کلمه جو
صفحه اصلی

پنجاب

فارسی به انگلیسی

Punjab


punjab

فرهنگ فارسی

منبع رود جیحون از کوههای تبت است و در حدود بدخشان جریان دارد . در حدود ختلان و وخش پنچ آب دیگر بزرگ بدو پیوندد و آن موضع را پنج آب خوانند.
معبری از جیحون

لغت نامه دهخدا

پنجاب. [ پ َ ] ( اِخ ) سرزمین پنج رود میان رود سند ( از غرب ) و جمنا ( از شرق ) و پنج رود به نامهای جهلم ، جناب ، راوی ، بئاس ، ساتلج آن را مشروب می سازد.دشتی است آبرُفتی و هموار. نام یکی از ایالات شمال غربی هندوستان و جنوب شرقی ایران است و با گنگ ناحیتی تشکیل میدهد که از قدیم به ثروت طبیعی و کثرت محصولات معروف و از همان قرون اولیه جلب نظر ملل متمدنه را کرده و آن جزو ایالات ایران قدیم بود. اسکندر مقدونی و بعض فاتحان دیگر عزم تصرف این ناحیه را کرده اند و پنجاب بمعنی پنج رود است یعنی ناحیتی که از شعب سند مشروب میشود و دارای 21 میلیون سکنه و پایتخت آن لاهور است و شهرهای مهم آن امریت سر، راول پندی ، دهلی و محصول آن غلات و برنج و پنبه است. در قاموس الاعلام ترکی آمده است : پنجاب نام خطه ای وسیع از هندوستان شمالی که از رود سند مشروب میشود و چون آن مرکب از پنج نهر است از این رو خطه مزبور را پنجاب خوانده اند. موقع و حدود و مساحت پنجاب :
پنجاب عبارتست از قسم اوسط انحرافی که از دامنه های سفلی جبال هیمالیا تشکیل شده است و از شمال محدود است به کشمیر و قسمتی از افغانستان و از غرب افغانستان و بلوچستان و از گوشه غرب جنوبی خطه بمبئی و قسمتی از خطه سند و از جانب جنوب راجپوتاناو از جانب شرق و شمال شرقی مملکت تبت. طول اعظم آن که از شمال غربی بجنوب شرقی کشیده میشود 900 و عرض اعظم آن 835 هزار گز است و واقع است در میان 27 درجه و 39 دقیقه و 35 درجه و 2 دقیقه عرض شمالی و 67 درجه و 15 دقیقه و 76 درجه و 44 دقیقه طول شرقی. مساحت سطح آن 368921 کیلومتر مربع است و پیش از این 272161 کیلومتر از این ناحیت در تحت اداره انگلیس و 92760 کیلومتر در تحت سلطه حکومتهای نیم مستقل محلی بود.
شکل طبیعی جبال وانهار: تنها قسمتی از شمال شرقی پنجاب به پشت جبال هیمالیا میرسد و نقاط مرتفع جبال نامبرده در داخله کشمیر واقع گشته ، و قسمت های تحتانی دامنه ها، داخل پنجاب است در حدود شمال غربی این قطعه دامنه های کوه سلیمان است و این طرف ارتفاع متوسط دارد. قسم اعظم این سرزمین عبارت است از صحراها و دشتهای کم شیب. رودهای پنجگانه ای از دامنه های هیمالیا سرچشمه گرفته از شمال شرقی رو به جنوب غربی روان میشوند و سرزمین پهناورپنجاب را سیراب میسازند. بزرگترین آنها نهر سند است که غربی ترین آنهاست و رودهای دیگر توابع آنند و آنها عبارتند از جهلم ، تهین آب ، راوی ، ساتلج و این چهاررود به هم درآمیخته به رودخانه سند میریزند و با سند به سرزمین پنجاب درمی آیند بستر این رودها چندان عمق ندارد و غالباً تبدیل مجرا میدهند. سه رود اولی از کشمیر می آید و دو دیگر از داخل کشور سرچشمه میگیردو بدین ترتیب خطه پنجاب کاملاً تابع شیب عمان است ولی از حوضه گنگ هم که تابع شیب خلیج بنگاله است چندان دور نیست در حد شرقی آن رود جمنا جریان دارد که تابع رود گنگ است این خطه دریاچه بزرگ ندارد ولی دریاچه های کوچک و مردابهای آن متعدد است بعضی از دریاچه های مصنوعی آن که در جوار بتخانه ها احداث شده بحدی بزرگ است که بشمار دریاچه های طبیعی درمی آیند. در بین رودهای آن مجراهای بسیار دیده میشود. پاره ای از آنهادر عصر ملوک اسلامی و برخی نیز در زمان انگلیس ها احداث شده است.

پنجاب . [ پ َ ] (اِخ ) نام موضعی به کرمان . (لباب الالباب چ لیدن ج 2 ص 349). در آن وقت که در پنجاب کرمان محسوب بود گفته است :
ای سنجر سخن ز خراسان دولتی
در پنج آب محنت بر غُز چه میکنی .
شمس الدین مبارک شاه بن السنجری .

(از لباب الالباب ج 2 ص 349).



پنجاب . [ پ َ ] (اِخ ) (معبر..) این پنجاب چنانکه از مواضع مختلفه ٔ این کتاب (تاریخ جهانگشای تألیف علاءالدین عطاملک بن بهاءالدین محمد جوینی ) معلوم میشود معبری بوده است از جیحون در حدود بلخ و ترمد و نام این موضع مکرّر در تضاعیف این کتاب برده شده است از جمله در ج 1 ص 113 و ج 2ص 111، و ورق 93 ب و ابن الاثیر گوید (ج 12 ص 241): «لماملک الکفّار سمرقند عمد جنگزخان لعنه اﷲ و سیر عشرین الف فارس و قال لهم اطلبوا خوارزم شاه این کان ولو تعلّق بالسّماء... فلّما امرهم جنگزخان بالمسیر سارواو قصدوا موضعاً [ من جیحون ] یسمی فنج آب و معناه خمس میاه فوصلوا الیه فلم یجدوا هناک سفینة الخ ». و در جهان نامه که کتابی است در معرفت بلدان مؤلف در سنه ٔ 665 هَ . ق . و نام مصنّف آن درست معلوم نیست گوید(نسخه ٔ پاریس ورق 191): «جیحون خوارزم ... منبع این جیحون از بلاد وَخان باشد از کوههای تبت و بر حدود بدخشان بگذرد پس بحدود ختلان و وخش پنج آب دیگر بزرگ بدوپیوندد و آن موضع را پنج آب خوانند و از سوی قبادیان همچنین آبها بدو پیوندد و بحدود بلخ بگذرد و به ترمد آید آنگاه به کالف آنگاه به وم آنگاه به آمو تا به خوارزم رسد آنگاه به بحریه ٔ جند و خوارزم ریزد. (ازحواشی علامه ٔ قزوینی بر ج 2 جهانگشای جوینی ص 108).


پنجاب . [ پ َ ] (اِخ ) سرزمین پنج رود میان رود سند (از غرب ) و جمنا (از شرق ) و پنج رود به نامهای جهلم ، جناب ، راوی ، بئاس ، ساتلج آن را مشروب می سازد.دشتی است آبرُفتی و هموار. نام یکی از ایالات شمال غربی هندوستان و جنوب شرقی ایران است و با گنگ ناحیتی تشکیل میدهد که از قدیم به ثروت طبیعی و کثرت محصولات معروف و از همان قرون اولیه جلب نظر ملل متمدنه را کرده و آن جزو ایالات ایران قدیم بود. اسکندر مقدونی و بعض فاتحان دیگر عزم تصرف این ناحیه را کرده اند و پنجاب بمعنی پنج رود است یعنی ناحیتی که از شعب سند مشروب میشود و دارای 21 میلیون سکنه و پایتخت آن لاهور است و شهرهای مهم آن امریت سر، راول پندی ، دهلی و محصول آن غلات و برنج و پنبه است . در قاموس الاعلام ترکی آمده است : پنجاب نام خطه ای وسیع از هندوستان شمالی که از رود سند مشروب میشود و چون آن مرکب از پنج نهر است از این رو خطه ٔ مزبور را پنجاب خوانده اند. موقع و حدود و مساحت پنجاب :
پنجاب عبارتست از قسم اوسط انحرافی که از دامنه های سفلی جبال هیمالیا تشکیل شده است و از شمال محدود است به کشمیر و قسمتی از افغانستان و از غرب افغانستان و بلوچستان و از گوشه ٔ غرب جنوبی خطه ٔ بمبئی و قسمتی از خطه ٔ سند و از جانب جنوب راجپوتاناو از جانب شرق و شمال شرقی مملکت تبت . طول اعظم آن که از شمال غربی بجنوب شرقی کشیده میشود 900 و عرض اعظم آن 835 هزار گز است و واقع است در میان 27 درجه و 39 دقیقه و 35 درجه و 2 دقیقه عرض شمالی و 67 درجه و 15 دقیقه و 76 درجه و 44 دقیقه طول شرقی . مساحت سطح آن 368921 کیلومتر مربع است و پیش از این 272161 کیلومتر از این ناحیت در تحت اداره ٔ انگلیس و 92760 کیلومتر در تحت سلطه ٔ حکومتهای نیم مستقل محلی بود.
شکل طبیعی جبال وانهار: تنها قسمتی از شمال شرقی پنجاب به پشت جبال هیمالیا میرسد و نقاط مرتفع جبال نامبرده در داخله ٔ کشمیر واقع گشته ، و قسمت های تحتانی دامنه ها، داخل پنجاب است در حدود شمال غربی این قطعه دامنه های کوه سلیمان است و این طرف ارتفاع متوسط دارد. قسم اعظم این سرزمین عبارت است از صحراها و دشتهای کم شیب . رودهای پنجگانه ای از دامنه های هیمالیا سرچشمه گرفته از شمال شرقی رو به جنوب غربی روان میشوند و سرزمین پهناورپنجاب را سیراب میسازند. بزرگترین آنها نهر سند است که غربی ترین آنهاست و رودهای دیگر توابع آنند و آنها عبارتند از جهلم ، تهین آب ، راوی ، ساتلج و این چهاررود به هم درآمیخته به رودخانه ٔ سند میریزند و با سند به سرزمین پنجاب درمی آیند بستر این رودها چندان عمق ندارد و غالباً تبدیل مجرا میدهند. سه رود اولی از کشمیر می آید و دو دیگر از داخل کشور سرچشمه میگیردو بدین ترتیب خطه ٔ پنجاب کاملاً تابع شیب عمان است ولی از حوضه ٔ گنگ هم که تابع شیب خلیج بنگاله است چندان دور نیست در حد شرقی آن رود جمنا جریان دارد که تابع رود گنگ است این خطه دریاچه ٔ بزرگ ندارد ولی دریاچه های کوچک و مردابهای آن متعدد است بعضی از دریاچه های مصنوعی آن که در جوار بتخانه ها احداث شده بحدی بزرگ است که بشمار دریاچه های طبیعی درمی آیند. در بین رودهای آن مجراهای بسیار دیده میشود. پاره ای از آنهادر عصر ملوک اسلامی و برخی نیز در زمان انگلیس ها احداث شده است .
آب و هوا، و محصولات و حیوانات و منبع ثروت : پنجاب از اقالیم حارّه است در تابستان هوای آن بسیار گرم و زمستان آن نیز بسیار سرد است از 15 تموز تا آخر ایلول در این سرزمین باران می بارد و هوا بسیار گرم و مرطوب است فصل دوّم باران هم در آغاز کانون ثانی شروع میشود ولی چندان ادامه ندارد این بارانها و آب برفهای کوههای هیمالیا سرزمین پنجاب را مشروب میکند.اما خاکش فی حدّ ذاته خشک است و فقط صحراهای واقع در قسمت جنوب غربی از خاکهای رسوبی تشکیل شده و عبارتست از گلهائی که رودها با خود آورده اند. هوای روز آن با هوای شب بسیار تفاوت دارد گاهی روزهای گرم و شبهای بسیار خنک دارد. ارتفاع مکان نیز در هوا بی تأثیرنیست در جاهای مرتفع مثلاً سیملا هنگام تابستان درجه ٔحرارت از 30 تجاوز نمیکند اما در زمستان به چند درجه پائین تر از صفر میرسد ولی در جاهای پست مثلاً دهلی و لاهور گرماسنج هنگام تابستان به 45 درجه صعود و در فصل زمستان تا 2 درجه نزول میکند.
اراضی پنجاب نسبت به سایر اراضی هندوستان خشک و دارای هوای یابس است . خاک این سرزمین بسیار حاصل خیز میباشد و از آن سالی دو بار محصول برمیدارند یکی بهار دیگری در پائیز. عمده ٔ محصولات بهاری آن عبارت است از: گندم ، جو، نخود، تنباکو، سبزه ، حبوبات روغنی ، و چای موسوم به کنگره و محصولات عمده ٔ پائیزی آن عبارت است از: برنج ، ارزن ، زرَت ، باقلی ، پنبه دانه ، نیشکر، نیل ، کتان ، کنف و غیره . کشت و زرع با اصول قدیمه اجرا میشود و آثار ترقّی در این کار مشهود نیست . جنگلهای آن بسیار نیست فقط دولت انگلیس جنگلهائی احداث کرده . اشجار مثمره در قصبات و قراء فراوان است مانند: موز. انار، زردآلو، سیب ، به ، شفتالو، آناناس ، پرتقال ، لیمو و غیره . پرتقال های پیشاور معروف است در جوار «دراجات » واقعدر جهت جنوب غربی جنگلهای وسیع درخت خرما مشاهده میشود. اراضی این ناحیت بکر، از علف مستور است و مراتعبسیار دارد حیوانات اهلی آن عبارت است از: اسب ، استر، الاغ ، گاو، گوسفند، بز، اشتر، خوک و غیره . در مؤسسات حکومتی از جفت گیری اسبان نر عربی و انگلیسی و مصری مادیانها و استرهای بسیار خوب بعمل می آورند. گوسفندانی که در وادیهای سلتج بعمل می آیند مشهورند بنا بر احصائیه سنه 1883م . در پنجاب متجاوز از شش میلیون و نیم گاو، 86 هزار اسب ، 352 هزار خر و استر، 5 میلیون گوسفند و بز، 175 هزار اشتر، 66 هزار خوک موجود بود. سباع و وحوش آن نیز کم نیست ، مانند:پلنگ ، کفتار،خرس ، گرگ ، شغال ، روباه ، انواع بز کوهی ، گوزن ، خوک وحشی ، بوزینه ، مرغ وحشی ، کبک ، طوطی ، باز و طیور دیگر و تمساح و انواع بسیار مارهای زهردار. در صحراها و مواضع پست این سرزمین مقداری معدن شوره (ماده ای که باروت را از آن بعمل می آورند) و سنگ گچ وجود دارد اما در دامنه های هیمالیا معادن آهن ، سرب ، مس ، و در برخی از مواضع نقره و سنگ زیبای ساختمانی یافت میشود. در طرف شمال غربی این قطعه معادن نمک فراوان است ، و نفت و گوگرد و زغال سنگ و آبهای گوگردی معدنی نیز موجوداست .
جمعیت ، زبان ، و مذهب : بنا بر احصائیه ٔ 1881م . عده ٔ نفوس پنجاب به 120،712،22 تن بالغ میشود نصف آن یعنی 434،662،11 نفر مسلم و 295،252،9 تن برهمنی و 114،716،1 تن سیخ و 3369 تن نصارا و 3251 تن بودایی و 465 تن زردشتی هستند و بقیه دارای ادیان دیگرند اهالی این آب و خاک به نژادهای گوناگون منسوبند مانند اقوام آریائی . طوایفی که قبل از آنان در آنجا اقامت داشتند و اقوامی که بعدها به اینجا هجرت کرده اند مثلاً ایرانیان افغانان ، ترکها، مغولها، تبتیان و اقوام کثیره ٔ دیگر که در برخی از جاها به حال انفراد و دسته جمعی در حال اختلاط زندگانی می کنند. زبانهای معمول این سرزمین نیز متعدد است اما زبان عمومی و رسمی آن زبان اردو نامیده میشود. زبان پنجابی مستعمل تر و 14 میلیون نفر بدان تکلم می کنند. برهمنان نیز این زبان را استعمال میکنند و به خط مخصوص می نویسند و نیز زبان کشمیری ، افغانی ، بلوچی ، بنگالی ، گجراتی ، نپالی و غیره در این سرزمین متداول و معمول است . در طرف مشرق پنجاب برهمنان ودر جهت مغرب آن مسلمانان اکثریت دارند اما نفوذ و اعتبار همه جا در طرف اسلام است . اهالی مشرق آنجا منقسم به صنوف و اهالی مغرب منقسم به قبائلند.
تقسیمات خطه ٔ پنجاب که مستقیماً از طرف دولت انگلیس اداره میشود به ده ایالت و عده ٔ بسیار از حکومتهای نیم مستقل منقسم گشته . ایالات منقسم به سنجاقها و سنجاقها منقسم به قضاهای موسم به تحصیل میباشد. حکومتهای نیم مستقل هم منقسم به حکومت جبلی و حکومت صحرائی شده که عده ٔ اولی به 25 و عده ٔ دومی به 11 بالغ میشود.
یکی از بزرگترین حکومتهای نیم مستقل حکومت پاتیاله است و مساحت سطح این سرزمین به 15247 هزار گز مربع بالغ میشود و 433،467،1تن سکنه دارد و دیگری حکومت اسلامی بهوپال است که مساحت آن به 38848 کیلومتر مربع میرسد و573449 نفر سکنه دارد امّا حکومات جبلی نیم مستقل کوچکترند و بزرگترآنها عبارت است از حکومت جامبه و حکومت باشهر و مجموع مساحت آنها از 8000 کیلومتر مربع متجاوز میباشد اولی 115000 تن و دومی 64000 تن سکنه دارد.
شهر و قصبه و قراء: در پنجاب 52770 شهر و قصبه و قریه موجود است از مجموع اینها 18546 عدد در دست حکومات نیم مستقل و بقیه در تحت اداره ٔ مستقیم انگلیس میباشد بزرگترین شهر حکومات نیم مستقل پاتیاله است که عدّه ٔ نفوسش به 53629 میرسد، مالر کوتله و ترمول از بلاد درجه ٔ دوم است که عده ٔ سکنه ٔ آن بیش از بیست هزار میباشد و دو قصبه ٔ مشتمل بر متجاوز از پانزده هزار سکنه است . عدّه ٔ اهالی پنج قصبه نیز بیش از ده هزار تن است . 27 قصبه بیشتر از پنجهزار سکنه دارد اهالی 45 قصبه در بین سه هزار و پنجهزار است . دهلی بزرگترین شهر ایالتی است که مستقیماً در تحت اداره ٔ انگلیس میباشد. زمانی این شهر پایتخت دولت تیموری هند بود و اخیراً مرکز سیخ ها و شهر درجه ٔ دوم بلده ٔ اُمریچان میباشد و عده ٔ سکنه ٔ آن به 151896 تن بالغ میگردد. شهر لاهور در درجه ٔ سوم و مرکز پنجاب است . دارای 672000 تن سکنه . پنج شهر دیگر که متجاوز از 50 هزار تن سکنه دارند: پیشاور 120000 تن سکنه ، ملتان 119000 تن ، امباله 67463 تن ، راول پیندی 975،52 تن و سکنه ٔ جلاندر 119،52 تن ، 13شهر متجاوز از بیست هزار تن سکنه دارد. 1 - سیالکوت 45762 تن . 2 - لودیانه 44163 تن . 3 - فیروزپور 39750 تن . 4 - بهیوانی 33762 تن . 5 - پانیپات 25022 تن 6- بتاله 24281 تن . 7 - رواری 23972 تن . 8 - کرتال 23133 تن . 9 - کوچرانواله 22884 تن . 10 - دراغازی خان 22309 تن . 11 - در اسماعیل خان 22164 تن . 12 - هوشیارپور 21363 تن . 13 - جلام 21707 تن . 111 شهر و قصبه ٔ دیگر نیز بین 20 هزار و 5 هزار سکنه دارند. سکنه ٔ 106قصبه از 5 هزارتن کمتر است . دولت انگلیس در لاهور یک دانشگاه و مدارس و دانشسراهای متعدد تأسیس کرده . مسلمانان نیز مدارس بزرگ و مکاتب عصری دارند و تحصیلات آنان به زبانهای عربی و فارسی و اردوست . صنایع عمده ٔ پنجاب عبارتست از چیتهای معروف به «هندیانه » و شال های کشمیری و نوعی از نمد و کاشی های مستعمل در نقش ونگار داخل جوامع و مقابر، شمشیرهای معروف گجرات ، و اسلحه ٔ جارحه و بعض اسلحه ٔ ناری ، ظروف گوناگون از مس و برنج و قماشهای ابریشم و پنبه ای که بعض آنها زربفت و گلابتون دار است و نیز منسوجات زربفت از پشم شتر وغیره . برای بافتن چیت در خانه ها و کارخانه ها جمعاً 919390 دستگاه بافندگی وجود دارد و بعضی کارخانه های جدید نیز برای بافندگی وجود دارد. پنجاب با سایر نواحی هند، بوسیله ٔ خط آهن ارتباط دارد. بمبی ٔ با اروپاو نیز با چین و تبت و ترکستان شرقی ، و افغانستان و ایران امتعه ٔ تجارتی و محصولات زمینی مبادله می کند و نیز رجوع به کلمه ٔ هند شود - انتهی . عدّه ٔ سکنه ٔ، ولایات پنجاب بر حسب ضبط قاموس الاعلام ترکی و قدیمی است .رود پنجاب که در ایالت پنجاب جاری است بنام جهلم نیز خوانده میشود و نام قدیم آن هیداسپس است و ابن بطوطه آن را نهرالسند نامیده است .


پنجاب . [ پ َ ] (اِخ ) نام قریه ای از دهستان به رستاق لاریجان . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 40 و 114 و 157).


دانشنامه عمومی

پنجاب در زبان فارسی به معنی پنج رود (آب) است. پنجاب می تواند به یکی از موارد زیر مربوط باشد:
منطقه پنجاب
پنجاب (پاکستان)، ایالتی در پاکستان
پنجاب (هند)، استانی در هند
ولسوالی پنجاب، در افغانستان
پنجاب، افغانستان، مرکز ولسوالی پنجاب در افغانستان
پنجاب (آمل)، روستایی در لاریجان آمل

دانشنامه آزاد فارسی

پنجاب (پاکستان). پَنْجاب (پاکستان)
دانشگاه هنر پَنْجاب
(نام سابق: پنجاب غربی۱) ایالتی در شمال شرقی پاکستان، با ۲۰۵,۳۴۴ کیلومتر مربع مساحت، و ۷۲,۳۰۰,۰۰۰ نفر جمعیت (۱۹۹۳). تقریباً نیمی از جمعیت پاکستان در این ایالت زندگی می کنند. مرکز آن لاهور۲ است. کشت گندم آبی در این ایالت رواج دارد. ایالت مزبور شامل جلگۀ آبرفتی۳ نیمه خشکی است که رود سِند۴ و ریزابه های آن، جهلوم۵؛ چناب؛ راوی۶؛ و ساتلج۷، آن را آبیاری می کنند. در شمال آن دامنه ۸های هیمالیا۹ واقع شده است و کوه های سالت رنج۱۰ (دارای ذخایر نفت) بین درّه های جهلوم و سند قرار دارند. ویرانه های تمدن درّۀ سند۱۱ (۱۶۰۰ـ۲۵۰۰پ م) نیز در این ایالت دیده می شود. زبان های اصلی این ایالت پنجابی۱۲ و اردو۱۳، و دین اصلی آن اسلام است. این ایالت در ۱۹۴۷ به هنگام تقسیم هند و تشکیل پاکستان با نام پنجاب غربی تأسیس شد. اسلام آباد، پایتخت پاکستان، در این ایالت قرار دارد. شهرهای مهم آن عبارت اند از مولتان۱۴، فیصل آباد، و راولپندی۱۵.
Western PunjabLahorealluvial plainIndus RiverJhelumRaviSutlejfoothillHimalayanSalt RangIndus Valley CivilizationPunjabiUrdumultanRawalpindi
پنجاب (هند). پَنْجاب (هِند)
معبد طلایی، آمریتسار، پَنْجاب
ایالتی در شمال غربی هند، هم مرز پاکستان، با ۵۰,۳۶۲ کیلومتر مربع مساحت و ۲۴,۴۷۵,۰۰۰ نفر جمعیت (۲۰۰۱). مرکز آن چندیگره۱ و بزرگ ترین شهر آن آمریتسار۲ است. تولید پارچه و چرخ خیاطی، کشت گندم، برنج، شکر، ذرت، ارزن، جو، و پنبه در این ایالت رواج دارد. رودهای ساتلج۳ و بئاس۴، ریزابه های سِند۵، در جلگه ای آبرفتی۶ با شیب ملایم جریان دارند که بخش عمدۀ ایالت را تشکیل می دهد. پنجاب ناحیه ای عمدتاً کشاورزی است که غلات از طریق کشت آبی در آن پرورش می یابد. ویرانه هایی از تمدن درۀ سِند۷ (۱۶۰۰ـ۲۵۰۰پ م) در پنجاب برجا مانده است. شهر های مهم آن عبارت اند از آمریتسار، جلندهر۸، فریدکوت۹، و لودیانا۱۰. زبان اصلی این ایالت پنجابی۱۱، و ادیان عمدۀ آن سیک۱۲ و هندو است. ناآرامی های ۱۹۱۹ به شورش های پنجاب (معروف به کشتار آمریتسار۱۳) انجامید. ایالت کنونی با تقسیم هند در ۱۹۴۷ تشکیل شد. پنجاب هند۱۴ بعدها به سه منطقه تقسیم شد: هیماچال پرادش۱۵، پاتیالا و اتحادیه ایالت های پنجاب شرقی۱۶، و ایالت پنجاب شرقی۱۷. در ۱۹۵۶، دو ایالت اخیر ادغام شدند و پنجاب هند را تشکیل دادند، که در ۱۹۶۶ براساس خطوط زبانی به سه ایالت هیماچال پرداش و هاریانا۱۸ با اکثریت جمعیت هند، و ایالت پنجاب تشکیل شد، که ۶۰ درصد از جمعیت آن سیک های پنجابی زبان اند. مرکز ایالت های هریانا و پنجاب شهر چندیگره است.
ChandigarhAmritsarSutlejBeasIndusalluvial plainIndus Valley CivilizationJalandharFaridkotLudhianaPunjabiSikhAmritsar MassacreIndia PunjabHimachal PradeshPatiala and East Punjab States UnionEast PunjabHaryana

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پَنْجاب، سرزمینی باستانی در شمال غربی شبه قاره هند می باشد.
نام فارسی پنجاب به معنای ۵ رود ترجمه واژه سنسکریت (پنجه نده) است که پس از چیرگی مسلمانان بر این سرزمین بر آن اطلاق شد.
← اسامی پنج رودخانه
یافته های باستان شناختی دیرینگی این سرزمین را به دوره نوسنگی می رساند. افزون برآن بقایای برجای مانده از خانه های آجری و نظام پیشرفته آبیاری و کشاورزی در پنجاب بیانگر آن است که به تمدن سند مربوط است.
← ۳۰۰۰ سال قبل میلاد
امروزه پنجاب با ۷۰۶‘۲۵۵ کم ۲ وسعت میان پاکستان و هندوستان تقسیم شده است.
← پنجاب پاکستان
...

گویش مازنی

/panjaab/ از توابع دهستان لاریجان پایین آمل

از توابع دهستان لاریجان پایین آمل



کلمات دیگر: