کلمه جو
صفحه اصلی

حصارنو

فرهنگ فارسی

دهی از دهستان عشق آباد بخش فدیشه شهرستان نیشابور

لغت نامه دهخدا

حصارنو. [ ح ِ ن َ / نُو ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور. 30هزارگزی شمال خاوری چکنه بالا. دامنه معتدل . سکنه 191 تن . شیعه ٔ کردی و فارسی زبانند. آب آن از قنات .محصولات آنجا غلات ، تریاک . شغل اهالی زراعت . راه مالرو. معدن نمک دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


حصارنو. [ ح ِ ن َ / نُو ] (اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. واقع در 15هزارگزی خاور فدیشه . ناحیه ای است واقع در جلگه . معتدل . دارای 190 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات . اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


حصارنو. [ ح ِ ن َ / نُو ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور. 30هزارگزی شمال خاوری چکنه بالا. دامنه معتدل. سکنه 191 تن. شیعه کردی و فارسی زبانند. آب آن از قنات.محصولات آنجا غلات ، تریاک. شغل اهالی زراعت. راه مالرو. معدن نمک دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

حصارنو. [ ح ِ ن َ / نُو ] ( اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه شهرستان نیشابور. واقع در 15هزارگزی خاور فدیشه. ناحیه ای است واقع در جلگه. معتدل. دارای 190 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

دانشنامه عمومی

حصارنو ممکن است یکی از موارد زیر باشد:
حصارنو (فیروزه)
حصارنو (نیشابور)


کلمات دیگر: