کلمه جو
صفحه اصلی

حق الله

فارسی به انگلیسی

what is due to God, sin against God


what is due to god, sin against god

فرهنگ فارسی

( اسم ) اجرای اوامر خدا و طاعت و عبادت او مانند اقامه فرایض و سنن . گویند این نوع حقوق از جانب خدا بخشیده میشود .
امری که مخالف آن اجرائ حد یا تعزیر ایجاد کند مقابل حق الناس

فرهنگ معین

( ~ُ لا ) [ ع . ] (اِمر. ) اجرای اوامر خدا و طاعت و عبادت او.

فرهنگ عمید

۱. حقی که خداوند بر بنده دارد.
۲. [مجاز] طاعت، امر، و عبادتی که شرع دستور انجام آن را داده است، مانندِ نماز، روزه، و سایر فرایض مذهبی.

دانشنامه عمومی

حق الله
زنا: آمیزش جنسی زن و مرد بدون ازدواج
لواط: آمیزش جنسی مقعدی دو مرد
مساحقه: آلت مالی دو زن
قذف: نسبت دادن ناروای زنا یا لواط به شخصی با لفظ صریح
ارتداد: خارج شدن از اسلام
شرب خمر: نوشیدن مشروبات الکلی یا آبجو.
سرقت: دزدی بیش از ربع دینار.
قطع طریق: راهزنی
در لغت به معنایی «حق خدا» می باشد.
براساس اصول فقه و حقوق حق وتکلیف دربرابر هم قرار دارند .یعنی هرجا حقی وجوددارد درقبال آن تکلیفی وجوددارد وبرعکس.
در دین اسلام حقوق به سه قسمت تقسیم می شوند: حق الله و حق الناس و حق النفس.

دانشنامه آزاد فارسی

حَقُّ الله
اصطلاحی فقهی، به معنی حقی که خداوند تعالی بر بندگان دارد، در مقابلِ حق الناس. این دو اصطلاح در ۱۳۶۲ش وارد حقوق جزای ایران شد و هم اکنون در قانون آیین دادرسی کیفری به کار می رود. جرایمی که دارای جنبۀ الهی است به سه دسته تقسیم شده اند؛ تعقیب متهم و مجرم از جنبۀ الهی و حفظ حقوق عمومی و حدود اسلامی برعهدۀ رئیس حوزۀ قضایی است. به طور کلی می توان گفت جرایمی که منشأ آن تجاوز به حقوق اشخاص و اضرار به آن ها است، مانند جرم صدور چک بلامحل، از حق الناس است و جرایمی که منشأ آن تخطی از احکام الهی است مانند زنا یا شُرب خَمر، از حق الله می باشد. در موارد تردید به حق الله یا حق الناس بودنِ جُرمی، باید از کتب فقهی و فتاوی مشهور استفاده شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حق اللَّه، به حق ثابت برای خداوند گفته می شود.
حق اللَّه، مقابل حق الناس عبارت است از متعلق الزام شرعی که به لحاظ مصلحت مخاطبان تشریع شده است، مانند وجوبنماز،روزهماه رمضان و حج.
منبع
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج ۳،ص ۳۳۹
...

پیشنهاد کاربران

حق الله: بخش آفریدگار یگانه، رسد بیچون و بی مانند . /
آمده از بخش دادگستری قرآن بزرگ بالندجایگاه یکتای بی همتای بیمانند


کلمات دیگر: