کلمه جو
صفحه اصلی

حق رای زنان

دانشنامه عمومی

حق رأی زنان. حق رأی زنان به معنی حق شرکت زنان در انتخابات است و از مهم ترین رویدادهای تکامل اولیهٔ جنبش های مدافع حقوق زنان بود. هواخواهان حق رأی زنان که سافروجتها نیز نامیده می شدند؛ کسب حق رأی را مقدمهٔ مشارکت سیاسی زنان در جامعه می دانستند.
جنبش اجتماعی
فمنیسم
انتخابات
رأی
در سال ۱۸۴۸ جنبش حق رأی زنان در ایالات متحده آمریکا به یک جنبش اجتماعی گسترده تبدیل شد. در سال ۱۸۹۳، نیوزیلند نخستین کشوری بود که حق رأی زنان را به رسمیت شناخت. امروزه در میان کشورهایی که مردم می توانند در تصمیمات سیاسی و حاکمیتی-دولتی رای دهند، تنها کشورهای عربستان سعودی، بوتان، برونئی و واتیکان هستند که حق زنان برای شرکت در انتخابات را به رسمیت نشناخته اند.
نیوزیلند نخستین کشور مستقلی بود که حق رأی زنان را به رسمیت شناخت. در سال ۱۸۹۳، قانون انتخابات به نفع مشارکت سیاسی زنان تغییر یافت و در سال ۱۸۹۳ زنان برای نخستین بار در انتخابات ملی آن کشور شرکت کردند. کیت شپارد و ماری آن مولر از مهم ترین رهبران هواخواه حق رأی زنان در نیوزیلند بودند. تا سال ۱۹۱۹، زنان در نیوزیلند حق نامزدی در مجلس را نداشتند. نخستین زنی که در مجلس نیوزیلند به نمایندگی برگزیده شد، الیزابت مک کومب بود.
در سال ۱۸۶۶، دادخواستی به مجلس بریتانیا ارائه شد که در آن زنان بریتانیا تقاضا کرده بودند قانون انتخابات تغییر کند و حق رأی کامل زنان را نیز دربرگیرد. این دادخواست تحت اعتراض خشونت بار مخالفینی قرار گرفت که معتقد بودند؛ حق رأی زنان بزرگ ترین خطرات برای انگلستان به همراه خواهد آورد. پارلمان بریتانیا، نخست عقیده داشت که دخالت زنان در سیاست، زندگی سیاسی را مبتذل کرده و در عین حال ثبات خانواده را از میان می برد؛ بنابراین به دادخواست عمل نکرد. در سال ۱۸۶۷، نخستین جامعه ملی حق رأی زنان تأسیس گردید. اعضای این جامعه که به سافروجتها معروف گردیدند؛ خود را هواخواه حق رأی زنان می دانستند. سافروجت ها تا پایان قرن نوزدهم برای دادن حق رأی به زنان بیش از چهل دادخواست به پارلمان بریتانیا ارائه دادند که تا سال ۱۹۰۰ به طول انجامید. در سال ۱۹۰۳ جنبش حق رأی زنان توسعه بیشتری یافت و تظاهرات خیابانی و راهپیمایی های فراوانی را دربر گرفت. در یک اجتماع فضای باز که در ماه ژوئن ۱۹۰۸ در لندن برپا گردید، بیش از پانصدهزار زن طرفدار حق رأی زنان حضور یافتند. امیلین پانکهرست از شخصیت های برجسته هواخواه حق رأی زنان بود که برای اجتماعات بزرگی از مبارزات زنان انگلیسی صحبت کرد. امیلین پانکهرست معتقد بود که حق رأی زنان، زندگی سیاسی را اساساً دگرگون خواهد کرد، و حس جدید نوع دوستی و اخلاق را به وجود خواهد آورد. در سال ۱۹۱۰، آلیس پین و هریت استنتون بلچ در مبارزات زنان در بریتانیا شرکت کردند که پیوند عمیقی بین سافروجت های بریتانیا و ایالات متحده آمریکا ایجاد کرد. برخی مبارزات سافروجت ها در بریتانیا با خشونت همراه بود؛ چندین کلیسا نابود گردید، و نخست وزیر اسکویت چندبار مورد سوءقصد قرار گرفت. بسیاری از طرفداران حق رأی زنان زندانی شدند که باعث شروع اعتصاب سراسری زنان بریتانیا شد. سرانجام در سال ۱۹۱۸، بریتانیا حق رأی زنان را به رسمیت شناخت. سن رأی برای زنان بریتانیا بالای ۳۰ سال بود در حالی که مردان می توانستند پس از ۲۰ سالگی در انتخابات شرکت کنند. در سال۱۹۲۱، حدود یک سوم زنان بریتانیا برای نخستین بار در انتخابات ملی شرکت کردند. پس از به دست آوردن حق رأی زنان در سال ۱۹۱۸، جنبش های طرفدار حقوق زنان در انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی رو به زوال گذاشتند و زنان انقلابی بیشتر جذب جنبش های دیگر ضدفاشیسم می گردیدند.

دانشنامه آزاد فارسی

حق رأی زنان (women\'s suffrage)
حق رأی زنان
حق رأی زنان
حق رأی زنان
حق رأی زنان
حق رأی زنان
غالباً این اعتقاد وجود دارد که مبارزه برای دستیابی زنان به حق رأی برابر با مردان از دنیای انگلیسی زبان با انتشار کتاب مری وُلستونکرافت به نام در دفاع از حقوق زنان (۱۷۹۲) آغاز شده است. در قرن ۱۹، با گسترش حق رأی مردان در بسیاری از کشورها، زنان نیز در تلاش برای دستیابی به حق رأی هرچه بیشتر بر فعالیت خود افزودند. اما در نیوزیلند زنان صرفاً در ۱۸۹۳ به حق رأی در سطح ملی دست یافتند. پس از آن استرالیا نیز در ۱۹۰۲ این حق را برای زنان قائل شد، اما زنان ایالات متحده امریکا در ۱۹۲۰ و انگلستان در ۱۹۲۸ به این حق دست یافتند. در آغاز قرن ۲۰، کشورهای اروپایی مانند فنلاند در ۱۹۰۶، نروژ در ۱۹۲۳، و دانمارک و ایسلند در ۱۹۱۵ به زنان حق رأی دادند. دیگر قدرت های قارۀ اروپا نیز در پایان جنگ جهانی اول به سرعت برای زنان حق رأی قائل شدند. اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و هلند در ۱۹۱۷؛ اتریش، چکسلوواکی، لهستان، و سوئد در ۱۹۱۸؛ و آلمان و لوکزامبورگ در ۱۹۱۹ به زنان حق رأی دادند. اسپانیا در ۱۹۳۱ حق رأی را دربارۀ زنان تعمیم داد، ولی زنان فرانسه تا ۱۹۴۴ و زنان بلژیک، ایتالیا، رومانی، و یوگسلاوی تا ۱۹۴۶ از این حق برخوردار نشدند. سوئیس سرانجام در ۱۹۷۱ به زنان حق رأی داد، اما زنان لیختن اشتاین تا ۱۹۸۴ از این حق محروم بودند. در میان کشورهای امریکای لاتین، اکوادور در ۱۹۲۹، برزیل در ۱۹۳۲، ال سالوادور در ۱۹۳۹، جمهوری دومینیکن در ۱۹۴۲، گواتمالا در ۱۹۴۵، و آرژانتین در ۱۹۴۶ به زنان حق رأی دادند. در هند، در دورۀ حکومت انگلستان بر آن کشور، زنان به موجب قانون ۱۹۳۵ فرمانداری هند مانند مردان از حق رأی برخوردار شدند. پس از دستیابی این کشور به استقلال نیز در قانون اساسی ۱۹۴۹ هند، که از ۱۹۵۰ به اجرا گذاشته شد، به همۀ افراد بالغ اعم از زن و مرد حق رأی داده شد. زنان فیلیپین در ۱۹۳۷، ژاپن در ۱۹۴۵، چین در ۱۹۴۷، و اندونزی در ۱۹۵۵ از حق رأی برخوردار شدند. در کشورهای افریقایی، زنان تقریباً هم زمان با مردان از حق رأی برخوردار شدند؛ مثلاً لیبریا در ۱۹۴۷، اوگاندا در ۱۹۵۸، و نیجریه در ۱۹۶۰. در بسیاری از کشورهای خاورمیانه نیز پس از جنگ جهانی دوم حق رأی همگانی برقرار شد. در برخی از کشورها، از قبیل عربستان سعودی، هیچ یک از شهروندان از حق رأی برخوردار نیستند و در برخی دیگر، مانند کویت، حق رأی بسیار محدود است و زنان کاملاً از آن محروم اند. در ایران در ۱۳۴۲ش مجلس قانون حق رأی زنان بالای ۲۱ سال را به تصویب رساند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مجلس سن حق رأی زنان را پانزده سال تمام تعیین کرد.

فرهنگستان زبان و ادب

حق رأی زنان
{women's suffrage, woman suffrage, female suffrage} [علوم سیاسی و روابط بین الملل، مطالعات زنان] حق زنان برای رأی دادن در انتخابات

پیشنهاد کاربران

حق رأی زنان به معنی حق شرکت زنان در
انتخابات است و از مهم ترین رویدادهای تکامل اولیهٔ جنبش های مدافع حقوق زنان بود.
هواداران حق رأی زنان که سافروجتها نیز نامیده می شدند؛ کسب حق رأی را مقدمهٔ مشارکت سیاسی زنان در جامعه می دانستند.

در سال ۱۸۹۳، نیوزیلند نخستین کشوری بود که حق رأی زنان را به رسمیت شناخت


کلمات دیگر: