درده
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
حمم برکانیة ذائبة
مترادف و متضاد
رسوب، ته نشین، طاقی، ته نشست، درده، لای
رسوب، درده
رسوب، ته نشین، درده، تاتار، باره دندان
ته نشین، درده
کف، خاکستر، تفاله، اشغال، چرک، درده، گداز اتشفشانی، فلز نیم سوخته
کف، گل، درده، ته مانده، لجن، لای
رسوب، ته نشین، اشغال، درده، پس مانده، خرده ریز
درده، خمیر مواد معدنی یا الی
رسوبی، درده، ته نشسته
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنچه ته نشین شود از روغن و شراب درد .
فرهنگ معین
(دُ دِ یا دَ ) (اِ. ) دردی شراب و روغن و مانند آن .
لغت نامه دهخدا
درده . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارنگه ٔ بخش کرج شهرستان تهران واقع در 24 هزارگزی شمال شرقی کرج . آب آن از چشمه سار و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
درده . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان افتر پشت کوه بخش فیروزکوه شهرستان دماوند واقع در دو هزارگزی جنوب باختری فیروزکوه با 450 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ فیروزه و راه آن مالرو است . مزارع نهرآباد و اشرف آباد جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
درده . [ دُ دَ / دِ ] (اِ) درد. دردی . دردی شراب و آب و روغن و امثال آن . (برهان ). درد شراب و آب و روغن وغیره آنکه در ته ظرف نشیند. (آنندراج ) :
تو صافی و من درده ام
بی درد صافی خوار شد.
تو صافی و من درده ام
بی درد صافی خوار شد.
مولوی .
درده. [ دُ دَ / دِ ] ( اِ ) درد. دردی. دردی شراب و آب و روغن و امثال آن. ( برهان ). درد شراب و آب و روغن وغیره آنکه در ته ظرف نشیند. ( آنندراج ) :
تو صافی و من درده ام
بی درد صافی خوار شد.
درده. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان افتر پشت کوه بخش فیروزکوه شهرستان دماوند واقع در دو هزارگزی جنوب باختری فیروزکوه با 450 تن سکنه. آب آن از رودخانه فیروزه و راه آن مالرو است. مزارع نهرآباد و اشرف آباد جزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
درده. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران واقع در 24 هزارگزی شمال شرقی کرج. آب آن از چشمه سار و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
تو صافی و من درده ام
بی درد صافی خوار شد.
مولوی.
درده. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان افتر پشت کوه بخش فیروزکوه شهرستان دماوند واقع در دو هزارگزی جنوب باختری فیروزکوه با 450 تن سکنه. آب آن از رودخانه فیروزه و راه آن مالرو است. مزارع نهرآباد و اشرف آباد جزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
درده. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ارنگه بخش کرج شهرستان تهران واقع در 24 هزارگزی شمال شرقی کرج. آب آن از چشمه سار و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).
فرهنگ عمید
= دُرد
دُرد#NAME?
دانشنامه عمومی
درده ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
درده (فیروزکوه)
درده (کرج)
درده (فیروزکوه)
درده (کرج)
wiki: زبان تاتی تکلم می کنند.
این روستا در دهستان پشتکوه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۱۱ نفر (۱۱۲خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان پشتکوه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۱۱ نفر (۱۱۲خانوار) بوده است.
wiki: بخش آسارا شهرستان کرج در استان البرز ایران است. مردم درده تات هستند و به زبان تاتی سخن می رانند
این روستا در دهستان آسارا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۲۷ نفر (۷۴خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان آسارا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۲۷ نفر (۷۴خانوار) بوده است.
wiki: درده (کرج)
واژه نامه بختیاریکا
( دِرده ) دریده؛ پاره
کلمات دیگر: