کلمه جو
صفحه اصلی

مناظره


مترادف مناظره : بحث، جدل، مباحثه، مجادله، مذاکره، مطارحت، مباحثه کردن، مجادله کردن، ستیهیدن

برابر پارسی : گفتمان، گفتاورد، نگرگویی، هم نگری

فارسی به انگلیسی

debate


debate, dispute

debate, controversy, discussion, argumentation, forum


مترادف و متضاد

dispute (اسم)
نزاع، ستیزه، مشاجره، مناظره، چون و چرا

debate (اسم)
بهی، مباحثه، مناظره، مذاکره، مذاکرات پارلمانی

discussion (اسم)
بهی، مباحثه، مناظره، بررسی، گفتگو، مذاکره، بحی و جدل

argument (اسم)
اثبات، بهی، استدلال، برهان، مباحثه، مشاجره، نشانوند، مناظره، یک سلسله دلایل قابل قبول

argumentation (اسم)
بهی، استدلال، مناظره، چون و چرا

disputation (اسم)
ستیزه، مباحثه، مناظره، بحی و جدل، علم بحی

contestation (اسم)
رد، بهی، مناظره، مرافعه، رقابت

بحث، جدل، مباحثه، مجادله، مذاکره، مطارحت


مباحثه کردن، مجادله کردن، ستیهیدن


۱. بحث، جدل، مباحثه، مجادله، مذاکره، مطارحت
۲. مباحثه کردن، مجادله کردن، ستیهیدن


فرهنگ فارسی

درامری باهم بحث وگفتگوکردن
۱ - ( مصدر ) مباحثه و مجادله کردن ستیهیدن . ۲ - مانند شدن ۳ - ( اسم ) مباحثه و مجادله : [ اکنون چون چنین میخواهی ساخته باش این مناظره و منافره را ... ] ( جوامع الحکایات ۹۷ : ۱ ) جمع مناظرات توضیح عبارتست از توجه متخاصمین در اثبات نظر خود در مورد حکمی از احکام و نسبتی از نسبتها برای آشکار کردن حق و صواب .

(جمع آن مناظره‌ها و مناظرات است) مسابقه‌ی بحث و گفتگو، نظر آزمایی، مباحثه، گفتمان


جملات نمونه

یک مناظره ادبی

a literary debate


مناظره کننده

debater


فرهنگ معین

(مُ ظَ رَ یا رِ ) [ ع . مناظرة ] (مص ل . ) با یکدیگر بحث و گفتگو کردن .

لغت نامه دهخدا

مناظره. [ م ُ ظَ / ظِ رَ / رِ ] ( از ع ، اِمص ) با هم نظر کردن یعنی فکر کردن در حقیقت و ماهیت چیزی. با هم بحث کردن. ( غیاث ). مجادله و نزاع با همدیگر و بحث با یکدیگر در حقیقت و ماهیت چیزی. ( ناظم الاطباء ). مناظرة. با هم جواب و سؤال کردن. مباحثه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : افشین با بودلف در مناظره و سیاف منتظر که بگوید تا سرش بیندازد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 171 ). با قدرخان سخن عقد و عهد گفته آمده است و رسولان رفته اند و در مناظره اند. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 284 ). پس از مناظره بسیار قرار گرفت که امیر بر جانب بست رود. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 512 ). دو سه روز در این مناظره بودند تا با رسولان قرار گرفت جواب نامه و پیغام بدادند. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 515 ).
اندر مناظره سخن سرد از او مگیر
زیرا که نیست جز سخن سرد آلتش.
ناصرخسرو.
بر اسب معانی و معالی
در دشت مناظره سوارم.
ناصرخسرو.
گر نه بره نه گرگ نیی بر در امیر
چونی جواب راست بده بی مناظره.
ناصرخسرو.
در راه دین همه جنگ و مناظره است با نفس و با شیطان. ( کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 754 ).
در این مناظره بودیم کز سپهر کبود
زدوده طلعت بنمود چشمه روشن.
مسعودسعد.
گه مناظره هر فاضلی که سرورتر
ز شرم پیش تو سر در شکم کشد چو کشف.
عبدالواسع جبلی ( دیوان چ صفا ج 1 ص 227 ).
ای آنکه بر سخای تو هرکس سؤال کرد
آمد نعم جواب و نیامد مناظره.
سوزنی.
اگر شما را اتفاق مناظره باشد وفور علم او و قصور جهل تو پیدا آید. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 92 ). اکنون چون چنین می خواهی ساخته باش این مناظره و منافره را. ( مرزبان نامه ایضاً ص 95 ).
گه مناظره با کوه اگر سخن رانی
ز اعتراض تو مفحم شود معید صدا.
کمال الدین اسماعیل ( دیوان چ حسین بحرالعلومی ص 207 ).
جماعتی باشند که مسائل علوم را، جمع و حفظ کنند و در اثنای محاوره و مناظره... بر وجهی ایراد کنند که مستمعان تعجب نمایند. ( اخلاق ناصری ). اگر در مناظره و محاورات طرف خصم را رجحان یابد انصاف بدهد. ( اخلاق ناصری ). عالمی را مناظره افتاد با یکی از ملاحده. ( گلستان ). با درویش بچه ای مناظره درپیوسته. ( گلستان ). آنچه حقیقت حال است سر قدر به بحث و مناظره و تحریر مکشوف نشود. ( مصباح الهدایه چ همایی ص 35 ). رجوع به مدخل قبل و معنی بعد شود.

مناظره . [ م ُ ظَ / ظِ رَ / رِ ] (از ع ، اِمص ) با هم نظر کردن یعنی فکر کردن در حقیقت و ماهیت چیزی . با هم بحث کردن . (غیاث ). مجادله و نزاع با همدیگر و بحث با یکدیگر در حقیقت و ماهیت چیزی . (ناظم الاطباء). مناظرة. با هم جواب و سؤال کردن . مباحثه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : افشین با بودلف در مناظره و سیاف منتظر که بگوید تا سرش بیندازد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 171). با قدرخان سخن عقد و عهد گفته آمده است و رسولان رفته اند و در مناظره اند. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 284). پس از مناظره ٔ بسیار قرار گرفت که امیر بر جانب بست رود. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 512). دو سه روز در این مناظره بودند تا با رسولان قرار گرفت جواب نامه و پیغام بدادند. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 515).
اندر مناظره سخن سرد از او مگیر
زیرا که نیست جز سخن سرد آلتش .

ناصرخسرو.


بر اسب معانی و معالی
در دشت مناظره سوارم .

ناصرخسرو.


گر نه بره نه گرگ نیی بر در امیر
چونی جواب راست بده بی مناظره .

ناصرخسرو.


در راه دین همه جنگ و مناظره است با نفس و با شیطان . (کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 754).
در این مناظره بودیم کز سپهر کبود
زدوده طلعت بنمود چشمه ٔ روشن .

مسعودسعد.


گه مناظره هر فاضلی که سرورتر
ز شرم پیش تو سر در شکم کشد چو کشف .
عبدالواسع جبلی (دیوان چ صفا ج 1 ص 227).
ای آنکه بر سخای تو هرکس سؤال کرد
آمد نعم جواب و نیامد مناظره .

سوزنی .


اگر شما را اتفاق مناظره باشد وفور علم او و قصور جهل تو پیدا آید. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 92). اکنون چون چنین می خواهی ساخته باش این مناظره و منافره را. (مرزبان نامه ایضاً ص 95).
گه مناظره با کوه اگر سخن رانی
ز اعتراض تو مفحم شود معید صدا.
کمال الدین اسماعیل (دیوان چ حسین بحرالعلومی ص 207).
جماعتی باشند که مسائل علوم را، جمع و حفظ کنند و در اثنای محاوره و مناظره ... بر وجهی ایراد کنند که مستمعان تعجب نمایند. (اخلاق ناصری ). اگر در مناظره و محاورات طرف خصم را رجحان یابد انصاف بدهد. (اخلاق ناصری ). عالمی را مناظره افتاد با یکی از ملاحده . (گلستان ). با درویش بچه ای مناظره درپیوسته . (گلستان ). آنچه حقیقت حال است سر قدر به بحث و مناظره و تحریر مکشوف نشود. (مصباح الهدایه چ همایی ص 35). رجوع به مدخل قبل و معنی بعد شود.
- مناظره رفتن ؛ مناظره واقع شدن . مباحثه اتفاق افتادن : به جای خویش بیارم حدیث این رسولان که چون به کاشغر رسیدند... و مناظره که رفت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 218). با وی مناظره ٔ مال می رفت . (تاریخ بیهقی ایضاً ص 368). زمانی در این باب مناظره رفت . (تاریخ بیهقی ایضاً ص 482). نامه ها آوردند به مناظره در هر بابی که رفت و جوابها رفت تا بر چیزی قرار گرفت . (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 492). به محضر دانشوران ... میان ما مناظره رود. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 94).
- مناظره کردن ؛ بحث و گفتگو کردن . مباحثه کردن مجادله کردن : مناظره کرد، چنانکه بغراخان گفت : همه مناظره و کار بوحنیفه می آرد و همگان اقرار دادند. (تاریخ بیهقی چ فیاض 529). مناظره ای که باید کرد بی محابا بکنی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 211). بوالحسن عبدالجلیل با وی مناظره ٔ درشت کرد در هرات ، چنانکه وی بگریست .(تاریخ بیهقی ایضاً ص 635). اگر خواهی بر دلت جراحتی نرسد که به مرهم به نشود با هیچ نادان مناظره مکن . (قابوسنامه ). هیچ چیز دوستی را چنان تباه نکند که مناظره کردن . (کیمیای سعادت ). استاد ابوبکر که در هر باب مقتدی بود با او مناظره کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 400). می گوید من با هرکه مناظره کنم از من کم آید. (المعجم چ دانشگاه ص 458). گفت ... کدام شخص است که در کار ادیان و ملک مناظره کند و سخن از من بازنگیرد. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 53).
|| نام علمی که در آن قوانین مباحثه مندرج است . (غیاث ). مناظره نظر است به بصیرت از جانب مستدل وسائل در نسبت واقعه میان دو چیز از برای اظهار صواب و نظر را به بصیرت قید کردیم چه نظر به چند معنی دیگر آمده است ، اول به معنی ... و قید اظهار صواب زیاده کردیم تا مجادله و مغالطه بیرون رود چه این هر دو از برای الزام خصم اند و لاغیر. و اگر خواهند مناظره همه را شامل بود قید الزام خصم در تعریف او زیاده کنند و دلیل آن است که از علم بدو علم به چیزی دیگر لازم می آید اثباتاً او نفیاً و مراد به علم اعتقادی است جازم ثابت مطابق واقع و مراد به لزوم ، لزوم است به معنی اعم سواء کان بغیر واسطة کالشکل الاول او بواسطة کیفیة الاشکال . و قید اثبات و نفی جهت آن زیاده کردیم تا قول شارح بیرون رود ودلیل یا عقلی محض بود، چنانکه العالم متغیر و کل متغیر حادث . یا نقلی محض ، چنانکه الکافر عاص و کل عاص مستحق للعقاب . یا مرکب از عقلی و نقلی چنانکه الخمر مسکر و کل مسکر حرام و سایر ادله ٔ سمعیه ... (از نفایس الفنون ، قسم در علوم اواخر مقاله دوم در علوم شرعی فن هفتم علم خلاف ص 137). مناظره عبارت از توجه متخاصمین در اثبات نظر خود در مورد حکمی از احکام و نسبتی از نسبتها برای اظهار و روشن کردن حق و صواب است . وبالاخره مناظره بحث باشد در مسائل مختلف فیه و ایراد نظیر بالنظیر و مقابل بالمقابل و آن یا مأخوذ از نظیر است و یا از نظر است و یا به معنی توجه نفس است در معقولات یا به معنی مقابله است . (فرهنگ علوم عقلی سجادی ). رجوع به نفایس الفنون شود.

مناظرة. [ م ُ ظَ رَ ] (ع مص ) مانستن با کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نظیر کسی یا چیزی گردیدن . (از اقرب الموارد). مانند گردیدن . (از ناظم الاطباء). || یکی را نظیر دیگری گردانیدن و منه قول الزهری : لا تناظر بکتاب اﷲ و لابکلام رسول اﷲ؛ ای لاتجعل نظیراً لهما. || جدال کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جدال و نزاع نمودن . (از ناظم الاطباء). رجوع به مناظره شود.
- علم المناظرة ؛ علمی که بدان شناخته گردد آداب طرق اثبات مطلوب و نفی آن یا نفی دلیل آن با خصم . (از اقرب الموارد) (از کشاف اصطلاحات الفنون ).


فرهنگ عمید

در امری با هم بحث و گفتگو کردن.

دانشنامه عمومی

مناظره یا مناظره کردن، روش رسمیِ استدلال نام علمی که در آن قوانین مباحثه مندرج است.
دهخدا، علی اکبر، لغتنامهٔ دهخدا.
دانشنامهٔ رشد، برداشت شده در ۱ آذر ۱۳۸۸.
ویکی پدیای انگلیسی، برداشت شده در ۱۸ نوامبر ۲۰۰۹.
مناظره در لغت به معنی با هم نظر کردن، یعنی فکر کردن در حقیقت و ماهیت چیزی است. در واقع به مجادله و نزاع با همدیگر و بحث با یکدیگر در حقیقت و ماهیت چیزی مناظره گویند.مناظره استفاده از فنون جدل بر پایه ی مقدمات مشهور مناظراتی است که معمولا با استفاده از ابزار سؤال و جواب ایجاد میشود و سائل یا مجیب هر یک در موقعیت مورد نظر خود باید با احکام مناظراتی از تنگنای جدل خارج شوند.استاد محمد علی حسینیان در شرح کتاب ٣٨راه پیروزی در بحث اثر فیلسوف شهیر آرتور شوپنهاور مشهور باز و کلی در پاسخ سؤالات مطروحه از طرف مناظراتی و جزیی سؤال پرسیدن و محدود نمودن قلمرو سؤال سائل را از مهمترین روشهای مناظراتی قلمداد مینماید
به نوشتهٔ هرودوت در سال ۵۲۲ پیش از میلاد، پس از قتل بردیای دروغین، هفت تن از بزرگان ایران، برای شکل حکومتی آیندهٔ ایران به مناظره نشستند. در مناظره ای که میان بزرگان ایران شکل گرفت اوتان، نظامی مردمسالارانه بر پایهٔ دموکراسی را پیشنهاد کرد و دیگر انواع حکومتی را به چالش کشید. در مقابل مگابیزوس در دفاع از الیگارشی سخن گفت. اما داریوش بزرگ با دفاع از نظام سلطنتی، آن را بهترین نوع حکومت دانست. چهار مرد دیگر نیز طرف داریوش را گرفتند. در نهایت این مناظره به نفع داریوش به پایان رسید و او به شاهنشاهی رسید.
ایسوکراتس که در سال ۴۳۶ پیش از میلاد زاده شد، به مناظرهٔ آزاد بسیار اهمیت می داد.

دانشنامه آزاد فارسی

مُناظره
در اصطلاح ادبی، بحث کردن و استدلال کردن دو کس با نظرگاه های مختلف بر سر موضوعی مشخص. غالباً، در پایان مناظره، نظر یکی از آن دو فائق می آید. کهن ترین مناظرۀ ادبیِ یافته شده در ایران، منظومۀ «درخت آسوریک» به زبان پهلوی است که مناظره ای است بین درخت خرما و بز. مناظره در شعر فارسی نیز رواج داشته و قطعۀ «مست و هوشیار» اثر پروین اعتصامی از اشعار معاصر و قطعۀ «چنار و کدوبن» اثر انوری ابیوردی از اشعار کهن را می توان مثال آورد. در شعر نو نیز می توان شعر «در غروبی ابدی» از فروغ فرخزاد را مثال آورد که البته تفاوت هایی در نحوۀ نگرش و نوع استدلال آوردن دو طرفِ مناظره به چشم می خورد. در نثر فارسی نیز نمونه هایی از مناظره وجود دارد. ازجمله جدال سعدی با مدعی و بخش هایی از مقامات حریری.

فرهنگ فارسی ساره

گفتاورد، گفتمان، همنگری، نگرگوی


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مناظره در لغت «مباحثه کردن درباره ی حقیقت و ماهیت چیزی، یا با هم سؤال و جواب کردن است».
مناظره در لغت «مباحثه کردن درباره ی حقیقت و ماهیت چیزی، یا با هم سؤال و جواب کردن است» و به تعبیر دیگر مکالمه و گفت وگویی است دوطرفه که هر طرف با استدلال و ارائه ی براهین سعی می کنند برتری و فضیلت خویش را بر دیگری به اثبات رساند.
کاربرد شیوه ی مناظره
کاربرد شیوه ی مناظره یا سؤال و جواب کردن در ادبیات فارسی سابقه ای طولانی دارد؛ چنان که در آثار باقی مانده از زبان پهلوی، خصوصا پهلوی اشکانی، مناظراتی نظیر منظومه ی «درخت آسوریک» که مناظره میان یک بز و درخت خرماست به چشم می خورد.
قالب شعری مناظره
قالب شعری مناظره قصیده است؛ اما مناظره گاهی در قالب نثر آورده می شود؛ مانند بخشی از "مقامات حمیدی" که در مناظره است: «فی المناظرة بین اللاتی و الزانی، فی مناظره السنی و الملحد.»
خالق مناظره
...

واژه نامه بختیاریکا

گُد واگو

پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
هم ویژاری ( ویژار از سنسکریت: ویچارَنَ= گفتگو + هم، ی )
هم وادی ( واد از سنسکریت: وادَ= گفتگو + هم، ی )

ستیزگپ

مباحثه کردن درباره ی حقیقت و ماهیت چیزی، یا با هم سؤال و جواب کردن است� و به تعبیر دیگر مکالمه و گفت وگویی است دوطرفه که هر طرف با استدلال و ارائه ی براهین سعی می کنند برتری و فضیلت خویش را بر دیگری به اثبات رساند. آنچه مسلم است برد وباخت در مناظره بی معنی است چراکه در مناظره انتخاب بین خوب وخوب تراست.


گفتگو با یکدیگر

مُناظِره
هَم نِگَری ، هَم بَرنِگَری ، بَرهَم نِگَری
نِگَر و نِگَریست ، نِگَر و نِگَرید

مباحثه کردن درباره ی حقیقت و ماهیت چیزی، یا با هم سؤال و جواب کردن است� و به تعبیر دیگر مکالمه و گفت وگویی است دوطرفه که هر طرف با استدلال و ارائه ی براهین سعی می کنند برتری و فضیلت خویش را بر دیگری به اثبات رساند.
به عبارتی طرفین نظرات خود را به سمع و نظرمردم یاناظرین می رسانندتادرپایان قضاوت شوندونتیجه گیری کنند.
آنچه مسلم است انتخاب بین خوب وخوب تر است.
و گزینه های انتخابی همیشه براساس منطق نیست، بعضاسلیقه واحساس هم درمناظره دخالت دارد.
لذا خداوند درقرآن بشارت داده است به بندگان، همان کسانی که به نظرات اهل ایمان گوش فرا می دهندوبهترین را انتخاب می کنند.


کلمات دیگر: