از خاور به بخش مرکزی شهرستان کرمان ، از جنوب به شهرستان رفسنجان و از باختر به شهرستان یزد محدود است. در شمال خاوری آن یک رشته ارتفاعات بنام کوه شرقی و در جنوب باختری بنام کوه غربی قرار دارد که اولی بین زرند و راور و دومی بین زرند و رفسنجان واقع گردیده اند. رودخانه خشکی در طول دره زرند وجود دارد که در هنگام بارندگی آب شور در آن جاری و به رودخانه شور بافق ملحق میگردد. این بخش از هشت دهستان و 342 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنه آن در حدود 35000 تن می باشد. قرای مهم آن : یزدان آباد، خانوک ، طغرالجرد، سبلوئیه ، بادیز، شبجره ، حصن وسی ریز است. دهستان حومه زرند از 71 آبادی تشکیل شده که جمعیت آن 14317 تن است و قرای مهم آن یزدان آبادو احمدآباد است. و مرکز بخش قصبه زرند است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ). رجوع به ماده بعد شود.

زرند. [ زَ رَ ] ( اِخ ) قصبه مرکزی بخش زرند شهرستان کرمان است که در میان جلگه و بر سر راه فرعی کرمان و راور و شمال باختری کرمان واقع است و 4500 تن سکنه دارد. در این قصبه دبستان ، ادارات آموزش و پرورش ، بهداری ، دارائی ، دادگاه ، پست و تلگراف ، ثبت ، ژاندارمری و تعدادی دکان وجود دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ). رجوع به ماده قبل شود.

زرند. [ زَ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سجاس رود است که در بخش قیدار شهرستان زنجان واقع است و 1081 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

زرند. [ زَ رَ ] ( اِخ ) دهی از دهستان طارم پایین است که در بخش سیردان شهرستان زنجان واقع است و 332 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

زرند. [ زَ رَ ] ( اِخ ).. در نواحی تهران بلوکی است آباد و معمور که چهل پاره قریه معمور دارد و شکارگاه معروف سلاطین است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). بلوکی است در ری مابین ساوه و ری. ( ناظم الاطباء ). بخشی است از شهرستان ساوه که خاک آن حاصلخیز است و گندم و خربزه آن معروف است و مرکز این بخش هم زرند است. ( از فرهنگ فارسی معین ج 5 ). دهستان ، بخش زرند شهرستان ساوه در استان مرکزی است که دارای 93 آبادی است و در بهمن ماه 1323 هَ. ش. به بخش تبدیل شد و در اردیبهشت ماه 1337 هَ. ش. «قطعه چهار زرند» مشتمل بر دهات اخترآباد، ولی آباد، زرین آباد، شیرین آباد، چهارباغ و بوقین از بخش زرند منتزع و ضمیمه بخش شهریار شهرستان کرج شد. مرکزش مأمونیه است. ( از دایرة المعارف فارسی ج 1 ).

زرند. [ زَ رَ ] (اِ) دوزخ و جهنم . || نام درختی صلب و بی بار. (ناظم الاطباء).


زرند. [ زَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان طارم پایین است که در بخش سیردان شهرستان زنجان واقع است و 332 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).



زرند. [ زَ رَ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش زرند شهرستان کرمان است که در میان جلگه و بر سر راه فرعی کرمان و راور و شمال باختری کرمان واقع است و 4500 تن سکنه دارد. در این قصبه دبستان ، ادارات آموزش و پرورش ، بهداری ، دارائی ، دادگاه ، پست و تلگراف ، ثبت ، ژاندارمری و تعدادی دکان وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8). رجوع به ماده ٔ قبل شود.


زرند. [ زَ رَ ] (اِخ ) ناحیه ای است از جیرفت . سبب این است که در آنجا خرده های زر در زمین آن ببینند.(انجمن آرا) (آنندراج ). بلوکی در کرمان . (ناظم الاطباء). یکی از بخش های پنجگانه ٔ شهرستان کرمان است که ازشمال به بخش راور، از خاور به بخش مرکزی شهرستان کرمان ، از جنوب به شهرستان رفسنجان و از باختر به شهرستان یزد محدود است . در شمال خاوری آن یک رشته ارتفاعات بنام کوه شرقی و در جنوب باختری بنام کوه غربی قرار دارد که اولی بین زرند و راور و دومی بین زرند و رفسنجان واقع گردیده اند. رودخانه ٔ خشکی در طول دره ٔ زرند وجود دارد که در هنگام بارندگی آب شور در آن جاری و به رودخانه ٔ شور بافق ملحق میگردد. این بخش از هشت دهستان و 342 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنه ٔ آن در حدود 35000 تن می باشد. قرای مهم آن : یزدان آباد، خانوک ، طغرالجرد، سبلوئیه ، بادیز، شبجره ، حصن وسی ریز است . دهستان حومه ٔ زرند از 71 آبادی تشکیل شده که جمعیت آن 14317 تن است و قرای مهم آن یزدان آبادو احمدآباد است . و مرکز بخش قصبه ٔ زرند است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8). رجوع به ماده ٔ بعد شود.


زرند. [ زَ رَ ] (اِخ ).. در نواحی تهران بلوکی است آباد و معمور که چهل پاره قریه معمور دارد و شکارگاه معروف سلاطین است . (انجمن آرا) (آنندراج ). بلوکی است در ری مابین ساوه و ری . (ناظم الاطباء). بخشی است از شهرستان ساوه که خاک آن حاصلخیز است و گندم و خربزه ٔ آن معروف است و مرکز این بخش هم زرند است . (از فرهنگ فارسی معین ج 5). دهستان ، بخش زرند شهرستان ساوه در استان مرکزی است که دارای 93 آبادی است و در بهمن ماه 1323 هَ . ش . به بخش تبدیل شد و در اردیبهشت ماه 1337 هَ . ش . «قطعه ٔ چهار زرند» مشتمل بر دهات اخترآباد، ولی آباد، زرین آباد، شیرین آباد، چهارباغ و بوقین از بخش زرند منتزع و ضمیمه ٔ بخش شهریار شهرستان کرج شد. مرکزش مأمونیه است . (از دایرة المعارف فارسی ج 1).


دانشنامه عمومی

زرند از شهرهای استان کرمان در جنوب شرق ایران است. این شهر مرکز شهرستان زرند است. جمعیت شهر زرند بنا بر سرشماری سال ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران، بیش از ۶۰٬۳۷۰ نفر بوده است. فاصلهٔ شهر زرند تا کلان شهر کرمان ۷۵ کیلومتر است و شهر زرند در شمال غربی آن واقع شده است.
نیروگاه زرند
کارخانه زغال شویی
کارخانه فولاد
دو کارخانه کک سازی
پالایشگاه قطران
واگن سازی
تولید سنگ آهن
نساجی آریان
مجتمع کارخانجات لبنی
کارخانجات کنسروسازی شمیسا
کارخانه پارس پانل
کارخانه تولید کنسانتره سنگ آهن
کارخانه گندله سازی
ایران ۶۵-ط
چنین برمی آید که زرند در سده های نخستین پس از ظهور اسلام یکی از بزرگ ترین و آبادترین شهرهای ایران مرکزی و جنوب شرقی بوده است؛ بدین معنی که در منطقهٔ کرمان که قسمت وسیعی از ایران کنونی را شامل می شده، زرند از ایالات حائز اهمیت به شمار می رفته است. یقیناً پیش از ظهور اسلام زرند دارای یک منطقه مسکونی پررونق بوده است. حتی نقل شده است مسجد جامع کنونی این شهر که بر جای مسجد جامع کهن و قدیمی بنا شده، در طول تاریخ ده ها بار تخریب و بازسازی شده است و قبل از اسلام آتشکده بوده که پس از اسلام، مانند بسیاری از آتشکده های ایران، به مسجد تبدیل گشته است.
یکی دیگر از اسناد مکتوب که کهن بودن شهر زرند را ثابت می نماید. جملهٔ کوتاه یاقوت حموی جغرافی دان بزرگ اسلامی در سده های ششم و هفتم در کتاب معجم البلدان است که نگاشته: «زرند با حرکت فتحه در اول و دوم و نون ساکن و دال بدون نقطه شهری باستانی و بزرگ از شهرهای سرآمد کرمان است.» در دوران داریوش که کرمان مرکز یکی از ساتراپی ها بود، راه تجاری کرمان به خراسان از طریق زرند می گذشته است.

پیشنهاد کاربران

روستای زرند خدابنده
نام برگرفته از کوهی است که در بخش پایین ( جنوب ) روستا بنام زردکوه است ( که باشندگان روستا به آن ساری قیه میگویند )
که به آن زرد که واژه نوشتاری آن زرند شده است.
این روستا دارای دو دژ ( قلعه ) می باشد .
دژ نخست در دشتی هموار در دامنه زرد کوه است که: چشمه بسیار زیبا ونامدار زرند درمیان این دژ فرو ریخته جاری است.
پیشینیان این دژ را یادگار کیانیان می دانستند.
این دژ تا کنون سه بار ویران گردیده است.
بار نخست از سوی بیابانگرد شنهای سوزان حجاز
دوم بار از سوی بیابان گردان دشت گبی خونخوار ( مغولان ) ویران گردید.
در دوران سلطان محمد خدابنده دوباره ازنو ساخته شد و زمینهای زرند به دوازده تن از امیر زادگان مغولی واگذار گردید. که به دوازده بخش یا به مغولی جوق نامیده می شود که هر جوق برابر با نیم دانگ می باشد.
که در آن دوران روستاهای ارقین - نهروان و سلطان آباد امروزی بخشی از زرند بودند که روستای ار قین پس از به خاکسپاری ارغونشاه مغول در میان کوه قیدار ( در دشت بسیار کوچکی بنام دشتی نام ارغین یا ارقین را گرفت . دراین دوران زرند در آبادانی و سبز خرمی به دوران پیش از تازش تازیان و مغولان رسید.
و دو روستای نهروان و سلطان آباد هم در دوران شاهان مغول تبار وایرا برباد ده قاجار از سر زمین زرند جدا وبه دو مزدور قاجاری هدیه گردید.
گورستان زرند یکی از کهن ترین گورستانهای استان زنگان ( زنجان ) می باشد.
و بار سوم دژ کیانی زرند از سوی عثمانی در دوران شاه طهماسب اول ویران و در ناور آن بالای کوهی بنام قلعه بایر ( عثمانی قلعه ) دژی ساخته شد که از سوی شاه عباس صفوی ویران وهمه سبازان مهاجم عثمانی را کشت وسراسر زنگان ، آذربایگان وکردسان دوباره به آغوش مام میهن بازگشت .
نزدیک به ۹۰۰ تن از زرندیها در شهرهای خدابنده ، تهران ، کرج، الوند قزوین، زنگان ، و در دیگر شهرها وروستاهای ایران پراکنده اند. چند خانوار هم در کشور آلمان زندگی میکنند.
که چندین پزشک ، مهندس ، تاجر و در آرتش و سپاه وژاندارمری پیشین از بزرگان وزبردستان بودند.



نام یکی از شهرستان های شمالی استان کرمان است.


کلمات دیگر: