کلمه جو
صفحه اصلی

شطرنج


مترادف شطرنج : شترنگ

برابر پارسی : چترنگ، سترنگ، شترنج، شترنگ

فارسی به انگلیسی

chess

فارسی به عربی

شطرنج

مترادف و متضاد

chess (اسم)
شطرنج، مهرهء بازی

شترنگ


فرهنگ فارسی

( اسم ) بازیی است که به وسیله مهره های با اشکال مختلف : شاه وزیر اسب رخ فیل پیاده بر روی صحنه ای چوبین دارای خانه های متعدد بازی کنند .

فرهنگ معین

(شَ رَ ) [ معر. ] (اِ. ) = شترنگ : نوعی بازی فکری به وسیلة مهره هایی با نام های شاه ، وزیر، اسب ، رخ ، فیل ، سرباز.

لغت نامه دهخدا

شطرنج. [ ش ِ / ش َ رَ ]( معرب ، اِ ) مأخوذ از شترنگ فارسی که بازی معروف است. گویند در زمان انوشیروان این بازی را از هند به ایران آوردند و بزرگمهر درمقابل آن بازی نرد را اختراع نموده به هند فرستاد. ( ناظم الاطباء ). بازیی است معروف و به فارسی آوند خوانند و سین لغتی است در آن و آن مأخوذ است از شطارة یا از تسطیر. ( منتهی الارب ). به کسر شین نوعی بازی است و نباید بفتح شین آورد و به سین هم آمده است. ( از اقرب الموارد ). در قاموس و مؤید الفضلاء و مدار و منتخب اللغات به کسر شین آمده و صاحب بهار عجم و دیگر اهل لغت نیز به کسر شین نوشته اند و به فتح ضعیف گفته اند چرا که معرب است و وزن فعل بالفتح در کلام عرب نیامده و صاحب بهار عجم نوشته که این معرب سترنگ است که لفظ فارسی است به معنی بیخی که بصورت آدمی باشد و لهذا آن را مردم گیا نیز گویند چون اکثر مهره های این بازی به نام انسان است بمجاز این بازی را نیز سترنگ گفته اند و نیز صاحب بهار عجم نوشته که بعضی محققین چنین گفته اند که معرب چترنگ است که لفظ هندی است مرکب از چتر که به معنی عدد چهار است و انگ که به معنی عضو است و به مجاز به معنی رکن استعمال یافته لهذا چترانگ فوجی را گویند که چهار رکن داشته باشد و این بازی نیز چهار رکن دارد سوای شاه و فرزین که فیل و اسب و رخ و پیاده است. و بعضی معرب شدرنج که مرادف رفت رنج باشد و بعضی معرب صدرنگ گفته اند و رنگ به معنی حیله. نام واضع شطرنج حکیم لجلاج است. و بعضی محققین نوشته اند که واضع صهصه بن واهربن فیلسوف است و صاحب رشیدی در جایی نوشته که شطرنج به معنی اقسام غله که بهم آمیزند پس از این مستفاد می شود که شطرنج معرب آن باشد و به مناسبت آمیزش اقسام مهره ها بازی معروف را نیز شطرنج می گفته اند و خان آرزو در سراج اللغات نوشته که اگرچه لفظ شطرنج را با کسر نوشته لیکن به فتح هم صحیح است. و با لفظ باختن و چیدن و گستردن و ساختن مستعمل. ( از آنندراج ) ( از غیاث اللغات ). فارسی معرب و برخی شین آن را مکسور گردانند تا با وزن جِردَحل موافق شود زیرا در زبان عرب اصل فَعلَل وجود ندارد. ( ازالمعرب جوالیقی ص 209 ). لیدیان از حیث هوش و ذکا و ابتکار در مرتبه عالی بودند و بازی شطرنج را پیش از هندیها شناختند و ادعای هندیان در اختراع شطرنج عاری از حقیقت است. ( از نقود العربیة ص 87 ). گویند چون طلحند پسر مای هندی در جنگ با «گو» پسر عم و برادر امی خود بر سر تاج و تخت کشته شد و مادر وی از مرگ او بیقرار گشت گروهی از دانشمندان هندی شطرنج را اختراع کردند تا این زن بدان سرگرم گردد و مرگ فرزند از یادببرد صاحب آنندراج واضع شطرنج را صهصه بن واهر از حکمای هندو صاحب برهان صهصه بن واهر و دیگری نذربن داهریا مصه نگاشته. ( یادداشت مؤلف ). شترنگ. پهلوی شترنگ از سنسکریت شترنگه . ( از فرهنگ فارسی معین ). صفحه ای مسطح از چوب و جز آن خانه خانه که در هر ضلع هشت خانه به دو رنگ سیاه و سپید و در تمام سطح شصت و چهارخانه سیاه و سپید دارد و مهره هایی به شکل و اسامی شاه و وزیر و رخ و فیل و اسب و پیاده در دو رده روی این صفحه و یا به اصطلاح قدما «رقعه » چینند چون دو صف سپاه. شاه و وزیر در وسط رده اول قرار گیرند و طرفین آن دو پیل یکی در خانه سیاه و یکی در خانه سفیدواقع شود و سپس دو اسب ، و در دو مربع آخر دو طرف صف اول دو رخ جای داده شود و هشت پیاده در صف دوم ( بطرف داخل صفحه ) در هر خانه یکی چیده شود. و در سوی دیگر شطرنج نیز به همین نحو مهره ها را ترتیب می دهند. حرکت فیل اُریب است و هرچند خانه که بتواند پیش می رود و حرکت پیاده مستقیم اما یک خانه یک خانه است و مهره حریف را از چپ و راست می زند. حرکت اسب یک خانه به جلو و سپس خانه دیگر به چپ یا راست است. رخ مستقیم حرکت می کند هر مقدار خانه که بتواند. و وزیر مستقیم و چپ و راست هر چند خانه که بتواند حرکت می کند. و شاه به هر سو می تواند رفت اما خانه به خانه :

شطرنج . [ ش ِ / ش َ رَ ](معرب ، اِ) مأخوذ از شترنگ فارسی که بازی معروف است . گویند در زمان انوشیروان این بازی را از هند به ایران آوردند و بزرگمهر درمقابل آن بازی نرد را اختراع نموده به هند فرستاد. (ناظم الاطباء). بازیی است معروف و به فارسی آوند خوانند و سین لغتی است در آن و آن مأخوذ است از شطارة یا از تسطیر. (منتهی الارب ). به کسر شین نوعی بازی است و نباید بفتح شین آورد و به سین هم آمده است . (از اقرب الموارد). در قاموس و مؤید الفضلاء و مدار و منتخب اللغات به کسر شین آمده و صاحب بهار عجم و دیگر اهل لغت نیز به کسر شین نوشته اند و به فتح ضعیف گفته اند چرا که معرب است و وزن فعل بالفتح در کلام عرب نیامده و صاحب بهار عجم نوشته که این معرب سترنگ است که لفظ فارسی است به معنی بیخی که بصورت آدمی باشد و لهذا آن را مردم گیا نیز گویند چون اکثر مهره های این بازی به نام انسان است بمجاز این بازی را نیز سترنگ گفته اند و نیز صاحب بهار عجم نوشته که بعضی محققین چنین گفته اند که معرب چترنگ است که لفظ هندی است مرکب از چتر که به معنی عدد چهار است و انگ که به معنی عضو است و به مجاز به معنی رکن استعمال یافته لهذا چترانگ فوجی را گویند که چهار رکن داشته باشد و این بازی نیز چهار رکن دارد سوای شاه و فرزین که فیل و اسب و رخ و پیاده است . و بعضی معرب شدرنج که مرادف رفت رنج باشد و بعضی معرب صدرنگ گفته اند و رنگ به معنی حیله . نام واضع شطرنج حکیم لجلاج است . و بعضی محققین نوشته اند که واضع صهصه بن واهربن فیلسوف است و صاحب رشیدی در جایی نوشته که شطرنج به معنی اقسام غله که بهم آمیزند پس از این مستفاد می شود که شطرنج معرب آن باشد و به مناسبت آمیزش اقسام مهره ها بازی معروف را نیز شطرنج می گفته اند و خان آرزو در سراج اللغات نوشته که اگرچه لفظ شطرنج را با کسر نوشته لیکن به فتح هم صحیح است . و با لفظ باختن و چیدن و گستردن و ساختن مستعمل . (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). فارسی معرب و برخی شین آن را مکسور گردانند تا با وزن جِردَحل موافق شود زیرا در زبان عرب اصل فَعلَل وجود ندارد. (ازالمعرب جوالیقی ص 209). لیدیان از حیث هوش و ذکا و ابتکار در مرتبه ٔ عالی بودند و بازی شطرنج را پیش از هندیها شناختند و ادعای هندیان در اختراع شطرنج عاری از حقیقت است . (از نقود العربیة ص 87). گویند چون طلحند پسر مای هندی در جنگ با «گو» پسر عم و برادر امی خود بر سر تاج و تخت کشته شد و مادر وی از مرگ او بیقرار گشت گروهی از دانشمندان هندی شطرنج را اختراع کردند تا این زن بدان سرگرم گردد و مرگ فرزند از یادببرد صاحب آنندراج واضع شطرنج را صهصه بن واهر از حکمای هندو صاحب برهان صهصه بن واهر و دیگری نذربن داهریا مصه نگاشته . (یادداشت مؤلف ). شترنگ . پهلوی شترنگ از سنسکریت شترنگه . (از فرهنگ فارسی معین ). صفحه ای مسطح از چوب و جز آن خانه خانه که در هر ضلع هشت خانه به دو رنگ سیاه و سپید و در تمام سطح شصت و چهارخانه ٔ سیاه و سپید دارد و مهره هایی به شکل و اسامی شاه و وزیر و رخ و فیل و اسب و پیاده در دو رده روی این صفحه و یا به اصطلاح قدما «رقعه » چینند چون دو صف سپاه . شاه و وزیر در وسط رده ٔ اول قرار گیرند و طرفین آن دو پیل یکی در خانه ٔ سیاه و یکی در خانه ٔ سفیدواقع شود و سپس دو اسب ، و در دو مربع آخر دو طرف صف اول دو رخ جای داده شود و هشت پیاده در صف دوم (بطرف داخل صفحه ) در هر خانه یکی چیده شود. و در سوی دیگر شطرنج نیز به همین نحو مهره ها را ترتیب می دهند. حرکت فیل اُریب است و هرچند خانه که بتواند پیش می رود و حرکت پیاده مستقیم اما یک خانه یک خانه است و مهره ٔ حریف را از چپ و راست می زند. حرکت اسب یک خانه به جلو و سپس خانه ٔ دیگر به چپ یا راست است . رخ مستقیم حرکت می کند هر مقدار خانه که بتواند. و وزیر مستقیم و چپ و راست هر چند خانه که بتواند حرکت می کند. و شاه به هر سو می تواند رفت اما خانه به خانه :
چو این کار دیگرت آمد به بن
ز شطرنج باید که رانی سخن .

فردوسی .


ز شطرنج و از باژ و از رنج اوی
بگفت آنچه آمد ز شطرنج اوی .

فردوسی .


دگر بهره شطرنج بودی و نرد
سخن گفتن از روزگار نبرد.

فردوسی .


شطرنج فریب را تو شاه و ما رخ
مر اسب نشاط را رکابی یا رخ .

عنصری .


شاخ گل شطرنج سیمین و عقیقین گشته است
وقت شبگیران به نطع سبز بر شطرنج باز.

منوچهری .


دل بجای شاه باشد وین دگر اندامها
ساخته چون لشکر شطرنج یکدیگر فراز.

منوچهری .


باز شطرنج ملک با دو سه تن
با دو چشم و دورنگ بی تعلیم .

بوحنیفه ٔ اسکافی .


از استخوان پیل ندیدی که چربدست
هم پیل سازد از پی شطرنج پادشا.

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 15).


گفت : شه ! شه ! و آن شه کبرآورش
یک یک آن شطرنج برزد بر سرش .

مولوی .


به شطرنج اندرون هم شاه باشد.

ابن یمین .


عشق بازان هرکجا شطرنج همت گسترند
مور را عار آید از ملک سلیمان باختن .

ملا شانی تکلو (از آنندراج ).


رجوع به ایران در زمان ساسانیان ص 77 و 510 و تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان ج 5 ص 160 و مدخل طلحند شود.
- بساط شطرنج ؛ رقعه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ترکیب عرصه ٔ شطرنج و رقعه ٔ شطرنج در ذیل همین مدخل شود.
- رقعه ٔ شطرنج ؛ بساط شطرنج . صفحه ٔشطرنج :
هر سویی از جوی جوی رقعه ٔ شطرنج بود
بیدق زرین نمود غنچه ز روی تراب .

خاقانی .


چون کنی از نطعخاک رقعه ٔ شطرنج رزم
از پس گرد نبرد چرخ شود خاکسار.

خاقانی .


- شاه شطرنج ؛ مهره هایی در شطرنج که شاه نامیده می شوند: شاه شطرنج را نگیرد کس .
- شطرنج استخوان کردن ؛ کنایه از ساختن مهره ٔ شطرنج بود. (آنندراج ) :
تا رخ نهمش پس از فنا نیز
شطرنج کنید استخوانم .

کمال خجندی (از آنندراج ).


- شطرنج چهار در شانزده ؛ نوعی شطرنج دیگر و باختن آن به کعبتین است اگر چون کعبتین بزنند یکی آید پیاده ببازد و اگر دو آید رخ و اگر سه اسب و اگر چهار فیل و اگر پنج آید فرزین و اگرشش ، شاه . (از نفایس الفنون ).
- شطرنج چیدن ؛ بساط شطرنج گستردن :
شطرنج عامیانه بچینیم بعد از این
چون باتو در مواجه ننشست نرد ما.

زمانای مشهور (از آنندراج ).


- شطرنج دایره ؛ شطرنج دیگر است که به دایره نهاده اند و در میان دایره دایره ٔ کوچکی گذاشته اند که هرگاه شاه درماند در آن دایره رود و آنجا هیچ چیز بر او نیفتد مگر از آنجا بیرون رود. پیاده در این شطرنج نیز فرزین نشود و فیلها به یکدیگر رسند و چون دو پیاده از یکروی برآیند یکدیگر را بزنند و باختن آن همچو مرقع معروف است . (نفایس الفنون ).
- شطرنج ذوات الحصون ؛و آن ده درصد باشد و بر کنارهای او از چهار گوشه چهار خانه ٔ دیگر باشد که آن را حصن خوانند و در وی چهار دبابه آورده اند که بر مثال رخ رود ولیکن به انحراف . و هرگز در این شطرنج بیدق فرزین نشود و باختن او همچو باختن شطرنج مرقع است اما اگر شاه درماند اگر تواند خود را در حصنها اندازد که هیچ چیز بر او نیفتد الا آنکه راه او گرفته شود که به حصن نتواند رفتن . (از نفایس الفنون ).
- شطرنج کبیر ؛ شطرنج دیگر است و بر آن زرافه و شیر و چیزهای دیگر در افزوده اند که شرح آن مطول است . (از نفایس الفنون ).
- عرصه ٔ شطرنج ؛ بساط شطرنج : پیاده ٔ عاج در عرصه ٔ شطرنج بسر می برد و فرزین می شود. (گلستان سعدی ).
تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند
عرصه ٔ شطرنج رندان را مجال شاه نیست .

حافظ.



فرهنگ عمید

نوعی بازی فکری که بر روی یک صفحه ۶۴ خانه ای سیاه و سفید با ۳۲ مهره (۱۶ سفید و ۱۶ سیاه ) صورت می گیرد. هردسته از مهره های سیاه وسفید شامل ۸ مهرۀ پیاده و ۲ رخ و ۲ اسب و ۲ فیل و یک وزیر (یا فرزین ) و یک شاه است. &delta، می گویند آن را در زمان انوشیروان از هندوستان به ایران آورد ه اند.

نوعی بازی فکری که بر روی یک صفحه ۶۴ خانه‌ای سیاه و سفید با ۳۲ مهره (۱۶ سفید و ۱۶ سیاه) صورت می‌گیرد. هردسته از مهره‌های سیاه‌وسفید شامل ۸ مهرۀ پیاده و ۲ رخ و ۲ اسب و ۲ فیل و یک وزیر (یا فرزین) و یک شاه است. Δ می‌گویند آن ‌را در زمان انوشیروان از هندوستان به ایران آورد‌ه‌اند.


دانشنامه عمومی

شطرنج یا چترنگ یک بازی دونفره است که بر روی صفحه شطرنج و با استفاده از مهره های شطرنج (شاه، وزیر، رخ، فیل، اسب و سرباز) انجام می شود. هر یک از مهره های شطرنج به شکل مخصوصی حرکت می کنند و قادر به زدن مهره های حریف نیز هستند. هدف این بازی مات کردنِ حریف است؛ یعنی ایجاد وضعیتی که شاه حریف هیچ راهی برای فرار نداشته باشد. همچنین بازی درصورت تسلیم اختیاریِ یکی از بازیکنان نیز به پایان می رسد؛ این اتفاق معمولاً وقتی می افتد که شکست اجتناب ناپذیر به نظر برسد. بازی شطرنج همچنین در چندین حالت ممکن است با تساوی ختم شود. بازی شطرنج به سه بخشِ شروع بازی یا گشایش، وسط بازی و آخر بازی تقسیم می شود که در هر یک از این مراحل، تاکتیک ها، استراتژی ها و سبک های متفاوتی به کار بسته می شوند. مهره های شطرنج دارای ارزش متفاوتی هستند و برای ثبتِ حرکات، با نمادهای ویژه ای نوشته می شوند. شطرنج دارای تاکتیک هایی ازجمله چنگال و آچمز و دارای جنبش ها و حرکات ویژه ای مانند حرکت قلعه، آن پاسان و ترفیع پیاده است.
حریف مقابل مات شده باشد؛ بازی بلافاصله خاتمه می یابد.
حریف مقابل باخت را قبول کرده باشد؛ در این صورت می گویند حریف تسلیم شده یا بازی را واگذار کرده است و بازی بلافاصله خاتمه می یابد.
در مسابقاتی که با کنترل زمان برگزار می گردد زمان حریف به پایان رسیده باشد. بازی بلافاصله خاتمه می یابد.
قدمت این بازی به سدهٔ ششم میلادی در شرق هندوستان بازمی گردد. نوع اولیهٔ شطرنج با نام سانسکریتِ چاتورانگا در امپراتوری گوپتا ابداع شد و در زمان حکومت خسرو انوشیروان ساسانی به ایران معرفی شد. شطرنج در ایران، با کمی تغییر در قوانین بازی، نام چَترَنگ را بر خود گرفت و با فتح قلمرو امپراتوری ساسانیان، توسط عرب ها در سراسر جهان اسلام رایج شد و «شطرنج» نام گرفت. ایرانیان و اعراب از قرن نهم میلادی، اروپا و روسیه را با شطرنج آشنا کردند؛ به همین دلیل در اغلب زبان های اروپایی نام این بازی برگرفته از واژهٔ «شطرنج» یا «شاه» (مهرهٔ اصلی بازی) و نام بیشتر مهره ها هم برگرفته از نام های فارسی و عربی آن هاست. در اروپا، رفته رفته شطرنج دستخوش تغییراتی شد و با تغییر شکل حرکت برخی مهره ها پویایی و سرعت بازی افزایش یافت.
در اواخر قرن نوزدهم، رقابت قهرمانی شطرنج جهان بنیادگذاری شد. نخستین قهرمان رسمی شطرنج جهان ویلهلم اشتاینیتس، شطرنج باز یهودی اهل بوهم بود که در سال ۱۸۸۶ با غلبه بر یوهانس سوکرتورت ِانگلیسی این عنوان را به دست آورد. ماگنوس کارلسن ِ نروژی قهرمان فعلی شطرنج جهان است که با غلبه بر ویسوآناتان آناند در سال ۲۰۱۳ صاحب این عنوان شد. در سال ۱۹۲۴، سازمان بین المللی شطرنج جهان (فیده) بنیادگذاری شد و به تدریج مسابقات و عناوین تازه ای به وجود آمدند. رقابت های بین المللی شطرنج در طول جنگ جهانی دوم متوقف شد و پس از جنگ جهانی دوم، فیده مسئولیت برگزاری رقابت قهرمانی شطرنج جهان را بر عهده گرفت. تاکنون ۱۷۰ فدراسیون ملی عضو فیده شده اند و این سازمان را به یکی از بزرگ ترین نهادهای ورزشی جهان تبدیل کرده اند. فیده تلاش فراوانی برای افزودن شطرنج به بازی های المپیک داشته، اما این اتفاق هرگز نیفتاده و به جای آن از سال ۱۹۲۷ المپیاد شطرنج بین تیم های ملی شطرنج کشورهای مختلف دنیا برگزار می شود. فیده همچنین درجه هایی چون استاد فیده، استاد بین المللی و استادبزرگ را به بهترین شطرنج بازان دنیا اهدا می کند. استاد بزرگ، پس از قهرمان جهان، معتبرترین عنوانی است که یک بازیکن شطرنج می تواند به دست آورَد و گفته می شود که نخستین بار نیکلای دوم، تزار روسیه، در سال ۱۹۱۴ گروهی از بهترین شطرنج بازان دنیا را استاد بزرگ نامید.
شطرنج بازان اهل اتحاد شوروی در دوران پس از جنگ جهانی دوم به قدرت بی رقیب شطرنج جهان تبدیل شدند، به طوری که تا سال ۱۹۷۲ تمامی رقابت های قهرمانی جهان بین شطرنج بازان کشور شوراها برگزار شده بود. در این سال بابی فیشر آمریکایی که بسیاری او را بهترین شطرنج باز تاریخ می دانند، عنوان قهرمانی را از شوروی خارج ساخت. پس از فیشر نیز این عنوان دوباره به شوروی بازگشت و به ترتیب، آناتولی کارپف، گری کاسپارف و ولادیمیر کرامنیک صاحب این عنوان شدند و تا سال ۲۰۰۷ که ویسواناتان آناند ِهندی به مقام قهرمانی رسید، این عنوان در شوروی و روسیه باقی ماند.

دانشنامه آزاد فارسی

شطرنج (chess)
بازی ای فکری، ابداع شده در قرن ۲م توسط هندی ها. دو بازیکن، هریک با شانزده مهره، در صفحه ای به بازی می پردازند که ۶۴ خانۀ چهارگوش دارد. مهره های شطرنج دارای دو رنگ متفاوت اند و هر رنگ متعلق به یک بازیکن است. خانه های صفحۀ شطرنج نیز به صورت یک در میان از دو رنگ تشکیل شده اند. هر بازیکن سعی می کند حریف را در وضعیتی قرار دهد که نتواند مهرۀ اصلیِ خود (شاه) را بدون این که خطری تهدیدش کند، حرکت دهد (وضعیت کیش). در ۱۹۲۴ فدراسیون بین المللی شطرنج تأسیس شد. ارزیابی قهرمانان شطرنج، براساس سیستم اِلو انجام می گیرد، و بابی فیشر امریکایی با ۲۷۸۵ امتیاز از بزرگ ترین استادان شطرنج به شمار می رود. این ورزش از هند به کشورهای روسیه، چین، ژاپن، و ایران راه یافت. پس از حملۀ اعراب به ایران، اعراب آن را در کشورهای حوزۀ مدیترانه رواج دادند. بازی شطرنج در قرن ۱۲م از طریق اسپانیا و ایتالیا به بریتانیا راه یافت. در ۱۸۸۶ برای نخستین بار مسابقات جهانی شطرنج به رسمیت شناخته شد. در ۱۹۹۸ با تصمیم فدراسیون بین المللی شطرنج، برای نخستین بار مسابقات جهانی شطرنج به صورت یک حذفی برگزار شد و آناتولی کارپوف از روسیه به مقام قهرمانی رسید، اما عدم حضور گری کاسپاروف، قهرمان اتحادیۀ شطرنج حرفه ای جهان که رقیبی برای مسابقات جهانی شطرنج به شمار می رود، از اهمیت این مسابقات کاست.

فرهنگ فارسی ساره

شترنگ، چترنگ


نقل قول ها

شَطرَنجیک بازی فکری دو نفرهٔ حرکتی است که بر روی یک صفحه با ۶۴ خانه (۳۲ خانه سیاه و ۳۲ خانه سفید) به وسیله ۳۲ مهره (۱۶ مهره سفید و ۱۶ مهره سیاه) انجام می شود. شاه، وزیر یا فرزین، فیل، اسب، رخ یا قلعه، پیاده یا بیدق مهره های این بازی هستند.این نوشتار دربارهٔ بازی شطرنج و کنایه هایی که آن از بازی آن گرفته می شود، می باشد.
• «این کاملاً برایم دشوار است که زندگی ام را بدونِ شطرنج تصوّر کنم.» Garry Kasparov -> گری کاسپاروف
• «باعث خوشبختی است که بدانیم که بسیاری از افرادی که به صورت شطرنجبازان ماهری هستند، در پاره ای موارد، مغرهای آنان به طور کلی با استعدادها، نیروی تفکر یک انسان معمولی فرق ندارد.» بدون منبع -> جیمز مورتی مر
• «بازی شطرنج آکنده از نوسان ها، فراز و فرودها، هیجان ها و کشاکش هاست. شطرنج را بازی خردمندان خوانده اند، ورزش ذهن، نبرد اندیشه ها، پیکار شخصیت ها، جنگ روان ها.» بدون منبع -> ایلیا لوویچ مایزلیس
• «برای دستیابی به موفقیت، من در درجه اول توجه به نقاط قدرت و ضعف خود، و در مرحلهٔ دوم دقت به نقاط قوت و ضعف حریف را ضروری می دانم... در شطرنج قبل از هرچیز شناخت طبیعت انسانی حریف و درک حالات روانی او لازم است. در قدیم فقط با مهره های حریف مبارزه می کردند، اما امروزه ما با حریف مبارزه می کنیم یا حداقل سعی می کنیم. علیه نیروی اراده و اعصاب او بازی می کنیم و از خصوصیات شخصی او، و به همان اندازه تعصب خشک او استفاده می کنیم.» اشاره به نقش روانشناسی و شطرنج بدون منبع -> آلخین
• «بر روی صفحه شطرنج نبرد بین انسان هاست نه بین مهره های چوبی.»بدون منبع -> امانوئل لاسکر
• «برای اینکه بازیکن به تفکر مستقل دست یابد، باید از هر چیزی که بی روح است مانند تئوری های سرهم بندی شده که بر تعداد بسیار اندکی نمونه و توهمات بی شمار استوار است، عادت بازی با بازیکنان ضعیف، عادت به کارگیری ادامه های تقلیدی و تکراری قواعد، بدون تعمق کافی و غرور بی جا پرهیز کرد.»بدون منبع -> امانوئل لاسکر
• «توجه به مسایل روان شناختی در شطرنج از اهمیت فراوانی برخوردار است. نتیجه نهایی یک پیکار دوشطرنجباز تنها به دانش شطرنجی آنان بستگی ندارد، بلکه عوامل دیگری مانند:منش فرد، تمرکز فکر، اراده، شرایط مقطعی و متغیر خلق و خو، همچنین کم آوردن زمان، ارتکاب خطاهای غیرارادی، که هرکدام به نحوی با عوامل روانی فرد ارتباط دارد نیز در نتیجه بازی شطرنج تأثیر فراوان دارد.»بدون منبع -> بوریس اسپاسکی
• «چو شاه شطرنج ارچه قوی است دشمن تو// چو یک پیاده فرستی ز خان و مان بجهد.» بدون منبع -> شمس تبریزی
• «در بازی شطرنج، هوش و تخیل مهم تر از حافظه است. بسیاری از شطرنجبازان به قدر کافی حرکت ها و ادامه های مختلف گشایشی را در ذهن دارند (حافظه شان قوی است)، اما در وضعیت های ناآشنا و جدید با دشواری هایی مواجه می شوند که قادر به حل آن ها نیستند (هوش و تخیل آن ها قوی نیست). با یادگیری مفاهیم بنیادی و اصول استراتژی و تاکتیک در واقع قوهٔ تخیل و هوش شطرنجباز تقویت می شود و او می تواند در وضعیت های حساس و بحرانی بهتر تصمیم گیری کند و هدف ها را بهتر تشخیص دهد.»بدون منبع -> ایلیا لوویچ مایزلیس
• «شطرنج وسیلهٔ پرورش عالی نیروی اراده است. شطرنج نیاز به تسلط بر خود و انتقاد شدید از خود دارد.»بدون منبع -> کلاوس
• «شطرنج یک مکتب عالی برای تفکر منطقی هدفمند است.»بدون منبع -> سوخوماینسکی؛ دانشمند علوم تربیتی
• «شطرنج تنها یک مبارزه بین قدرت های ذهنی نیست بلکه مبارزه شخصیتی نیز هست.»بدون منبع -> آنانیف، روانشناس اهل شوروی
• «شطرنج می تواند اینگونه توصیف و تعریف شود: «حرکت دادن مهرهایی که یکدیگر را می خورند!». -> مارسل دوشمپ /Marcel Duchamp
• «شطرنج زندگی من است، امّا زندگی من شطرنج نیست.»آناتولی کارپف /Anatoly Karpov• «شطرنج صحبت من و آن مایهٔ سرور/با آن که قایم است ز من می برد به زور//کارم درین بساط به شاهی فتاده است/کز اسب کین پیاده نمی گردد از غرور//چندم به بزم خود نگذاری چه می شود/گر بر بساط شاه کند به یدقی عبور//نزدیک شد فرارم ازین عرصه کز قیاس/در بازی تو ماتی خود دیده ام ز دور//نقد درست جان بنه ای دل به داد عشق/کان نقد در قلیل و کثیر است بی کسور//زان انقلاب کن حذر اندر بساط عشق/کانجا گریز شاه ز بیدق شود ضرور//میرم برای آن که ز چشم مشعبدش/شطرنج غائبانه توان باخت در حضور//بیش از محل پیاده به فرزین شود به دل/چون عشق را کمال برون آرد از قصور//تا محتشم بر اسب فصاحت نهاد زین/افکند در بساط سوار و پیاده شور/.بدون منبع -> محتشم کاشانی
• «شطرنج اصلاً شبیه زندگی نیست. شطرنج قوانین دارد اما زندگی نه!.»بدون منبع -> Mark Pasternak
• «شطرنج، پوچی غرور و بطالت است.»بدون منبع -> الکساندر آلخین
• «شطرنج سلاحی است در پرورش فرهنگ و بازپروری بشریت. مسلماً شطرنج ابزاری مهم در رشد زیبایی شناسی، عقلانی، هنری و ارادی انسان است.»کریلنکو، بدون منبع• «شطرنج... شعر، نبرد، فهم و اراده است.»بدون منبع -> پابلو نرودا
• «شطرنج صحنه کوچکی از زندگی است. در شطرنج از اولین حرکت برنامه ریزی می کنیم و هدف مات کردن حریف است، حتی اگر مهره ای هم قربانی دهیم. زندگی نیز همین است، برنامه ریزی کوتاه مدت و بلندمدت داریم و مسائل را آنالیز می کنیم تا آنها را حل کنیم. شطرنج هم هنر تجزیه و تحلیل با وضعیت های پیش رو است.» بدون منبع -> آتوسا پورکاشیان
• «شطرنج، ورزش طاقت فرسا و سنگینی است. اگر کسی علاقه نداشته باشد، از آن زده می شود. شطرنج باز باید با تمام وجود آن را دوست داشته باشد. قهرمان های جهان ۶ تا ۱۰ ساعت تمرین می کنند و من ۱۱ سال کار کردم تا استاد بزرگ شوم. با یکی دو سال تمرین نمی توان، به این رده ها رسید.» بدون منبع -> آتوسا پورکاشیان
• «کسانی که واردِ عرصهٔ سیاست می شوند، باید مثل شطرنج بازِ ماهر، حرکات و تغییرات بعدی عرصه را نیز محاسبه و پیش بینی کنند.»• «کسی که می خواهد شطرنج بیاموزد باید قبل از هرچیز به آخر بازی توجه کند. پس از پیشرفت در آخر بازی است که باید به مطالعه شروع بازی و وسط بازی بپردازد، آن هم با نیم نگاهی به آخر بازی.» بدون منبع -> کاپابلانکا
• همچو فرزین کژروست و رخ سیه بر نطع شاه/آنکه تلقین می کند شطرنج مر لجلاج را.»؛ از غزل شماره ۱۳۳ - لجلاج هم از بزرگترین شطرنجبازان ایران قدیم است که در کتاب های گوناگون داستان های عجیبی از خبرگی او در بازی شطرنج آمده است. -> شمس تبریزی
• «زهی شهی که شهان بر بساط شطرنجت/ به خانه خانه دوند از گریز خانه مات.» از غزل شماره ۴۷۴ -> شمس تبریزی
• «چه فرخست رخی کو شهیت را ماتست/چه خوش لقا بود آنکس که بی لقای تو نیست.» از غزل شماره ۴۸۱ -> شمس تبریزی
• «باشد ز بازی های خوش بیذق رود فرزین شود/در سایه فرخ رخی بیذق برفت و شاه شد.» از غزل شماره ۵۲۵ -> شمس تبریزی
• «در نجاتش هست مات و هست در ماتش نجات/ زان نظر ماتیم ای شه آن نظر بر مات باد.» از غزل شماره ۷۳۴ -> شمس تبریزی
• «آن بیذقی که شاه شدست از رخ خوشت/بازش به مات غم چه گدا می کنی؟! مکن.» از غزل شماره ۲۰۵۱ -> شمس تبریزی
• «از غم مات، شاه دل خانه به خانه می دود/رنگ رخ و پیاده ها بهر نجات ریخته.» از غزل شماره ۲۲۸۶ -> شمس تبریزی
• «بر نطع پیادستم، من اسپ نمی خواهم/من مات توام ای شه، رخ بر رخ من بر نه.» از غزل شماره ۲۳۳۰ -> شمس تبریزی
• «ستارگان سماوات جمله مات شوند/بطاس چرخ چو آن مه در افکند مهره.» از غزل شماره ۲۴۱۷ -> شمس تبریزی
• «چند روز است که شطرنج عجب می بازی/دانه بوالعجب و دام عجب می سازی.» از غزل شماره ۲۸۶۱ -> شمس تبریزی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شطرنج به یکی از آلات قمار گفته می شود که در فقه بر حلیت و حرمت بازی با آن بحث شده است .
شطرنج- به کسر «ش» و فتح «ر»- صفحه‏ای چهار گوش با ۶۴ خانه و ۳۲ مهره سیاه و سفید با نامهای مختلف است که با آن بازی می‏ کنند. از آن در باب تجارت نام برده ‏اند.
حکم بازی با شطرنج
شطرنج از معروف و قدیمی ترین آلات قمار می‏ باشد و در روایات متعدد از بازی با آن به شدت نهی شده است. در سه آیه قرآن کریم از «میسر» نهی شده که مصداق آن بر اساس برخی روایات شطرنج است؛

بلکه در برخی کتابهای حدیث ی، بابی مستقل تحت عنوان «نرد و شطرنج» منعقد گردیده است.
در کلمات فقها- اعم از قدما و متأخران- نیز شطرنج همواره به عنوان یکی از آلات محرّم قمار شمرده شده است.
شطرنج مطلقا حرام است یا با برد و باخت
البته در بازی با آلات قمار بحثی مطرح است که آیا بازی با این آلات مطلقا حرام است، حتی بدون شرط بندی و برد و باخت، یا تنها در صورت شرط بندی محکوم به حرمت است؟ برخی در حرمت بازی با آلات قمار بدون شرط بندی اشکال کرده‏ اند
لیکن‏ برخی از اینان شطرنج را استثنا کرده و به حرمت بازی با آن، حتی بدون شرط بندی فتوا داده‏ اند.
برخی معاصران گفته‏ اند: چنانچه شطرنج نزد عموم مردم از آلت قمار بودن خارج شود و دیگر به آن به عنوان آلت قمار نگریسته نشود، از حکم آلت قمار بودن خارج شده و بازی با آن بدون شرط بندی جایز خواهد بود.


[ویکی شیعه] شطرنج، بازی فکری دو نفره ای که در فقه، درباره حکم آن بحث می شود. این بازی از قرن بیستم میلادی، در زمره رشته های ورزشی قرار گرفته است. در کتاب های فقهی، از شطرنج در بخش مکاسب محرمه (تجارت های حرام)، بحث می شود. روایات، شطرنج را قمار و کاری باطل شمرده و از آن نهی کرد ه اند؛ از این رو بسیاری از فقیهان، این بازی را حرام دانسته اند؛ اما به باور برخی همچون امام خمینی، اگر شطرنج به عنوان آلات قمار، شناخته نشود، بازی با آن بدون شر طبندی، حرام نیست.
شطرنج، بازی باستانی است که به گفته برخی در هندوستان و به گفته برخی دیگر در ایران پدیده آمده است. این بازی از قرن بیستم میلادی در زمره رشته های ورزشی قرار گرفته است. امروزه بیشتر کشورهای جهان (از جمله کشورهای اسلامی مصر، ایران، پاکستان، عربستان سعودی و ترکیه) عضو فدراسیون بین المللی شطرنج هستند. شطرنج ورزشی فکری و دو نفره است و شانزده مهره سفید و شانزده مهره سیاه دارد که میان دو طرف بازی تقسیم می شوند. بازی بر روی صفحه ای مربع شکل انجام می شود که به ۶۴ مربع کوچک مساوی سفید و سیاه، تقسیم شده است.
احادیث فراوانی درباره شطرنج وجود دارد. روایات، بازی شطرنج را گونه ای قمار و کاری باطل دانسته و از آن نهی کرده اند. به نقل از کلینی، امام صادق (ع) گفته است: شطرنج و نرد از مصادیق قمار هستند. طبق حدیث دیگری، پیامبر (ص) از بازی با شطرنج و نرد، نهی کرده است.

پیشنهاد کاربران

Chess

شطرنج بهترین سرگرمی و ورزش مغز است . همه ی ورزش ها بدن را مقاوم میکنند ولی شطرنج تنها ورزشی است که مغز را مقاوم میکند .

شطرنج هوراات

Chess یعنی شطرنج

چترنگ
هندی: چتورنگا
پارسی: چترنگ
تازی ( اربی، عربی ) : الشطرنج


کلمات دیگر: