کلمه جو
صفحه اصلی

مکران

فرهنگ فارسی

بخش جنوب شرقی ایران مجاور مرز پاکستان که از دنباله کوههای مرکزی و کویر و نمک زارهای شرقی فلات ایران تشکیل گردیده و رشته کوههای بشاگرد و بگیربند که از مغرب بمشرق در امتداد ساحل عمان و بعضی بمحاذات خط سر حدی قرار گرفته اند جزئ مکران میباشند. آب و هوای مکران گرم و قسمت عمده آن محل سکونت ایلات بلوچ است و بهمین مناسبت بنام بلوچستان خوانده میشود. از نظر اداری تابع استان بلوچستان و سیستان و شهرهای مهم آن زاهدان ( دزداب سابق ) خاش ایرانشهر بمپور است. مکران اکنون یکی از مهمترین حوزه های گله داری و نگهداری و پرورش دامها و شغل عمومی ایلات بلوچ و سایر سکنه مکران میباشد. شترهای تیز دو و پر طاقت مکران مشهور به جماز مهمترین وسیله حمل و نقل در این ایالت میباشد .

لغت نامه دهخدا

مکران . [ م ُ / م َ ] (اِخ ) نام شهری است در ایران و نام ولایت آن شهر هم هست ... و به فتح اول هم گفته اند. (برهان ) (آنندراج ). نام ولایتی از اقلیم دوم در میانه ٔ کرمان و سیستان منسوب به مکران بن هیتال ، و کیج دارالملک آن بوده و آن را کینهج نیز گویند. (انجمن آرا). نام ایالتی از بلوچستان در کنار دریای عمان و نام شهر این ایالت . (ناظم الاطباء). ناحیتی است از حدود سند وشهر کیج مستقر پادشاه مکران است . کیز و کوشک قند و درک و اسکف از حدود مکران است . (حدود العالم ). ولایت وسیعی است . شهرها و قریه ها دارد و فانیذ در اینجا باشد و همه جا برند. این ولایت از سوی مغرب به کرمان و از سوی شمال به سیستان و از طرف جنوب به دریا منتهی می شود. (از معجم البلدان ). مکران ولایتی وسیع است و خارج ملک ایران و شرحش در آخر خواهد آمد اما چون خراج به ایران می دهد و داخل عمل کرمان است به این قدر ذکرش در اینجا کردن در خور بود. (نزهة القلوب چ لیدن ص 141). مکران مملکتی بزرگ است از اقلیم دویم وسعتش دوازده مرحله ، دارالملکش فنزبور طولش از جزایر خالدات «صج » و عرض از خط استوا «کد». هوایش گرم است و آبش از رود و دیگر بلاد بزرگش تیز و منصور و فهلفهره و زراعات و عمارات بسیار و قرای بیشمار دارد. (نزهة القلوب چ لیدن ص 262). مکران از شمال محدود است به سراوان و بمپور و از جنوب به بحر عمان و از مشرق به کلات و از مغرب به بشاگرد. قسمت مهم آن که در ساحل بحر عمان واقع شده ، دشت شن زاری است دارای چندین رود خشک ، یعنی آب رود بواسطه ٔ شنی بودن زمین از زیر شنها به طرف دریا می رود. آبهایی که از دامنه ٔ کوهسار بم پشت جاری می شود به سمت جنوب رفته تشکیل رودهای متعدد مانند دشتیاری ، وحیل ، رابیج ، سادویج و غیره می دهد که در فصل گرما خشک است و در مواقع باران طغیان می کند و مهمتر از همه رابیج است . قرای مهم مکران عبارت است از: گِه ، بنت ، قصر قند، باهوکلات . (جغرافیای سیاسی کیهان صص 261 - 262) :
پی او ممان تانهد بر زمین
به توران و مکران و دریای چین .

فردوسی .


همه چین و مکران سپه گسترم
به دریای کیماک بر بگذرم .

فردوسی .


جهاندار سالی به مکران بماند
ز هر جای کشتی گران را بخواند.

فردوسی (از انجمن آرا).


ازآن پس دلیران پرخاشجوی
به تاراج مکران نهادند روی .

فردوسی (ازانجمن آرا).


[ ملک هند ] دیبل و مکران به بهرام داد و بهرام با مالهای بسیار بازگشت پیروز و باکام . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 82). از آن سال باز دیبل و مکران با اعمال کرمان می رود که ملک هند هر دو اعمال را به بهرام داد. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 82). ازحضرت خلافه قضاء پارس و کرمان و عمال و تیزو مکران بدو دادند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 117). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و دو مدخل بعد شود.

مکران. [ م ُ / م َ ] ( اِخ ) نام شهری است در ایران و نام ولایت آن شهر هم هست... و به فتح اول هم گفته اند. ( برهان ) ( آنندراج ). نام ولایتی از اقلیم دوم در میانه کرمان و سیستان منسوب به مکران بن هیتال ، و کیج دارالملک آن بوده و آن را کینهج نیز گویند. ( انجمن آرا ). نام ایالتی از بلوچستان در کنار دریای عمان و نام شهر این ایالت. ( ناظم الاطباء ). ناحیتی است از حدود سند وشهر کیج مستقر پادشاه مکران است. کیز و کوشک قند و درک و اسکف از حدود مکران است. ( حدود العالم ). ولایت وسیعی است. شهرها و قریه ها دارد و فانیذ در اینجا باشد و همه جا برند. این ولایت از سوی مغرب به کرمان و از سوی شمال به سیستان و از طرف جنوب به دریا منتهی می شود. ( از معجم البلدان ). مکران ولایتی وسیع است و خارج ملک ایران و شرحش در آخر خواهد آمد اما چون خراج به ایران می دهد و داخل عمل کرمان است به این قدر ذکرش در اینجا کردن در خور بود. ( نزهة القلوب چ لیدن ص 141 ). مکران مملکتی بزرگ است از اقلیم دویم وسعتش دوازده مرحله ، دارالملکش فنزبور طولش از جزایر خالدات «صج » و عرض از خط استوا «کد». هوایش گرم است و آبش از رود و دیگر بلاد بزرگش تیز و منصور و فهلفهره و زراعات و عمارات بسیار و قرای بیشمار دارد. ( نزهة القلوب چ لیدن ص 262 ). مکران از شمال محدود است به سراوان و بمپور و از جنوب به بحر عمان و از مشرق به کلات و از مغرب به بشاگرد. قسمت مهم آن که در ساحل بحر عمان واقع شده ، دشت شن زاری است دارای چندین رود خشک ، یعنی آب رود بواسطه شنی بودن زمین از زیر شنها به طرف دریا می رود. آبهایی که از دامنه کوهسار بم پشت جاری می شود به سمت جنوب رفته تشکیل رودهای متعدد مانند دشتیاری ، وحیل ، رابیج ، سادویج و غیره می دهد که در فصل گرما خشک است و در مواقع باران طغیان می کند و مهمتر از همه رابیج است. قرای مهم مکران عبارت است از: گِه ، بنت ، قصر قند، باهوکلات. ( جغرافیای سیاسی کیهان صص 261 - 262 ) :
پی او ممان تانهد بر زمین
به توران و مکران و دریای چین.
فردوسی.
همه چین و مکران سپه گسترم
به دریای کیماک بر بگذرم.
فردوسی.
جهاندار سالی به مکران بماند
ز هر جای کشتی گران را بخواند.
فردوسی ( از انجمن آرا ).
ازآن پس دلیران پرخاشجوی
به تاراج مکران نهادند روی.
فردوسی ( ازانجمن آرا ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۲۵°۱۸′۱۹″شمالی ۶۰°۳۸′۲۸″شرقی / ۲۵٫۳۰۵۴۱°شمالی ۶۰٫۶۴۱۰۸°شرقی / 25.30541; 60.64108
بندر چابهار
گوادر
کنارک
مَکران، مُکران یا مکوران (به فارسی باستان: مَکَ(maka)𐎶𐎣)، از نظر تاریخی سرزمینی ساحلی در جنوب شرقی ایران و جنوب غربی پاکستان است که امروزه کمترازنصف مکران متعلق به ایران است، در طول خلیج عمان ازمیناب هرمزگان و رأس الکوه در غرب کنارک تا لاس بلا در جنوب غربی ایالت بلوچستان پاکستان کنونی گسترده است. در بعضی منابع اروپایی قرن های ۱۶ تا ۱۸ از ایالت مکران نام برده شده است. در دوره های مختلف تاریخی این منطقه خودمختار و تحت اداره خوانین محلی بوده است که گاهی خود را رعایای دولت ایران می نامیدند. امپراتوری بریتانیا در قرن هیجده این منطقه را جزو هند و مستعمره بریتانیا نمود. امروزه در هند و در پاکستان شهرهایی بنام مکران وجود دارد. مکران در دوره های مختلف تاریخی بخشی از قلمرو ایران بوده است. مکران در نوشته های مسالک و ممالک و التقویم اقلیم دوم و از کرمان تا رود مهران (ایندوس) نامیده شده است. (سفرنامه مارکوپلو نیز مکران را شرح داده است) در بعضی اسناد و نقشه های تاریخی اروپایی و بعضی نوشته های عربی دریای عرب امروزی نیز بحر مکران بیان شده است.
کوه های خشک و بایر کرانه های مکران از دید جغرافیای طبیعی دنباله کویر است، که تا آنجا گسترش یافته. گویا در در سده های میانه این سرزمین از آنچه اکنون دیده می شود، حاصلخیزتر بوده ولی هیچگاه از دید دارایی دارای اهمیت نبوده است. جغرافی نویسان پیشین اسامی بسیاری از شهرهای مکران را در کتاب های خود ثبت نموده اند ولی هیچ کدام به طور گسترده از آن شهرها یاد نکرده اند. مهم ترین درآمد مکران از نیشکر و یک گونه شکر سفید موسوم به پانیذ بوده است که از آنجا به سرزمین های مجاور صادر می گردیده.مطابق نقشه می توان گفت مکران تقریباً شامل شهرستان های نیکشهر و کنارک و چابهارو ایرانشهر و خاش وسراوان و سرباز و فنوج نصرت اباد وزاهدان در ایران و بخش ایالت بلوچستان پاکستان فعلی می شده است مکران در کتیبه های میخی داریوش هخامنشی در بیستون و تخت جمشید، «ماکا» یا ماکه (maka) چهاردهم بوده است.در زمان ساسانیان آنرا کوسون می گفتند.
یاقوت حموی (۵۷۴–۶۲۶ ه‍. ق) جغرافی دان و تاریخ نویس مشهور در کتاب معجم البلدان در باب حرف میم در مورد دلیل نامگذاری مکران به این نام چنین می نویسد: «همانگونه که ذکر شد، سیره نویسان می گویند که: مکران به نام مکران بن فارک بن سام بن نوح علیه السلام نامگذاری شده است زیرا او به این منطقه آمده و در آنجا سکنی گزیده است و جد بلوچ ها و بنیاد آنها به ایشان می رسد.» (ج ۵ ص ۱۸۰ باب حرف میم چاب دارالصادر بیروت) . به هر حال قرن ها سرزمین امروز بلوچستان، مکران نامیده می شده است. جهانگردان عرب نیز به نام مکران یا مکوران از این منطقه یاد کرده اند.مردمان سرزمین مکران از قوم بلوچ هستند.

دانشنامه آزاد فارسی

مُکْران
نمایی از تیس، (یا: مَکران) ناحیه ای قدیم در ساحل شمالی دریای عمان، جنوب شرقی ایران و جنوب غربی پاکستان. این منطقه از حدود ۵۰ کیلومتری غرب بندر جاسک (دماغۀ کوه) تا لاس بلا، در جنوب شرقی ایالت بلوچستان پاکستان، با طولی در حدود ۹۶۵ کیلومتر گسترده شده است. مورخان و جغرافیانویسان قدیم مکران پاکستان را کج مُکران و کل منطقه را مُکرانات نامیده اند. مهم ترین مرکز و بندر مکرانات، بندر تیس در ساحل شرقی خلیج چابهار بوده و مرکز اداری آن فنربور نام داشته است. مهم ترین آبادی های آن عبارت اند از بمپور، فهرج، جالق، دِزَک، قصرقند، کج، جاسک، خاش، و ارمبیل.

پیشنهاد کاربران

مَکران مکران - مکوران " از نظر تاریخی سرزمینی ساحلی در جنوب خاوری ایران و جنوب باختری پاکستان است که در طول خلیج عمان از رأس الکوه در باختر جاسک تا لاس بلا در جنوب خاوری ایالت بلوچستان پاکستان گسترده است. [۱] در بعضی منابع اروپایی قرن های ۱۶ تا ۱۸ از ایالت مکران نام برده شده است. این منطقه خودمختار و تحت اداره خوانین محلی بود اما گاهی خود را رعایای دولت ایران می نامید. استعمار بریتانیا در قرن هیجده این منطقه را جزو هند و مستعمره بریتانیا نمود. امروزه در هند و در پاکستان شهرهایی بنام مکران وجود دارد. مکران از نظر تاریخی بخشی از قلمرو ایران بوده است. مکران در نوشته های مسالک و ممالک و التقویم اقلیم دوم و از کرمان تا رود مهران ( ایندوس ) نامیده شده است. [۱] ( سفرنامه مارکوپلو نیز مکران را شرح داده است. ) در بعضی اسناد و نقشه های تاریخی اروپایی و بعضی نوشته های عربی دریای عرب امروزی نیز بحر مکران بیان شده است. [۲]
کوه های خشک و بایر کرانه های مکران از دید جغرافیای طبیعی دنباله کویر است، که تا آنجا گسترش یافته. گویا در در سده های میانه این سرزمین از آنچه اکنون دیده می شود، حاصلخیزتر بوده ولی هیچگاه از دید دارایی دارای اهمیت نبوده است. جغرافی نویسان پیشین اسامی بسیاری از شهرهای مکران را در کتاب های خود ثبت نموده اند ولی هیچکدام به طور گسترده از آن شهرها یاد نکرده اند. مهمترین درآمد مکران از نیشکر و یک گونه شکر سفید موسوم به پانیذ بوده است که از آنجا به سرزمین های مجاور صادر می گردیده. [۲] مکران تقریبا شامل تمام بلوچستان ایران و پاکستان و بخشی از استان هرمزگان فعلی می شده است بلوچستان در کتیبه های میخی داریوش هخامنشی در بیستون و تخت جمشید، «ماکا» یا ماکه ( maka ) [ساتراپ] چهاردهم بوده است. در زمان ساسانیان کوسون می گفتند.
بن و ریشه [ویرایش]
در مورد ریشه مکران دیدگاههای بسیار مختلفی وجود دارد:
مکران با فتحه - کسره و ضمه روی "م " تلفط شده است ( MAKORAN - Mecran= Makran ) اما تلفظ رایج تر آن فتحه روی" م" است بصورت Makran. اعراب و بلوچها آنرا مکوران تلفظ می کنند. عده ای آنرا تغییر یافته مگان می دانند اما جغرافی نویسان مسلمان آنرا تغییر یافته مهی خوران دانسته اندو بنظر می رسد عبارت مهیخوران ( ماهی خوران ) Mahikoran بصورت مکران لاتین شده باشد.
. [۳] بعضی نیز نام مکران با نام این منطقه در زبان سومریان و زبان بابلی نخستین یعنی «مگان» همریشه دانسته اند. [۴] به باور فرای مکران از نام قوم میکوی گرفته شده است. و به معنی کرانه مکا است. این ریشه یابی ها نیاز به بررسی علمی تری دارد. با توجه به نامهای جعرافیایی مانند میش مهی در منطقه احتمال اینکه مهی خوران به مکوران و مکران تبدیل شده باشد دور از واقعیت نیست. زیرا مگان و مکا Maketa در واقع در سواحل عمان قرار داشته اند همانطور که اومانای تاریخی نیز در ساحل پارس قرار داشته و یا دو شهر عمانا وجود داشته یکی در ساحل پارس و دیگری در عمان فعلی. ( نگاه شود به پلینی 50م. )
استاد بارتولد در وجه نام گذاری می نویسید:
{{از قرار معلوم آرین ها، منطقه ساحلی را بعد از کرمان تصرف کرده اند و ظاهراً این ولایت، نام یونانی خود گدروسیا - گدروزیا را از نام آن شعبه از ملت ایران که هرودوت «دروسیاپوی» نامیده، گرفته است. اسم کنونی ولایت - که مکران است - اسمی نیست که قومی از اقوام آرین، روی این خطه گذاشته باشد. به عقیده علما، کلمه مکران مشتق از نام یک قوم دراوی [دراویدی] است که یونانی ها «ماکای» یا «موکای» می گفتند و در کتیبه های میخی «ماکا» و «ماسیا» خوانده می شود. در کتاب بیزانسی - که از جغرافی نویسان یونان است - اسم ولایت به شکل «ماکاره نه» دیده می شود. »}}
به عقیده هولدیچ، جهانگرد انگلیسی:
الگو:مکران مرکب از دو واژه فارسی «مهی» و «خواران» یعنی ماهی خواران است که براثر کثرت استعمال، به مکران تبدیل شده است
سایکس می نویسد:
«در ایام [سلطنت] اسکندر کبیر، مکران را به واسطه قرب جوار دریا، ایکتیوفاجی یا ماهی خوران و ناحیه مشرف به داخله کشور را گدروسیا می نامیدند. » یونانیان «اراباه» نیز می گفتند. زیر نئارک دریاسالار اسکندر مقدونی - که به سال ۳۳۶ ق. م. با کشتی های تحت فرماندهی خود از مصب رود سند گذشته و به سواحل مکران و تنگه هرمز رسیده است - می گوید: «اوایل آبان ماه ( مطابق با دوم اکتبر ۳۳۶ ق. م. ، مصادف با سال یازدهم سلطنت اسکندر ) سفر تاریخی خود را شروع کردم. اوایل آذر ماه همان سال به سواحل اراباه ( نام یونانی بلوچستان ) رسیدیم. »
برخی اعتقاد دارند که مگا و آموگا یعنی قایقرانان و پارسو نیز معنی قایقران می دهد و شاید نام دریای پارس نیز به کلمه پارسو مرتبط باشد. بنا بر این "مکوران" شاید مرتبط با قایقرانان باشد.
برخی بر این باورند که در گذشته های بسیار دور در سرزمین بلوچستان باتلاق وجود داشته است و ارانیا یا ایرنیا در زبان سانسکریت به معنی «باتلاق» است و از ترکیب این واژه با مکه تلفظی پدید آمده که به مرور زمان به مکران «سرزمین باتلاق ها» اطلاق شده است.
در حوالی سند، مکران را با کاف مفتوح تلفظ می کنند. از این رو می توان گفت که مکران مرکب از دو کلمه ران ( باتلاق ) و مکا است.
نظری دیگر بر این باور است که مکران به مچه گیران پیوند دارد زیرا " مچه" نوعی تمساح ویژه بلوچستان است. در فارسی بزمچه معمولا به مارمولک و یک نوع خزنده شبیه کروکودیل می گویند که دارای زبان نیش گونه بسیار درازی است.
به هر حال قرن ها سرزمین کنونی بلوچستان، مکران نامیده می شده است. جهانگردان عرب نیز به نام مکران یا مکوران از این منطقه یاد کرده اند. نویسندگان قرون سیزده، تا پانزده میلادی غالباً ، کلمه کیج ( کوچ ) و مکران را استعمال می کردند و به همین جهت مارکوپولو ولایت مربور را کسمه کوران نامیده است. ریچارد فرای می گوید: « بی شک مردم بلوچ ایرانی که نام خود را به سرزمین پهناوری داده اند که میان رود سند و خلیج فارس . . .


کلمات دیگر: