توران
فارسی به انگلیسی
Transoxania
فرهنگ اسم ها
(تلفظ: turān) (در قدیم) قلمرو فرمانروایی تورانیها در شاهنامه و آثار کهن دیگر شامل محدودهای آن سوی آمودریا (جیحون) ؛ (در اعلام) از اسامی خاص زنان .
معنی: نام سرزمینی که در ماوراءالنهر قرار داشت، ( در پهلوی، turān )، ( تور = پسر فریدون، ان ( پسوند نسبت ) ) ( اَعلام ) ) سرزمین تورانیان که منسوب به تور پسر فریدون می باشد، ) ( در قدیم ) قوم باستانی در داستانهای ملی ایران، که در روزگار کیانیان با ایرانیان در جنگ بودند، ) سرزمین آن قوم در شمال آمودریا، ) بیابان پهناوری در آسیای مرکزی، در جنوب و خاور دریاچه ی آرال، که رودهای آمودریا و سیردریا آن را به بیابانهای قراقوم و قزل قوم تقسیم می کند، ( در قدیم ) قلمرو فرمانروایی تورانی ها در شاهنامه و آثار کهن دیگر شامل محدودهای آن سوی آمودریا ( جیحون )، ( در اعلام ) از اسامی خاص زنان، نام سرزمینی منسوب به تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی که بر آن سوی رود جیحون یعنی ماوراءالنهر واقع بوده و از طرف مشرق تا دریاچه آرال امتداد داشته است
فرهنگ فارسی
سرزمین افراسیاب
دهی است به حران از آن ده است سعد عروضی بن حسن و محمد فراز ابن احمد .
لغت نامه دهخدا
توران . (اِخ ) دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان است و 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
توران . (اِخ ) دهی از دهستان برزاوند است که در شهرستان اردستان واقع است و 149 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
توران . (اِخ ) دهی است به حران ، از آن ده است سعد عروضی بن حسن و محمد فرازبن احمد. (منتهی الارب ).
توران . (اِخ ) شهری است در ویتنام مرکزی (انام ) که امروز آن را دانانگ نامند و 25 هزار تن سکنه دارد. این شهر بندری است که بر کنار خلیج زیبائی واقع است و محصول آنجا برنج و پنبه است . (از لاروس ). رجوع به قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه ٔ تورانه شود.
به منذر بگوید که ای سرفراز
جهان را به نام تو بادا نیاز
نگهدار ایران و توران توئی
به هرجای ، پشت دلیران توئی .
فردوسی .
بدو گفت گرسیوز، ای شهریار
به ایران و توران ترا نیست یار.
فردوسی .
جمال ملکت ایران و توران
مبارک سایه ٔ ذوالطول و المن .
منوچهری .
توران بدان پسر دهی ، ایران بدین پسر
مشرق بدین قبیله و مغرب بدان تبار.
منوچهری .
ای سپاهت راسپاهان ، رایتت را، ری مکان
ای ز ایران تا به توران بندگانت را وثاق .
منوچهری .
گر تخت کیان زند به توران
جیحون به سر بنان شکافد.
خاقانی .
در اقلیم ایران چو خیلش بجنبد
هزاهز در اقلیم توران نماید.
خاقانی .
دستم از نامه ٔ او نافه گشای سخن است
کآهوی تبت توران به خراسان یابم .
خاقانی .
شر اندک ، خوار مشمر، زآنکه اصل فتنه ها
کاندر ایران است و در توران ، ز خون ایرج است .
ابن یمین .
رجوع به تاریخ مغول اقبال ص 92 و 435 و تاریخ گزیده و مجمل التواریخ و القصص ص 324 و یشتها و فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 12 و 83 و حبیب السیر چ خیام و جهانگشای جوینی ج 1 ص 73 و نزهةالقلوب ج 3 ص 279 و ماللهند ص 102 و مجمل التواریخ گلستانه ص 324 و ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 6 و 57 و 143 و مزدیسنا و تاریخ ادبیات برون ج 3 و یسنا و مجالس النفائس ص 264 و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2201، 2264، 2225، 2265 و تاریخ عصر حافظ و تورانیان شود.
دانشنامه عمومی
فهرست تورانیان در شاهنامه
نقشه ایران و توران در دوره قاجاریه
توران بلوچستان
مردم ایران و توران به عنوان یک قوم محسوب می شدند که هر دو از نوادگان فریدون بودند اما با دو قلمرو مختلف و اغلب نیز با یکدیگر در جنگ بودند.ارتباط توران با ترک ها نیز از حساب جغرافیایی شاهنامه گرفته شده است که ترک شدن آسیای میانه در طول آن زمان تا اندازه ای تکمیل شده بود.
در واقع با توجه به شاهنامه دستکم ۱۵۰۰ سال پس از اوستا، قبایل کوچ نشین که ساکنان این سرزمین بودند توسط تورج که پسر ارشد فریدون بود رهبری می شدند.از اوستا و کتب دینی پهلوی و داستان های ملی و اقوال مورخان قدیم برمی آید که ایرانیان و تورانیان از یک نژاد بوده اند. منتهی ایرانیان زودتر شهرنشین شدند و تورانیان به همان وضع بیابان نوردی و چادرنشینی باقی ماندند. در کتب متاخر ناحیت ترک و خزر و چین و ماچین و تبت و شرق را به تفاوت خاک تور و ممالک روم و روس و آلان و مغرب را خاک سرم (سلم) دانسته اند. برخلاف این پندار، توران و سرمان و دو مملکت دیگر سایینی و داهی، هر چهار مانند خود ایران مرز و بوم آریایی است.
تور/تورج (در فارسی میانه Tuzh) پسر فریدون در افسانه های باستانی ایران است. در شاهنامه وی به اشتباه ترک شناخته شده است. هرچند از نظر فرهنگی هیچ ارتباطی بین تورانیان شاهنامه و فرهنگ باستانی ترک ها وجود ندارد. در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی ارتباط تورانیان با اقوام اورال و آلتائیک زبان مطرح شد ولی هم اکنون این نظریه منسوخ و رد شده است.
دانشنامه آزاد فارسی
پیشنهاد کاربران
بعنوان پانویس تکمیل میکند:
۱ -
https://commons. m. wikimedia. org/wiki/File:Iran_Turan_map_1843. jpg#mw - jump - to - license
۲ -
https://commons. m. wikimedia. org/wiki/File:Stielers_Handatlas_1891_59. jpg#mw - jump - to - license
۳ -
شاهنامه فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق ، انتشارات سخن، صفحه 820، بیت 762از داستان جنگ بزرگ کیخسرو
۴ -
شاهنامه فردوسی، تصحیح جلال خالقی مطلق ، انتشارات سخن، جلد دوم، صفحه 85، بیت 1155
شاهنامه فردوسی بر پایه چاپ مسکو انتشارات هرمس، جنگ بزرگ کیخسرو و افراسیاب صفحه 775بیت 14
دوما ک توران ب سرزمین های شمال شرق گفته میشده ک ایرانیان در انجا زندگی میکردن و خیلی از پان ترک های تحریفگر میخوان جای خودشون رو توی تاریخی ک نداشتن ب زور باز کنن میگن توران ما بودیم در صورتیکه تورانیان همان ایرانیان ( سکاهای اریایی نژاد ) بودند اگر روایات و گفته هارا هم دنبال کنید متوجه میشید ک فریدون ک پادشای ایرانشهر بوده سرزمین های را بین ایرج و سلم و تور تقسیم میکنه. قسمتی ک ب تور میرسه هم اسمش میشه توران
معنی اسم توران : ( در پهلوی، turān ) ، ( تور = پسر فریدون ان ( پسوند نسبت ) ) ( اَعلام ) 1 ) سرزمین تورانیان که منسوب به تور پسر فریدون می باشد؛ 2 ) ( در قدیم ) قوم باستانی در داستانهای ملی ایران، که در روزگار کیانیان با ایرانیان در جنگ بودند؛ 3 ) سرزمین آن قوم در شمال آمودریا؛ 4 ) بیابان پهناوری در آسیای مرکزی، در جنوب و خاور دریاچه ی آرال، که رودهای آمودریا و سیردریا آن را به بیابانهای قراقوم و قزل قوم تقسیم می کند.
وبرای بچه ها که هم معنی درسشون را می خواهندهم بد؟؟
شماباید درستش کنید لطفا